اقتباس از نویسندگان بهایی

bahaee logo 

در آثار آئین بهایی به وفور به کتب مقدسه ادیان گذشته، سخن انبیا، اشعار اساتید شعر فارسی و ضرب المثل‌ها استشهاد شده است.

در حقیقت این برای اولین بار است که در تاریخ ادیان بسیاری از افکار و احساسات و عقاید برتر بعضی از ادبا و عرفا و حتی پاره‌ای از کلمات نغز عامیانه و متداول در بین مردم شرافت آن را یافته تا بصورت جزئی از عنصر کلام الهی جلوه‌ای گسترده پیدا کند.

وسعت و تنوع اشعاری که در این آثار نقل گردیده است مایه اعجاب خواننده می‌گردد زیرا ورود شعر و عرفان در آثار بهایی نشان دهنده ارتباط عمیق و وسیع این آئین با ادبیات اصیل فارسی و تأثیر و نفوذ افکار ادبایی است که ادب و عرفان ایرانی را با نبوغ و ظرافت فکری خود جاودان نگه داشته‌اند. حال با انتشار آثار بهایی در سرتاسر عالم ارزش و افکار ادبای ایرانی امکان آن را یافته تا در مقیاسی وسیعتر در معرض مطالعه افراد از هر قوم و نژاد قرار گیرد.

اشعار گذشتگان در آثار بهایی گاه به طور مستقیم بصورت مصرع و یا بیتی و یا با ذکر نام شاعر نقل شده است. اشعار و مطالب عرفانی در وهله اول به منظور استشهاد مصرف شده تا بر قدرت استدلال افزوده گردد و دوماً مطلب راحت‌تر فهمیده گردد و گاه به مضمون و یا عین عبارت ذکر گشته و گیرایی و زیبایی و وسعتی شگفت انگیز به مفاهیم داده است.

ورود گسترده شعر فارسی در آثار آئین بهایی و قصائد و غزلیات و ابیاتی که از حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء صدور یافته مبین این حقیقت است که بهائیان باید تا چه حد به اهمیت میراث ادبی شعرای ایرانی وقوف یابند و آن را گرامی دارند.

نمونه زیر برای اطلاع بیشتر خوانندگان گرامی عرضه می‌شود:

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:

«… بهائیان از هر تعصبی فارغند، خیرخواه عالم انسانیه هستند؛ عاشق عدالت و حسن سیاستند. از هر دوستی و ملتی که صدور یابد ستایش کنند و به این اشعار ملای رومی روش و سلوک دارند.

شاخ گل هر جا که می‌روید گل است             خُم مُل (شراب انگور) هر جا که جوشد آن مُل است

گر ز مغرب برزند خورشید سر                    عین خورشید است نی چیز دگر»

مقاله امروز را با مناجاتی از حضرت عبدالبهاء که به سبک مثنوی نازل شده پایان می‌دهیم.

هوالله

ای خدای پُر عطای ذولمنن۱

واقف جان و دل و اسرار من

در سحرها مونس جانم تویی

مطّلع بر سوز و حرمانم تویی

هر دلی پیوست با ذکرت دمی

جز غم تو می‌نجوید محرمی

خون شود آن دل که بریان تو نیست

کور به چشمی که گریان تو نیست

در شبان تیره و تارای قدیر

یاد تو در دل چو مصباح منیر

 

از عنایاتت به دل روحی بدم

تا عدم گردد زلطف تو قدم۲

در لیاقت منگر و در قدرها

بنگر اندر فضل خود ای ذوالعطا

 

  • ذولمِنَن: صاحب بخشش
  • قِدَم: جاودانی

خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر :     ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵         ،   ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com

وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی :      www.reference.bahai.org/fa