Farhad-Farsadi-n

یاد دوران تحصیل افتادم که بین هر چند کلاس یک زنگ تفریحی هم بود و در طی همان ربع ساعت چقدر فراغت خاطر پیدا می کردیم و انرژی کسب شده باعث می شد برای کلاس بعدی آمادگی داشته باشیم. الان هم که نزدیک به سال جدید هستیم و همه جا سراسر از شادی و شور است بی مناسبت ندیدم که از موضوعات آتش سوزی و انفجار و تصادف و بیماری بگذریم و کمی هم با صنعت بیمه شوخی کنیم چون به نظر می رسد این تنها جوری است که می شود حرفها را در لفافه زد و باعث دلخوری هم نشد.

۱- نماینده فروش بیمه عمر: روزی شخصی وارد دفتر شرکت بیمه شد و گفت من بهترین نماینده فروش بیمه عمر هستم و قادرم همه چیز را به همه کس بفروشم و اگر مرا استخدام نکنید ضرر بزرگی کردید. در پاسخ مدیر شرکت بیمه گفت ما ۲ نفر را سال ها است ترغیب می کنیم که از ما بیمه عمر بخرند ولی هر بار به نوعی شانه خالی می کنند تو اگر بتوانی به یک نفر از ایشان بیمه عمر بفروشی استخدامی.

فرد مربوطه با اطلاعات رفت و دو ساعت بعد با دو فقره چک حق بیمه برگشت و گفت بفرمایید حق بیمه یک ساله را گرفتم بیمه عمر را صادر کنید تا تحویلشان بدهم. مدیر شرکت بیمه با خوشحالی و تعجب چکها را گرفت و از فرد مربوطه خواست تا برای تکمیل شدن پرونده نمونه ادرار آن دو شخص را هم گرفته و برایشان بیاورد. فرد رفت و این بار بعد از ۵ ساعت برگشت در یک جیب دو شیشه نمونه ادرار را آورده بود و در دو دست دو بشکه ۱۰ کیلویی را حمل میکرد. مدیر شرکت بیمه بعد از گذاشتن دو شیشه نمونه ادرار سئوال کرد این دو بشکه دیگر چیست؟

فرد مربوطه در پاسخ گفت سر راه دیدم جلسه هماهنگی معلمان مدارس است و حدود ۳۰۰ نفر شرکت دارند با تبحر فروشندگی خودم همه را قانع کردم که بیمه عمر بخرند و از ایشان هم چکهای حق بیمه را گرفتم و هم برای صرفه جویی در وقت نمونه ادرارشان را که بتوانیم برایشان بیمه عمر گروهی صادر کنیم.

۲- ذینفع بیمه عمر و عدم اطلاع از شرایط بیمه نامه: روزی خانمی به شرکت بیمه تلفن کرد و گفت متاسفانه به علت عدم امکانات مالی مجبورم بیمه عمر شوهرم را کنسل کنم. شرکت بیمه گفت خانم محترم این بیمه نامه حدود ۴۰ سال است معتبر می باشد و حیف است آن را کنسل کنید شاید بتوان با تدابیری آن را حفظ کرد و در زمانی که شوهرتان فوت کردند شما یک میلیون دلار دریافت می کنید. خانم در جواب گفت علت اصلی که من دیگر نمی توانم حق بیمه را بدهم آن است که شوهرم سال پیش فوت کرده و استطاعت مالی من کاهش یافته است.

۳– مورد واقعی که به برآورد کننده خسارت گزارش شده: در زمانی که در خیابان رانندگی می کردم عابر پیاده ای به ناگاه خود را به زیر ماشین من انداخت و حدود ۵۰۰ متر بدون رضایت من خود را کشاند و بعد از این که من متوجه حضورش شدم و ماشین را متوقف کردم از بیرون آمدن امتناع کرد و باعث تلف شدن وقت من و مسئولان شد.

۴- آیا فرق بین آمارگران حرفه ای بیمه را با رئیس باند مافیا می دانید: یک آمارگر بیمه کارآزموده می تواند تعداد افرادی که قرار است سال بعد فوت کنند را به شما بگوید ولی اطلاعات رئیس باند مافیا دقیق تر است او می تواند حتی اسامی افرادی که قرار است فوت کنند را هم به شما اعلام نماید.

۵– بلوف زدن شرکتهای بیمه در سرعت پرداخت غرامت و خسارت: روزی ۳ مدیر شرکت بیمه در سر میز ناهار با هم صحبت می کردند اولی گفت شرکت ما معمولا خسارات را طی ۲ روز پرداخت می کند و از این بابت در سراسر منطقه زبانزد هستیم.

دومی گفت این که چیزی نیست، ما به آن شهره هستیم که خسارت را در همان روز با زیان دیده تسویه می کنیم و همه بر این مساله واقف هستند.

سومی که بهترین بلوف زن آنها بود گفت من یک مورد خسارتی را برایتان تعریف می کنم خود شما قضاوت کنید. شرکت ما در طبقه ۲۵ است و بیمه شده ای داشتیم که در طبقه ۸۵ زندگی می کرد روزی از بد حادثه پایش لیز خورد و از پنجره به بیرون پرت شد در فاصله طبقه ۸۵ تا ۲۵ از روی صدا سبب اولیه حادثه را تشخیص دادیم وقتی از طبقه ما گذشت و به طبقه ۱۵ رسید از روی شتاب سرعت فهمیدیم که امیدی به زنده ماندنش نیست و چک بیمه عمرش را به نفع همسرش صادر کردیم و وقتی با جدول خیابان برخورد کرد ما در منزلشان را زدیم و مسئول پرداخت خسارت چک را به همسرش داد که هنوز نمی دانست ماحصل جریان چیست.

مدیر شرکت بیمه اول که دید دارد عقب می افتد گفت پس این شما بودید که روش ابداعی شرکت ما را به سرقت بردید و دارید از آن الگوبرداری می نمایید!

امید است همیشه شاد و خوشحال و سر حال باشید. آرزومند سالی پر از موفقیت برای شما خوانندگان محترم هستم.

فرهاد فرسادی بروکر خبره و رسمی کانادا با سابقه تدریس بیمه در دانشگاهها

farsadi@insurefar.com