این صفحه به بهائیان اختصاص دارد
خوانندگان عزیز، انسان از زمانی که تاریخ به وجود آمده، همیشه از ناشناخته ترس داشته است و چون شناختی از طبیعت نداشته و از روابط علت و معلول در امور طبیعی بیخبر بوده ناچار عوامل طبیعی را در آینهی تصورات ناپختهاش معلول قوایی ماوراءالطبیعه میدانسته است. عدهای سودجو و زرنگ نیز از این ضعف طبیعی مردم استفاده و یا سوءاستفاده کردهاند و داستان ها پرداخته و مدعی شدهاند که برای خنثی کردن عوامل شرّ ِ طبیعت راه و چارهای دارند و با این ادعا شغل و مقامی برای خود به عنوان جادوگر و شمن و فالگیر و رمال و غیره دست و پا کردهاند. مجموعهی این اعتقادات غیر منطقی را خرافات میگویند که متأسفانه تا امروز در بین بشر موجود و در میان همهی اقوام متداول است.
یکی از اوهام متداول نظر زدن است. یکی از بهائیان از حضرت عبدالبهاء در مورد نظر زدن پرسیده، در جوابش چنین میفرمایند:”ای بندهی الهی، در خصوص چشمِ پاک و ناپاک، یعنی اصابت عین مرقوم نموده بودید. این محض توهم است، ولی احساساتی از این وهم در نفوس حاصل گردد. آن احساسات سبب حصول تأثرات شود. مثلاً نفسی به شورچشمی شهرت یابد که این شخص بدچشم است و نفس دیگر معتقد و متیقن به تأثیرات چشم. چون آن شخصِ بد چشمی مشهور، نظری به این بیچاره نماید، این متوهم مضطرب گردد و پریشان خاطر شود و منتظر ورود بلایی گردد. این تأثرات سبب شود وقوعاتی حاصل گردد، والا نه این است که از چشم آن شخص آفتی صادر شد و به وجود این شخص رسید. لهذا اگر نفسی به قلبش چنین خطور کرد که فلان شخص شورچشم است و مرا نظر نمود، فوراً به ذکر الهی مشغول شود، تا این وهم از قلب زایل گردد.
از اوهام و خرافت دیگر تأثیر کواکب و ستارگان در زندگی مردم است. کسانی هستند که رمل و اسطرلاب میاندازند، پولی میگیرند و به اشخاصی که سرکیسه کردهاند، میگویند که مثلاً در این ماه فلان معامله را مکن، یا به سفر مرو، زیرا بنا بر احکام فلکی این روز برای تو نحس است.
ملاحظه کنید، حضرت عبدالبهاء در این باره به پُرسندهای مرقوم میفرمایند که:”از علم نجوم سؤال نموده بودی. آن چه تعلق به ریاضیات دارد آن مقبول و آن چه از پیش، منجمین قدیم تأسیس نمودهاند و تأثیرات عظیمه در تربیع و تثلیت دانسته و از قرآن کواکب در مواقع و سیر و حرکت در منطقه البروج به استقامت نجوم و تأثیر ساعات و تخصیص اوقات مرقوم نمودهاند و در کتب موجوده مذکور، عبارت از تصورات و افکار اسلاف است و اساس متین غیر موجود.”
راجع به عطسه میفرماید:” اما مسئلهی عطسه وهمِ صرف است. این دورِ مبارک، این اوهام را از میان برد ذکرش نیز جایز نه.”
یکی از حضرت عبدالبهاء مقصود از جن را که در قرآن مجید آمده است، میپرسد. می فرمایند:”مراد از جن در آیهی مبارکهی فرقان، نفوسی هستند که ایمان و انکارشان مستور و مخفی است….. یعنی آنان به ایمان و ایقان شما واقف و مطلعاند، ولی ایمان و ایقان آنان در نزد شما پنهان.”
خوانندگان عزیز خرافاتی که در مورد وجود جن و پری و امثال آن در میان مردم است، اگر بخواهیم ذکر کنیم، همهی اینها ناشی از جهل و ترس از ناشناخته است و این ترس و جهل، نفوس شیاد یا خوش باور و زرنگ را میدان داده که از این احساسات استفاده کنند و پیش مردم نادان، شغلی برای خود دست و پا نمایند، جنگیر، طالعبین و یا سرکتاب باز کن گردند.
پیش بعضی رسم بود که وقتی در امری مرددند و نمیدانند کاری که در نظر دارند، بکنند یا نکنند، پیش کسی که در اماکن دینی نشسته، میروند، پولی میدهند که برایش استخاره کند. او نیز کتابی را در دست میگیرد چشمهایش را میبندد، زیر لب دعایی یا وردی میخواند و کتاب را باز میکند و آنچه خود استنباط میکند به این شخص میگوید که خوب یا بد آمده.
باری، هر چه بشر فکرش بازتر و کشفیات و دانشش از طبیعت و قوانین حاکم بر آن بیشتر شود، از خرافاتش کاسته میگردد. وقتی بود که درخشش برق و غرش رعد، ترس و رعبی در دل های بشر میافکند و آنها را وادار میساخت که به الهههای متعدد روی آورند و نذر و نیازی تقدیم کنند، تا آنان را از آسیب این دو عامل طبیعی، یعنی رعد و برق برهاند. اما افسوس که هنوز تا این عصر، مردمان زنجیر خرافات را از هم نگسسته و از آن بالاتر، آنها را بعضاً در دین خود وارد ساختهاند.
اما امروز یکی از اصولی که حضرت بهاءالله تعلیم فرمود، آن است که دین باید با علم و عقل مطابق آید، یعنی اگر دین مخالف عقل و دانش باشد جهل است و جهل شایستهی پیروی نیست.
خوانندگان عزیز! این عصر، عصر جدید است، عصر ترقی افکار است. زمان اکتشاف از حقایق اشیاء است و زمان تشخیص روابط ضروریه بین عناصر و عوامل طبیعی است. این است که دینی که امروز به کار رفع حوایج ما میآید، باید خالی از امور ناشی از جهل و ترس در اقوام عقب ماندهی قرون گذشته باشد. این است که آئین بهایی با خرافات مبارزه میکند و از حکم عقل به تصورات و اوهام واهی رجوع نمینماید و چنان که نقل شد، این دورِ مبارک، یعنی دورِ حضرت بهاءالله، این اوهام را از میان برد.
نفوس: اشخاص
اصابت عینی: چشم زدن
توهم: اشتباه کردن
متیقن: یقین کننده
تربیع: چهارتایی
تثلیت: سه قسمت کردن
البروج: جمع ماه
اسلاف: پیشنیان
ایقان: یقین کردن
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa