اشتفان اورت/ اشپیگل‌آنلاین

 

گزارش یک آلمانی از زندگی مخفی جوانان ایرانی

 

اشاره:

پذیرش گردشگران خارجی در خانه‌های شخصی (Couchsurfing) ، اگر میهمان ظرف ۲۴ ساعت خودش را به پلیس معرفی نکرده باشد با مجازات شدید میهمان و میزبان روبرو است. جمهوری اسلامی که سفر گردشگران خارجی را در هتل‌ها به شدت تحت نظر دارد، بیمناک آن است که با رواج پذیرائی از گردشگران در خانه‌های شخصی، “جاسوسان” امکان کسب اطلاعات بیشتری درباره شرایط داخلی این کشور داشته باشند.

با این همه این کار در ایران رونق بسیار یافته است. به ویژه جوانان به نگهداری گردشگران خارجی اشتیاق نشان می‌دهند و آن را راهی برای شکستن انزوا و ایجاد ارتباط با جهان خارج می‌دانند.

اشتفان اورت، یک شهروند آلمانی است که با استفاده از همین روش مدتی در ایران زندگی کرده و همواره میهمان مخفی جوانان ایرانی بوده است. او از جمله به مشهد، شیراز و همدان سفر کرده و بیش از همه کنجکاو بوده است که درباره زندگی پنهان نسل جوان اطلاعاتی کسب کند

از صفحه بچه پولدارهای ایران

از صفحه بچه پولدارهای ایران

.

در گزارش اشتفان اورت روی این نکته تاکید می‌شود که آنچه در داخل خانه‌ها و محیط‌های سربسته می‌گذرد، هیچ ارتباطی با فرهنگ حاکم بر ایران ندارد. او خود آنچه را در ایران دیده تنها “برف نوک کوه” ارزیابی می‌کند.

برگردان فارسی این گزارش کوتاه را می‌خوانید:

کسی که جوانان ایرانی را در خانه‌شان ملاقات می‌کند، درباره قانون‌شکنی‌های مخفیانه آن‌ها بسیار می‌آموزد. الکل، سکس، مواد مخدر. نسلی اشتیاق‌های خود را مخفیانه دنبال می‌کند.

یک بیکینی‌پارتی در خارج از شهر مشهد برگزار می‌شود. ما با جیپ قدیمی “کیوان” به آنجا می‌رانیم. یک کروکی ساخت سال ۱۹۸۳، بدون شیشه جلو با صدای موتوری شبیه تراکتور. جلب توجه‌کننده‌تر از این نمی‌شد برای سفر به یک برنامه مخفی و ممنوع انتخاب کرد. رنگ نظامی خودرو هم کمکی نمی‌کند.

او در برابر یک دروازه آهنی متوقف می‌شود. آنجا نگهبانی که به بوکسورها شبیه است رمز عبور می‌خواهد، اما به سرعت می‌جنبد تا ما را به داخل راه بدهد. در باغ پشت دروازه، درخت‌های توت قد علم کرده‌اند. دروازه پشت سر ما بسته می‌شود. ما پشت دو خودروی دیگر روی یک راه شن‌ریزی‌شده پارک می‌کنیم. صدای موزیک از یک پژوی ۲۰۶ طنین افکنده‌ است. مردی می‌پرسد: «وید داری؟ ودکا همراهت داری؟» او یک بوکسور چاق به نظر می‌رسد. اما با خالکوبی‌های زیادش فیگور بدی به ‌عنوان یک گانگستر هیپ‌هاپی ندارد.

باری، ایران، جمهوری اسلامی، کشور ملاها، قلعه شیعیان محافظه‌کار. سرزمینی که در آن نوشیدن الکل با ۸۰ ضربه شلاق مجازات می‌شود و حتی کسانی که این کار را تکرار کنند به مرگ با طناب دار تهدید می‌شوند. اما هرچه قواعد سخت‌تری حاکم باشند، کشش برای شکستن آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. من دو ماه در راه بودم و با سکونت در خانه‌های شخصی محلی‌ها می‌خواستم کشف کنم که زندگی‌ آن‌ها، دور از چشم حاکمیت چگونه می‌گذرد.

به ‌صورت رسمی ایرانی‌ها اجازه ندارند یک بیگانه را اگر ظرف ۲۴ ساعت خودش را به پلیس محل معرفی نکند، نزد خود نگه ‌دارند. حکومت می‌ترسد که جاسوسان از این طریق به شکل ناشناخته در کشور سفر کنند. به‌گزارش وزارت‌خارجه آلمان، تاکنون آلمانی‌هایی بوده‌اند که چون از طریق اینترنت مسکنی شخصی جست‌وجو می‌کرده‌اند، از ایران اخراج شده‌اند.

