نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته /۱۳
ماشین فوتبالیستها در سالهای گذشته
علی دایی- مرسدس بنز کروکی، حامد کاویانپور- ائودی، خداداد عزیزی- ماکسیما، افشین پیروانی- ماکسیما، علی انصاریان- پژو ۲۰۶، بهروز رهبری فرد- پژو پرشیا، مهدی هاشمی نسب- پژو پرشیا، بهنام ابوالقاسمپور- مزدا ۳۲۳، میثم منیعی- پژو ۲۰۶، جواد نکونام – زانتیا، مهرداد میناوند- فولکس قورباغهای، یحیی گلمحمدی- پژو ۲۰۶، جواد کاظمیان- زانتیا، داوود سیدعباسی ـ پژو پرشیا، علی سامره- پژو ۲۰۶، علیرضا نیکبختواحدی ـ آئودی، محمد نوازی- پراید، علیرضا منصوریان- پژو ۲۰۶، محمد خرمگاه- پژو GLX، هادی طباطبایی – پژو GLX، ستار همدانی پژو ۲۰۶، محمود فکری – پژو پرشیا، رضا عنایتی – پژو ۲۰۶، پژمان جمشیدی- پژو ۲۰۶، آرمناک پطروسیان – مزدا ۳۲۳، رسول خطیبی- ماکسیما، حمید استیلی- پژو پرشیا، علیرضا امامیفر – پژو، محمد منصوری- پژو ۲۰۶، مهرزاد معدنچی- پژو ۲۰۶، سیاوش اکبرپور- پژو پرشیا، مهدی امیرآبادی- زانتیا، ابراهیم میرزاپور- مزدا ۳۲۳، حسین کعبی – پژو ۲۰۶، سهراب بختیاریزاده – پژو ۲۰۶، مهدی شیری- پژو ۲۰۶، ناصر شیردل – پژو ۲۰۶، سیاوش سمیعینیا- پژو ۲۰۶، سیدمهدی رحمتی – پژو ۲۰۶، پژو پرشیا، فرهاد مجیدی بی ام و ۷۶۵، فرزاد مجیدی – پژو ۲۰۶
ماشین فوتبالیستها، امروز
یحیی گلمحمدی- هیوندای سوناتا، علی کریمی- بی ام و، مهدی مهدوی کیاـ پورشه مدل کاین، محسن بنگر- بیام دبلیوX6 ، غلامرضا رضایی- تویوتا لندکروز، کریم انصاری فر- پورشه، جواد نکونام- پورشه، امیر قلعه نوعی ـ مازاراتی، مجتبی جباری- مرسدس بنز، ایمان موسوی- لکسوس کروک دو در، مهدی رحمتی- پونتیاک، خسرو حیدری- هیوندای IX55، فرهاد مجیدی- بیام و، علی دایی ـ پورشه، کریم باقری- کادیلاک، خلعتبری -پورشه، رضا عنایتی ـ هیوندای کوپه، نیکبخت واحدی- بیام و، افشین پیروانی ـ هیوندای النترا و این لیست را میتوان ادامه داد.
گفته میشود علی دایی چندین ماشین دارد. پورشه کاین شاسی بلند با قیمت تقریبی ۷۰۰میلیون، لکسوس الایکس ۵۷۰ در حدود ۶۳۰ میلیون تومان، مازراتی با قیمت یک میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان. او فقط سهمیلیارد تومان ماشین دارد.
علی پروین بازماندهای از نسل قدیمی فوتبال
علی پروین در میان فوتبالیستهای دههی ۵۰ و ۶۰ یک استثناست. در دههی ۶۰ نمایشگاه اتوموبیل «سورتمه» را که بعداً به مانتو فروشی تبدیل شد اداره میکرد. فوتبال دههی ۶۰ اگر چه بر وجههی اجتماعی او افزود اما دستاورد مالی چندانی برای او نداشت. از زمانی که پول وارد فوتبال شد او نیز بار خود را بست. هرچه به دست آورد از مربیگری بود و مدیریت پرسپولیس و استیل آذین و به کاربستن پولها در تجارت.
