از خوانندگان
سی و شش سال است که در ماتم انقلابِ به یغما رفته مان به عزا نشسته ایم و می رویم تا کم کم سیرشکوفایی پاره ای از علوم و خدمات حیاتی همراه با نام نام آورانشان را از بیخ و بن فراموش کنیم که این خود بالنفسه ضربه ی هولناکی ست بر بود و نبودهایمان در دگرگونی به سوی ره آوردهای علوم جدید.
روزگاری را به یاد دارم که بیماری هایی مانند آبله و آبله مرغان، سرخک و سرخجه و مخملک یا تراخم وکچلی و طاعون یا ابتلای به آسکاریس، کرم کدو، وبا و انواع اسهال که بیرحمانه هستی انسانها مخصوصاً کودکان و سالمندان را می گرفتند و بازماندگان را در عزای خویش می نشاندند. و در این میان آنهایی که توان مالی داشتند به طب سنتی و یا نذر و نیاز که اعتمادی هم به آن نبود پناه می بردند، اما به ناگاه از اضافه شدن تشکیلات تازه ای به نام اداره ی کل مبارزه با بیماری های واگیر به وزارت حفظ الصحه افزوده شد که وظیفه ی سنگین پیشگیری و مبارزه با بیماری های مسری نامبرده را داشت.
کلاس دوم ابتدایی که بودم کار شستن گوش و حلق با تنطور ید در مدارس و سمپاشی اماکن روستائی با د-د-ت به وسیله ی کارمندان وکارگران فصلی اداره ی بهداشت آغازشد.
از بنیان گذاران دلسوز این برنامه ها تا آنجا که من به یاد دارم باید از آقایان دکتر فقیه، دکتر ندیم، دکتر ستوده و از همه مهمتر پرفسور مفیدی نام برد که اینجانب هم مثل سایرین چه در زمان دانشجویی و چه در زمان اشتغال در وزارت بهداری از مقالات ایشان استفاده های فراوان برده ام. به همین دلیل با تمامی عزیزانی که او را قوی ترین ستون بنیادی بهداشت در ایران، خاورمیانه و خیلی ازکشورهای آفریقایی می دانند قویا متفق القول هستم.
نامش شمس الدین متولد ۱۳۰۰ خورشیدی شهر رشت، فرزند آقاعلی از روحانیون بنام گیلان و پدربزرگ مادریش آقای دکتر ابوتراب از مشهورترین جراحان تهران بود.
در سال ۱۳۲۴ از دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران با تخصص انگل شناسی فارغ التحصیل شد و در همانجا آغاز به تدریس کرد. یک سال بعد در یکی از دانشگاه های آمریکا و سپس در فرانسه و تونس و الجزایر به مطالعه پرداخت و پس از بازگشت به ایران در۱۳۲۷ به عنوان دانشیار و در۱۳۲۸ با درجه استادی بر کرسی انگل شناسی دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران نشست. در ۱۳۴۵به ریاست دانشکده ی تازه تأسیس بهداشت دانشگاه تهران منصوب و در ۱۳۴۹ با حفظ سمت به معاونت تحقیقاتی دانشگاه تهران و در ۱۳۵۳ به سمت قائم مقام دبیرکل شورای دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی ایران منصوب شد. پس از یکسال خدمت در مقام ریاست دانشگاه مازندران درآبانماه ۱۳۵۷به سمت وزیر علوم منصوب شد، اما در فاصله ای کمتر از یکماه و نیم یعنی اوائل دی ماه همان سال از سمت خود استعفا کرد و سپس به عنوان یک محقق ساده در دانشگاه تهران تن به ادامه ی خدمت داد که با حدس قریب به یقین پس از روی کارآمدن جمهوری اسلامی بالاجبار از تصدی این سمت هم ممنوع شد.
اسناد و مدارک موجود نشان می دهند که ایشان در تمام سال های تحصیلی دبستان، دبیرستان و دانشگاه از ممتازترین درجه ی اعتبار برخوردار بوده اند.
در۱۳۴۹مرا که مسئولیت آموزش بهداشت عمومی استان کردستان را عهده دار بودم به حضور طلبیدند که با قرار قبلی در دفتر کارشان شرف حضور یافتم. با بزرگواریِ خاص خودشان از من خواستند مقابلشان بنشینم و سپس خطاب به منشی دفترشان فرمودند: لطفاً برای من و مهمان کُردمان چای سفارش بدهید. خود نیز پس از نشستن فرمودند:
ـ گمانم سه چهار سالی میشودکه درکردستان خدمت می کنید؟
ـ قریب چهارسال و نیم است قربان.
آخرین گزارش های اداره ی مبارزه با بیماری های واگیردار از این حکایت دارند که ظرف چهارسال گذشته در بعضی از استانها از جمله استان کردستان میزان مرگ و میر ناشی از بیماری های مسری نسبت به سالهای پیش سیر نزولی قابل توجهی پیدا کرده اند که من و همکارانم مهمترین عامل این موفقیت را اجرای برنامه های آموزشی تشخیص داده ایم.
ـ همینطور است استاد.
ـ می شود بفرمایید روش کار شما در این زمینه چگونه بوده است؟
ـ حقیقت اینست که من و همکارانم کار خود را دوست داریم و همیشه سعی می کنیم آموزش مان را متوجه گروه های کم درآمد بکنیم که بیشتر در معرض ابتلا به بیماری ها هستند. همزمان تمامی امکانات کمک آموزشی موجود از پوسترهای ساده گرفته تا نمایش فیلم و آموزش عمومی از طریق رادیو و تلویزیون و آموزش رودررو یا جمعی استفاده می کنیم.
ـ معمولاً مردم بخشی از باورهای شخصی را با نوآوری های علمی به سادگی جایگزین نمی کنند و مقاومت هایی از خود نشان می دهند. در این موارد عکس العمل شما چگونه است؟
ـ بستگی به این دارد در چه موردی باشد. اگر مورد مقاومت ساده باشد با تشریح و تکرار آن از راه های مختلف و به زبانی ساده مشکل را از بین می بریم، اما اگر با باورهای فرهنگی مخصوصاً مذهب و دین در ارتباط باشد از رهبران مذهبی مورد اعتماد مردم استمداد می گیریم. کمااینکه توانسته ایم مشکل مقاومت مردم روزه دار را در برابر تلقیح یا تزریق انواع واکسن ها با کسب فتوای شفاهی وکتبی از آقایان امام جمعه ی مریوان و صدرالاسلام سنندج برای همیشه در سراسر نقاط سنی نشین ایران و عراق و ترکمن صحرا و بخش بزرگی از افغانستان به نحو احسن حل و فصل کنیم.
ـ بسیار عالیست. امیدوارم درگردهمایی آتی کارشناسان ارشد آموزش بهداشت شخص شما مختصر اشاره هایی به این قبیل موارد داشته باشید.
هنگام خداحافظی استاد فرمودند:
ـ کم وکسری اگر داشتید حتماً مرا در جریان بگذارید.
ـ کم وکسری ما مربیان دلسوزی هستند که زبان کردی را به درستی صحبت کنند.
ـ فراموش نمی کنم.
پس از انقلاب در سفرهایم به تهران سراغشان را می گرفتم، اما کسی آدرس درستی از ایشان نداشت. پانزده سال بعد یکی از دوستان ساکن کانادا خبر سلامت و شماره تلفن منزلشان را در ایران به من داد، کلی خوشحال شدم. سه ماه بعد که به ایران برگشتم و با قرار قبلی در آزمایشگاه یکی از بیمارستانها خدمتشان شرفیاب شدم بلافاصله مرا به یاد آورد. بر نیمکتی نشستیم. می دانستم که بیش از یکربع فرصت گفتگو نداریم از این رو بدون مقدمه شروع کردم وگفتم:
ـ چندسالی ست به اصطلاح پاکسازی شده ام و از فرط بیکاری مشغول سیاه کردن کاغذ هستم یکی از نتایج آن که رنگ سیاسی چندانی هم ندارد و در شرف پایان است با نام قهرمانان محبوب من زندگینامه تنی چند از بزرگواران در مشاغل گوناگون را در بر دارد، آرزویم اینست اجازه فرمایید تا با اشاره ی مختصری به فعالیت های بی انتهای شما آن را مزین کنم. پس از اندکی تأمل فرمودند: از من مخواه که توضیح دهم چرا نمی توانم با درخواست پر از مهر شما موافقت کنم. آنگاه بر یادداشتی که در پیش رو داشتند دایره ای با زاویه ای بسته در آن رسم و آهسته فرمودند:
آنکه پرنقش زد این دایره ی مینائی
کس ندانست که درگردش پرگار چه کرد
احساس تعجبی نکردم چون می دانستم شدیداً تحت نظر است، زیرا در غیر اینصورت مسئولیت بسیار بالاتری به عهده شان می گذاشتند. با نا امیدی اما رویی گشاده از محضرشان خداحافظی کردم و از آن ساعت تا به امروزکه بیش از ده سال می گذرد بارها و بارها این انسان فرهیخته و دلسوز را که با دنیایی از توانمندی های بی شائبه و بی دریغ خود سنگر محکم و پولادین پیشگیری از بیماری های بسیاری را با کمک همکاران بنیان نهاده و جان میلیونها انسان را از مرگ و از ابتلای به بیماری نجات داده اند به یاد می آورم و به توانمندی نابغه ای استثنایی چون ایشان بیش از پیش اندیشه می اندیشم.
پرفسور مفیدی با تسلط کامل بر زبان های فارسی، فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی، در ایران، آمریکا، فرانسه، آلمان، تونس، الجزیره و مراکش و تعداد دیگری از کشورهای آفریقایی تحقیق و برنامه ریزی داشت که حاصل آن بیش از صد مقاله ی ارزشمند علمی جهانشمول است. وقتی در یک گردهمایی از دانشجویان رشته ی خون شناسی دانشگاه کمبریج لندن پرسیدم: بهداشت ایران را چگونه می بینید؟،گفتند: ما ایران را دراین زمینه همپای کشورهای اروپایی می دانیم. خیلی از مقالات پرفسور مفیدی هم در رشته های خون شناسی دانشگاه هایمان جزء واحدهای اصلی سالهای تحصیلی ماست و…
و هزاران افسوس بر سرزمین ما که در آن شغالان بر مسند شیران نشسته و حکم تجاوز به حریم مقدس علم رانده اند. حال که فریادرسی نیست و قدرت های بزرگ مانع نجات ما از این منجلاب هستند لااقل بر خود لازم کنیم این چنین فرزانگانی را برای سرمشق آیندگانمان جاودانه سازیم.
آگوست۲۰۱۵
* دکتر شمس الدین مفیدی بنیان گذار دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی و استاد پیشقدم و پیشکسوت انگل شناسی پزشکی دهم آبانماه ۱۳۹۳ در خارج کشور درگذشت. یادش گرامی باد!
متأسفانه من از فوت ایشان اطلاع نداشتم. امیدوارم همسر و فرزندان برومندشان تسلیتهای عمیق و خالصانه ی مرابپذیرند