همسایه‌ها نباید بشنوند

سعید، گرافیست ساکن شیراز در ۷۰۰ کیلومتری جنوب تهران می‌گوید: «من هر روز روی این حساب می‌کنم که پلیس به در خانه‌ام بیاید». او می‌افزاید:«با این‌همه تا آنوقت میهمانان زیادی خواهم داشت. چون دلم می‌خواهد. اگر سه‌روز کسی به سراغم نیاید احساس تنهائی می‌کنم.»

این جوان ۲۰ ساله ابروهای پرپشت و موهای ژولیده‌ای دارد و همواره می‌خندد. اوکه به پذیرش گردشگران در خانه خود معتاد است، تنها در سه‌ماه گذشته ۴۵ میهمان داشته است. هنگامی که ما با خودروی یکی از دوستانش به در خانه‌اش می‌رسیم می‌گوید:«آروم باشین و تو خیابون انگلیسی صحبت نکنین تا همسایه‌ها نفهمن.»

سعید روی سماور چای دم می‌کند. یک آشپزخانه کوچک، دو اتاق آپارتمان باریک را از هم جدا می‌کند. روی قفسه‌ها صدف‌های خلیج فارس ردیف شده‌اند. یک مکعب جادو، توپ‌های شعبده‌بازی، و یک کلکسیون بزرگ از کلاه‌های خارجی. خرده‌پول‌های اروپا، بریتانیا، ترکیه، هند و اسپانیا. رویای سعید این است که روزی بتواند با اتواستاپ به اروپا سفر کند. اما او باید اول خدمت سربازی‌ را انجام بدهد. پیش‌ از آن او شانسی برای گرفتن گذرنامه ندارد.

در شیشه‌ای خانه با ورقه‌ای خودچسب از نگاه غیر پوشیده شده است. آپارتمان به سمت عقب یک پنجره دارد که آن هم با مقوا پوشانده شده است. و یک در به حیاط ‌خلوت که آن‌‌هم با یک پرده قرمز تیره مخفی شده است. یک آپارتمان متداول ایرانی، به‌طور کامل مستور از نگاه‌های رهگذران. زیرا آنچه در خانه می‌گذرد، اغلب با آنچه قوانین یک کشور تمامیت‌خواه از شهروندانش مطالبه می‌کند در تعارض است.

rich-kidsهندوانه در کنار استخر

بعضی‌ها تابوشکنی‌های خود را در اینترنت در معرض دید همگان قرار می‌دهند. از جمله زنانی که در سایت فیس‌بوکی “آزادی‌های یواشکی” خودشان را بدون حجاب نشان می‌دهند. یا با ویدئوی معروف رقص “هپی” در تهران. اما این تنها نوک برفی کوه است: بیش از ۶۰ درصد ایرانی‌ها زیر ۳۰ ساله‌اند و بسیاری از آن‌ها رازهای پنهانی دارند.

مثلا احسان از مریوان در کردستان و نزدیکی مرز عراق. احسان سالانه نزدیک به ۶۰۰ لیتر شراب قرمز تولید می‌کند. او می‌گوید: «اگه گیرم بیاندازند برای هر لیتر یک‌سال زندان می‌گیرم.» مزه شرابش عالی است: گس، با طعم توت جنگلی. هنگام خداحافظی قمقمه‌ مرا با “آب‌انگور” خودش پر می‌کند. باری که چندان بی‌خطر نیست.

مثال دیگر “دومینا یاسمین” از تهران. او با عکس‌هایی که در حال انجام بازی‌های ممنوعه عشقی با بردگانش در جنگل‌های شمال در اینترنت منتشر کرده، در صحنه سکس مازوخیستی (Sadomaso) به شهرت رسیده است. من چهار شب را در خانه‌ او سپری می‌کنم و به سختی می‌توانم پیشنهاد یک دوست را رد کنم که می‌خواست من یک بار به برده‌ی جنسی‌ یاسمین تبدیل شوم.

یک مثال دیگر، شهین از همدان: او به ‌صورت خصوصی اعتراف می‌کند که تمام اسلام را بی‌معنا می‌داند. بر اساس قوانین شریعت، مسلمانانی که از دین‌ خارج شوند به مرگ محکوم می‌شوند.

و اما جوانان مشهد در گاردن‌پارتی شان: دخترها با بیکینی به استخر می‌پرند. پسرها از آن‌ها عکس می‌گیرند. آن‌ها خیلی می‌خندند. اگر یک مامور دولت آن‌ها را در این حال بیابد، همه زندانی خواهند شد.

کیوان، “علف” را فراموش کرده است. او الکل هم همراه ندارد. ما کمی آب‌تنی می‌کنیم، هندوانه می‌خوریم و سیگار بهمن می‌کشیم. بی‌گناه‌ترین پارتی جهان، پشت دیوارهای بتنی با ۴ متر بلندی.

لینک اصل مطلب:

www.spiegel.de/reise/fernweh/couchsurfing-im-iran-bikiniparty