وقتی حاج عبدالله صوفیانی سرمایهداری که در کار صادرات پوست و روده بود باشگاه پورا را تأسیس کرد و سرمایهی زیادی را در این باشگاه به کار انداخت، علی پروین مشاور او بود و دخترش عروس وی. پس از انحلال باشگاه پورا ازدواج دختر پروین و پسر حاجعبدالله نیز به جدایی کشید. پروین سپس با دستمزدی هنگفت به مربیگری پرسپولیس رسید و این بار دامادش آرش فرزین را که پسر فرزین خواننده و یکی از طرفداران پرسپولیس که آهنگی را هم برای این تیم خوانده بود به عنوان کمک مربی و مترجم به نیمکت پرسپولیس چسباند
.
آرش فرزین هیچ تجربهای در فوتبال نداشت. در کلن آلمان رستوران «قصرطلایی» را اداره میکرد که پاتوق فوتبالیستهای ایرانی هم بود. عاقبت رستوران را مهدی پاشازاده خرید. میگفتند وی به خاطر حضور در کادر فنی پرسپولیس با مناسبات فوتبال آشنا شده بود بعداً در کار دلالی فوتبال هم فعال شد.
حسام داماد دیگر پروین در خیابان دیباجی کافیشاپ دارد.
پروین در سمت عضو هیأت مدیره و همهکارهی پرسپولیس تنها از قِبَل انتقال مهدوی کیا به آلمان ۷۰۰-۸۰۰ میلیون تومان پول در اختیارش قرار گرفت که به گفتهی مهدوی کیا برای ۳-۴ سال ادارهی پرسپولیس کافی بود، اما کسی از چگونگی هزینهی این پول سر در نیاورد.
وقتی پروین از پرسپولیس دور شد با خرید امتیاز تیم آذربایجان با نام سرخپوشان به فوتبال برگشت و سپس همراه با هدایتی با پرداخت ۸۰۰ میلیون تومان باشگاه اکباتان را خریده و به استیل آذین تغییر نام دادند. پروین ادارهی باشگاه را به عهده داشت و درآمدی هنگفت از این راه به جیب زد.
سپس به انبوهسازی در مسکن روی آورد. شهرک «علی پروین» بسیاری از سرمایهگذاران را به شکایت از او کشاند. علی پروین در سال ۱۳۸۱ با دریافت وامی به مبلغ ۹۰۰ میلیون تومان از بانک صادرات اقدام به ساخت یک شهرک مسکونی در شهر هشتگرد نمود. به گفتهی وکیل شاکیانی که در مقابل فدراسیون فوتبال تجمع کرده بودند، پروین پس از گذشت ۱۱ سال هنوز سند این ساختمانها را به نام خریداران نکرده و بدهی خود را به بانک نیز پرداخت نکرده است. بانک صادرات به دلیل افزایش بدهی علی پروین به مبلغ ۷ میلیارد تومان قصد تخریب ساختمانهای این شهرک و مصادره زمینهای آن را دارد. پروین در پاسخ به خبرنگاران و ادعای شاکیان پرونده گفت:
«من سهامی که در این شهرک داشتم را ماهها قبل فروختهام و سهمی در این قصه ندارم ولی حقیقت دارد که دوستان ما آنجا به مردم بدهکارند و باید دینشان به خریداران را ادا کنند.»
او همچنین اضافه کرد:
«آقای تاجالدینی میخواست در هشتگرد خانهسازی کند و ما هم پولی کنار داشتیم و مثل همه خواستیم سرمایهگذاری کنیم. حدود ۲۰۰ خانه خریدم البته آن زمان که مثل الان نبود و بعد از مدتی خیلیها با ۵ میلیون صاحبخانه شدند. قرار شد ما وام بگیریم و خود مردم اقساطش را بدهند. … وام بانک به مشکل خورد، بعد شریک ما و ۹۰۰ میلیون بدهی انباشته به ۴ میلیارد رسید. آستین بالا زدم و خودم پی کار افتادم، حتی قرار شد ۷۰۰ میلیون من بدهم و بقیه مردم همه با هم ۲۰۰ میلیون، تا این پرونده را ببندیم، اما کسانی که ۱۰ سال در خانه ۵ میلیونی نشسته بودند خود را طلبکار احساس کردند و توقع داشتند ما پول بدهیم!»
