در این روزهائی که مشغول اجراهای نمایش ” غیرت در غربت” بودم، اتفاقات گوناگونی رخ داد که شاید بشود به چند مورد آنها اشاره کرد.

یکم ـ از تماشاچیانی که باز هم ما را مورد لطف قرار دادند  و به دیدار ما آمدند، سپاسگزاری می کنم … و شرمنده آن کسانی شدم که بلیت نمایش گیرشان نیامد، و مجبور شدند از دیدن نمایش صرفنظر کنند. خوشبختانه کامیونیتی ایرانی آنقدر بزرگ شده است که یک سالن ۵۰۰ نفری برای برگزاری یک تئاتر، کوچک است …. واقعیت در این است که بیش از این تعداد هم برای تئاتر امکان پذیر نخواهد بود. امیدوارم که بتوانیم سالن تئاتری داشته باشیم که نه فقط یک شب، بلکه تمام هفته اجراهای تئاتری داشته باشیم. به هرحال این خوش استقبالی از نمایش “غیرت در غربت” فقط در تورنتو نبود، بلکه در ونکوور و مونترال هم مورد لطف ایرانیان آنجا قرار گرفتیم. سپاسگزاریم  و کارمان مشکل تر از این همه لطف.

دست اندرکاران ساخت سریال نوروزنامه از راست: افصحی (کارگردان ـ بازیگر)، مرتضوی، عنایت شفیعی، رضا کرم رضائی، بهروز خوش رزم ، مهوش جزایری، مجید گلبابائی

دوم ـ در هفته های گذشته خبر از دست دادن هنرمندان، نویسندگان و محققان مختلفی را شنیدیم که باعث افسوس خوردن و اندوهگین شدنمان شد. سایت های اینترنتی و نشریات به آنها پرداختند. من به بخش تئاتری آن اشاره ای دارم. کیومرث ملک مطیعی و خانم نادره که هر دو کارهنری شان را با تئاتر شروع کردند. آقای ملک مطیعی  در سال ۱۳۳۰ کار بازیگری را در تئاتر گیلان (رشت) آغاز کرد و بعد به تهران آمد و در تئاترهای لاله زار به ایفای نقش پرداخت و در دهه پنجاه به سینما آمد و نقش هائی ایفا می کرد. با آمدن به تلویزیون و بازی در سریال های مختلف توانست جائی برای خود پیدا کند.

خانم نادره که پس از انقلاب و مدتی کار نکردن، مجبور شد که با نام واقعی خود، یعنی  حمیده خیرآبادی کار هنری خود را ادامه دهد. ایشان در سال ۱۳۲۶ با کار تئاتر وارد صحنه هنر شدند و از سال ۱۳۳۲ نیز سینما را تجربه کردند. در این ۶۳ سال کار هنری، یکی از با اخلاق ترین بازیگران ایران بوده اند. خانم نادره در دورانی که تئاتر را شروع کردند  اجبارا از نام مستعار استفاده کردند، چون بازیگری زن با مخالفت روبرو بود. و جالب اینجاست که ایشان بعد از انقلاب برای ادامه کارشان، می بایست اجباراً از نام خودشان استفاده کنند، تا بتوانند کار کنند. در دورانی خانم نادره همراه با زنده یاد نعمت گرجی زوج های موفقی در سینما و تئاترهای لاله زار بودند. جایشان در تصویرهای سینمائی خالی است. یادشان گرامی باد .

سوم ـ رضا کرم رضائی، بازیگر، کارگردان، مترجم و… نیز از میان ما رفت. کرم رضائی که کار هنری را با بازیگری آغاز کرد، یکی از بازیگرانی است که برای کار کمدی، سبک خاص خود را داشت. بیشتر کمدی تلخ را در بازی هایش به نمایش می گذاشت. کرم رضائی متولد کرمانشاه در ۷۳ سال پیش می باشد. او در ۲۲ سالگی (۱۳۳۸) وارد هنرستان هنرپیشگی می شود و پس از اتمام هنرستان به استخدام اداره فرهنگ و هنر در می آید و پس از چندی عازم آلمان می شود و دوره تئاتری را نیز در آنجا ادامه می دهد. او پس از بازگشت از آلمان، کار مترجمی نمایش نامه هایی از آلمانی هم به کارهایش اضافه می شود. نمایش هایی از برتولت برشت (قیمت آهن چنده ـ آنکه گفت آری … ـ و… )،کلبه والدین، فیزیکدانان، شاه و…….در کار بازیگری صحنه می توان از نمایش های بنگاه تئاترال (نصیریان) ـ بازرس (انتظامی) ـ فیزیکدانان (کار خودش) و بیشمار نمایشهای دیگر نام برد. در کار بازیگری سینما هم به کارهایش با نصرت کریمی (محلل، علی کنکوری …. )  و کندو (فریدون گله) که در این  فیلم برنده بهترین بازیگر نقش دوم در فستیوال جایزه سپاس شد، می توان اشاره کرد.

در سریال موفق طلاق (مسعود اسداللهی)  نیز خوش درخشید. کرم رضائی بازی کمدی تلخی که ارائه می داد در کارهایش، جنس بازیگریش را از اکثر بازیگران جدا می کرد. من شانس دو همکاری با کرم رضائی داشتم. یکی نمایش نامه “شاه می میرد” (ترجمه و برداشتی از یونسکو)  و به کارگردانی و بازی خودش. و نمایش کمدی “موش” در سریال نوروزنامه (افصحی) که در دوران ضبط تلویزیونی این نمایش، هر بار که ضبط قطع می شد و قرار می شد تکرار شود، نوع بازی کرم رضائی نیز عوض می شد. او سرشار از انرژی بود و این انرژی را هم به دیگران منتقل می کرد. یادش گرامی!