دخترش لادن از شاگردان مدرسه آزاد فیلمسازی مسعود کیمیایی است و در آخرین اثر او «متروپل» بازی کرده است. خود پروین هم در فیلم «فوتبالیست»ها اثر علیاکبر ثقفی بازی کرد.
محمدرضا شریفینیا یکی از بدنامترین دستاندرکاران سینما که یکی از توابین دههی ۶۰ زندان اوین بود و بعدها به یکی از کارگزاران سینمای ایران تبدیل شد فیلم مستندی از پروین تهیه کرد که در قالب سی دی در تهران و شهرستانها به فروش رسید و پروین خواهان پرداخت صدمیلیون تومان پول از سوی تهیهکنندگان شد.
خانهی پروین در لواسان در زمینی به مساحت سه هزار و صدمتر بنا شده است.
یک حسینیه در زیرزمین ساختمان قرار دارد. در طبقهی هم کف خودش و همسرش زندگی میکنند. طبقه دوم، شامل دو سوئیت ۳۵۰ متری است که دختران پروین در آن زندگی میکنند و طبقه سوم به پسرش محمد اختصاص دارد.
خانهی قبلی پروین در زعفرانیه تهران بود. خودش میگوید برای دکوراسیون خانهی جدید ۲۸۰ میلیون تومان هزینه کرده است که سی میلیون آن پول پردههای خانه است. این ارقام مربوط به سال ۱۳۸۵ است.
یک استخر در زیرزمین ویلاست و در کنار آن سونای خشک و بخار قرار دارد. باغبان و خدمتکار و … دارد.
دفتر کارش در خیابان گاندی است و هر روز با رانندهاش به دفتر میرود. ویلایی هم در رامسر دارد.
او در یک مجموعه فرهنگی و ورزشی به نام «سرخپوشان آریا» که تالار عروسی هم دارد سرمایهگذاری کرده است. این مجموعه در پی حملهی مأموران شهرداری منطقه ۵ در اسفند ۱۳۸۹ تخریب شد. این حمله برمیگشت به اختلاف شهرداری با پروین و شرکایش بر سر بدهی این مجموعه به شهرداری.
به گفته پروین قرار بوده کمیسیون ماده ۱۰۰ با او و شرکایش به توافق برسد، اما رای این کمیسیون به آنها ابلاغ نشده و شهرداری بدون اخطار قبلی اقدام به تخریب کرده است.
مجید ساعدیفر، خروج از کشور در دهه ۶۰
کریم باوی که نتوانست به قطر رود و دستگیر شد هنوز حسرت ماندن در ایران را میخورد و میگوید «من هم اگر میرفتم قطر، فوتبالم و زندگیام از این رو به آن رو میشد اما نگذاشتند دیگر.»
مجید ساعدیفر اما شانس آورد که به امارات رفت و در سیاهترین روزهای تاریخ میهنمان در «جهنم» نماند.
او اهل اندیمشک بود و در تیم پاس بازی میکرد و سپس در دوران سربازی به تیم «سرباز» پیوست و پس از سی خرداد با شروع دوران سرکوب به امارات رفت و چند سالی در آنجا به صورت حرفهای بازی کرد و سرانجام به آمریکا مهاجرت کرد و به تحصیل و تجارت مشغول شد. او دارای ده کلینیک فیزیوتراپی معتبر در آمریکا است و صاحب کمپانی لوازم ورزشی «مجید» که امروز در دنیای ورزش یک «برند» محسوب میشود. این کمپانی سالها پیش ۱۷ شعبه در ایران داشت چه بسا امروز بیشتر هم شده باشد. بسیاری از تیمهای لیگ برتر ایران از لباسهای کمپانی او استفاده میکنند. وی در سال ۲۰۰۰ فیزیوتراپ تیمملی شد و بیش از ۱۵۰ بازی ملی همراه ملیپوشان ایرانی بود. ساعدیفر بعدها به سرمایهگذاری در امر مسکن و پروژههای توریستی در شمال کشور پرداخت.
رشد روزافزون اعتیاد در فوتبال
گسترش روزافزون اعتیاد در حاکمیت جمهوری اسلامی و کسب رتبهی اول معتادین در دنیا توسط امالقرای اسلام، دامان جامعهی فوتبال ایران را هم گرفت. بزرگترین فوتبالیستهای تیم ملی و استعدادهای شگرف فوتبال ایران در دام اعتیاد اسیر شدند. مجتبی محرمی، کریم باوی، ناصر محمدخانی، مهدی فنونیزاده، شاهین بیانی، جعفر مختاری فرد، رضا رجبی و … تنها نمونههایی چند از این معضل بزرگ هستند. تیم ملی دههی ۶۰ ایران در پای اعتیاد به زانو درآمد. در سالهای بعد علاوه بر استعمال تریاک و هروئین مصرف مواد مخدر صنعتی در میان فوتبالیستها غوغا میکرد. علی اکبریان که به خاطر حمل شیشه و کراک به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد آخرین نمونهی این پدیدهی شوم نیست.
کاظمی یکی از خبرنگاران ورزشی در یک گفتگوی رادیویی از اعتیاد بیش از ۱۰۰ ملیپوش سابق فوتبال ایران به انواع مواد مخدر خبر میدهد.
این آمار جدا از فوتبالیستهایی است که به صورت تفننی و در مجالس مختلف به استعمال مواد مخدر مشغول میشوند.
معضل اعتیاد در ورزش و به ویژه فوتبال آنقدر شدید است که عزیز محمدی مسئول لیگ برتر ارائهی برگهی عدم اعتیاد از سوی مربیان تیمهای فوتبال را ضروری اعلام میکند.
و رضا رجبی ملیپوش سابق تیم استقلال پس از ترک اعتیاد در گفتگو با رسانهها میگوید که قصد دارد برای «ورزشکاران معتاد» کمپ بسازد.
در شهریورماه ۱۳۸۹ کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال خود به صحنه آمد تا گفتهی جواد نکونام کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران مبنی بر اینکه «برخی بازیکنان در لیگ برتر از مواد مخدر و شیشه استفاده میکنند» را تکذیب کند. سایت تابناک متعلق به محسن رضایی گزارش داد: «خبرهای موثقی از مصرف شیشه توسط برخی فوتبالیستها شنیده میشود و متاسفانه هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود.»
در رسانهها از قول یکی از مربیان لیگ برتری آمده است:
«پارسال دو بازیکن برای تست دادن، به تمرینات ما آمدند که وزنشان دو برابر من بود وقتی دلالها این بازیکنان را آوردند، گفتند که وزنشان زیاد است، اما با تمرینات اختصاصی و فشار خیلی زود به سر وزن میرسند. این دو بازیکن اگرچه سر تمرینات تیمی از زیر کار در میرفتند، اما در کمتر از دو ماه وزنشان را نصف کردند. با این حال رفتارهایشان هم دچار تغییرات زیادی شد که ما را مشکوک کردند. در یکی از اردوها ما سرانجام فهمیدیم که آنها از شیشه برای کم کردن وزن خود استفاده کردهاند. این مربی اضافه میکند: پس از اینکه از شر این بازیکنان راحت شدیم در رادیو شنیدم که چندی بعد یکی از آنان که سابقه قهرمانی با تیمش در جام حذفی را هم داشت، به علت استعمال زیاد شیشه اقدام به خودکشی کرده است. البته امسال هم از اردوی یکی از تیمهای تهرانی که در خارج از پایتخت برگزار میشد، خبرهایی در این خصوص به بیرون درز کرد. گفته میشد، یکی از چپهای این تیمها برای رسیدن به شرایط وزنی مناسب در اتاق خود، شیشه مصرف میکرده که کادر فنی متوجه میشود و خبر خیلی زود به تهران میرسد و… در اردوی سایر تیمها هم کم و بیش چنین اتفاقاتی افتاد، بخصوص در اردوهای خارجی که البته به دلایل مختلفی همگی مسکوت ماندهاند.»
در سال ۹۲ در اخبار آمد که بازیکن تیم ملی فوتبال ایران که مورد علاقهی کیروش هم بود به خاطر اعتیاد شدید به شیشه امکان بازی برای تیم باشگاهیاش را هم ندارد.
«(الف) مهاجم فصل گذشته تیم پرطرفدار تهرانی امسال بازی در لیگ برتر را تجربه نخواهد کرد. در طول فصل گذشته که ستاره سابق که در دیدارهای کمی در آن به میدان رفت حرف و حدیثهایی مبنی بر اعتیاد او به شیشه شنیده میشد اما مسئولان تیم و خود او مصدومیت را دلیل بازی نکردن او عنوان میکردند. … ستاره سال گذشته به علت اعتیاد به شیشه منشوری است و قرارداد او با هیچ باشگاهی ثبت نمیشود.»
محمود فکری یکی از بازیکنان معروف تیم ملوان در دههی ۶۰ در زندان به انتظار مرگ نشسته است.
«حسین چرخابی» مربی نام آشنای فوتبال ایران میگوید:«یکی از مشکلات اساسی فوتبال ایران همین داستان خرید و فروش تیم ها است و حتی شاید از بحث تبانی مهمتر باشد. بنده تیم جوانی را به لیگ برتر آوردم اما آقایان آن تیم(سپاهان نوین اصفهان) را فروختند و ضربه بدی به یک نسل مستعد که برای بازی در لیگ برتر انگیزه داشتند زدند… وقتی تیم را فروختند تعدادی از بازیکنان همان تیم از فوتبال رفتند و دیگر سمت این رشته نیامدند و متاسفانه ۴ بازیکن من در آن تیم معتاد شدند و مسیر زندگی شان عوض شد.»
در اخبار ورزشی آمده بود «تست اعتیاد مهاجم فصل گذشته یکی از باشگاههای تهرانی حاضر در لیگ برتر فوتبال مثبت اعلام شد. این داستان زمانی لو رفت که مهاجم مورد نظر در فصل نقل و انتقال قصد داشت به یکی از تیمهای شهرستانی بپیوندد، اما در تست پزشکی به عمل آمده مشخص شد به مواد مخدر اعتیاد دارد.»
روزنامه خبر ورزشی در مورد یکی از ستارههای فوتبال ایران نوشت «وی که یکی دو سالی است اسیر حاشیه شده، این روزها به سمت اعتیاد رفته است. بازیکنی که به اعتقاد خیلیها اگر قدر خود را میدانست میتوانست حتی به فوتبال اروپا نیز راه پیدا کند. این بازیکن که زمانی بسیار محبوب بود هنوز دوستان خوبی دارد که به فکرش هستند و هر طور شده شرایط را برای ترک اعتیاد وی فراهم کنند. … با توجه به این موضوع بعید است که این بازیکن بتواند تا پایان فصل برای تیمش به میدان برود.»
ناصر عباسی بازیکن سابق استقلال اعلام کرد بعد از ۱۵ سال اعتیاد ترک کرده است. و این نوک کوه یخ فاجعهای است که بیرون زده است.
این در شرایطی است که ورزشگاه ملی ایران که به شدت مراقبت میکنند مبادا زنی در لباس مبدل به آن وارد شود در بازیهای لیگ برتر به محل دود و دم تبدیل میشود:
«شب گذشته در جریان برگزاری دیدار استقلال تهران و ذوب آهن اصفهان، برخی افراد معتاد در تونل منتهی به جایگاه ۲۱ ورزشگاه آزادی به استعمال مواد مخدر آنهم بدون کوچکترین نگرانی مشغول بودند!
این افراد که ظاهرا برای تماشای بازی به ورزشگاه آمده بودند به راحتی از انواع مواد مخدر استفاده می کردند و برخی تماشاگران رهگذر نیز با تعجب آنها را می نگریستند! افسوس مندانه وقتی خبرنگار ما به پیگیری ماجرا پرداخت، متوجه شد که این منطقه از ورزشگاه آزادی به محل تجمع این افراد معتاد معروف است و در جریان همه مسابقات چنین صحنه هایی مشاهده می شود.»
دوپینگ در فوتبال ایران سرآمد آسیا
ظاهراً هرچه که منفی است بایستی در آن سرآمد دنیا باشیم. اگر در سال ۲۰۰۶ تیم ملی وزنهبرداری ایران به علت دوپینگ همهی اعضای آن (به جز رضازاده که او هم کمکمربی تیم به جایش آزمایش داده بود) محروم شدند و یا گاه و بیگاه کشتیگیران ایرانی به خاطر دوپینگ با محرومیتهای بینالمللی مواجه میشدند، اما در داخل کشور مبارزه جدی با این پدیدهی شوم نمیشود. با آن که مدال جهانی عباس جدیدی که در مسابقات سال ۱۹۹۲ کسب شده بود به خاطر دوپینگ از وی گرفته شد اما او به خاطر نزدیکی به قدرت و باندهای رژیم از رانتهای حکومتی در داخل کشور استفاده کرد و به ثروت هنگفتی دست یافت و به شورای شهر تهران نیز راه یافت.
در سالهای اخیر دوپینگ در فوتبال نیز ریشه دوانده و به معضلی بزرگ تبدیل شده است. ریشهی آن به دههی ۷۰ باز میگردد و رشد پول در فوتبال. همه به دنبال آن هستند که یک شبه پولدار شوند، دوپینگ به این امر میتواند کمک کند.
دکتر گورچاران سینگ، رئیس کمیته پزشکی کنفدراسیون فوتبال آسیا از شیوع استفاده از مکمل های دارویی در فوتبالیست های نوجوان اظهار نگرانی شدید کرد و این مساله را شوک آور خواند. او در بخشی از سخنرانی خود به موضوع دوپینگ در ایران اشاره کرد و گفت «در لیگهای داخلی کشورها در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ شش مورد دوپینگ مثبت وجود داشته که سهم ایران چهار مورد بوده است.»
در مورد ایران آنچه از پرده بیرون افتاده نوک کوه یخ هم نیست. حتی رسانههای دولتی همچون روزنامه همشهری نیز به صراحت از گستردگی پدیدهی دوپینگ در فوتبال ایران خبر میدهند و مینویسند که اکثر فوتبالیها از وجود آن مطلع هستند.
با این حال دوپینگ در فوتبال ایران به دلایل گوناگون مورد توجه قرار نمیگیرد و سلامت ورزشکاران را با خطرات جدی روبرو میکند.
بارها مطرح شده است که حتی مربیان باشگاهها بازیکنان را مجبور به دوپینگ میکنند اما به این امر رسیدگی نشده است. دوپینگ در فوتبال ایران به ملیپوشان نیز سرایت کرده است. در سالهای گذشته حامد کاویانپور و مهدی واعظی به علت دوپینگ با محرومیت روبرو شدند و بسیاری از ملیپوشان ایرانی برخلاف مقررات بینالمللی اجازه ندادند که سرزده از آنها نمونهی دوپینگ گرفته شود، حتی مأموران را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
مجید جلالى، سرمربی تیم فولاد خوزستان، بیهوش شدن برخى بازیکنان پس از پایان بازىها را دلیل ارتکاب آن ها به دوپینگ دانست. جلالى همچنین مىگوید: «داروهایى که در بین ورزشکاران یافت مىشود از کشورهاى شرق اروپا به ایران وارد شده. اثر این داروها تنها پس از ۲۴ ساعت در بدن بازیکنان از بین مىرود و دیگر به هیچ نوع آزمایشى پاسخ نمىدهد.»
بهمن فروتن کارشناس فوتبال و افشین پیروانی کاپیتان سابق تیم ملی ایران به صراحت از دوپینگ میگویند و اذعان میکنند که افراد بر اساس ترس و واهمه حاضر به شکایت و ارائه مستندات نمیشوند و مقامات فدراسیون و لیگ هم مایل به پیگیری دوپینگ نیستند.
سایت فردا در فروردین ۹۰ به نقل از یک فوتبالیست بازنشسته به نمونهی مخدوش ۱۱ فوتبالیست مطرح اشاره کرد:
«وی به همان ۱۱ نمونه مخدوش اشاره کرد که همه آن ۱۱ نفر از فوتبالیست های مطرح بودند با هماهنگی از ناحیه افرادی مطلع و آگاه گوشه ای از ناخن خود را درون شیشه آزمایش قرار داده بودند و هر کدام بالای ۱۰ میلیون تومان هزینه کرده بودند تا همچنان با ضرب و زور آمپول و دارو و امثالهم درون زمین فوتبال جولان بدهند!»
بخش پیشین را اینجا بخوانید