مطمئناً این سؤال در خاطر هر متفکری حلول مینماید که چگونه جامعه ایران که شهرتی دیرینه در عرصه انسانیت، انسان دوستی و مدارا داشته در عصر قاجار و پس از آن با جامعههای بابی و بهائی چنان رفتاری کرده که فقط از رفتار ملل قرون گذشته مقابل دشمنان خود توقع میتوان داشت.
امروزه میبینیم روشی که جمهوری اسلامی از بدو تأسیس در مبارزه با بهائیان در پیش گرفته هر روز چهره تازهای از خود نمایان میکند و بعد جدیدی از تحریک، توطئه، تفرقه افکنی و حق کشی را به نمایش میگذارد. در اوائل انقلاب اسلامی ایران بدون رسیدگی کافی بعضی نفوس را محکوم به قتل میکردند و عذر دستوردهندگان اعدام آن بود که اگر هم محکومان بیگناه باشند مشکلی در کار نیست چون در آخرت پاداش درست خود را خواهند گرفت، یعنی عدالت الهی کار خطای آدمیان را اصلاح و تصحیح خواهد کرد. این لاقیدی (حقوقی) نسبت به ارزش حیات انسانی را کمتر در قوم و قبیلهای می توان یافت.
حیرتآور است که این جماعت قرآن کریم را خواندهاند و این دو عبارت جلب توجه آنان را نکرده که هر کس موجب حیات یک فرد گردد چنان است که همه انسانها را احیاء کرده باشد و هر کس موجب مرگ یک انسان شود مثل آن است که همه انسانها را معدوم کرده باشد. در قرآن کریم صفت (رحمن و رحیم) در باره خدا ۱۱۴ بار تکرار شده است ولی در محاکم جمهوری اسلامی همه اشاره به صفت منتقم و قهّار است که شاید فقط چند بار در باره باریتعالی مذکور آمده است.
چه شد ملتی که به روزگار کورش و داریوش این همه محبت، انسانیت و بردباری در مقابل اقوام و مذاهب نشان دادند به این مرتبه تنزل کردند. یکی از ابعاد سیاست بهائی ستیزی این است که آرامش فکری و روانی را از افراد جامعه بگیرند و آن را با موجهای پیاپی تهدید و ستم فرسوده سازند. زندانی کردن بهائیان به مدتهای کوتاه و بلند، دادن حکمهای زندان تعزیری و تعلیقی به بهانههای پوچ، اخراج دانشجویان بهائی از دانشگاهها (اگر هم دانشجویی وارد دانشگاه شود چند ماه قبل از گرفتن پایاننامه به عللی اخراج میشود)، بستن کارگاهها و مغازههای بهائیان، تشکیل سمینارهای ضد بهائی برای ایجاد محیط منفی در اطراف آنان، ساختن فیلمهای تلویزیونی علیه بهائیان، نوشتن مقالات متعدد بر ضد بهائیان و آئین بهائی از نمونههای این مبارزات است. با تکرار این فجایع در سراسر ایران میخواهند تحمل جامعه را بسنجند و ببینند بهائیان تا چه حد این همه خشونت و بد رفتاری و ظلم را تحمل خواهند کرد، تا کی ساکت خواهند ماند و تا چه زمان راه و روش محبت بهائی را ادامه خواهند داد؟ امیدشان این است که آثار این تغییر را در جامعه ببینند، سلاح اخلاق و صفات انسانی را از دست بهائیان بگیرند.
ای کاش میدانستند که این جامعه ۱۷۰ سال زیر تهدید و فشار و زندان قرار داشته، هزاران شهید داده و همواره این بیان حضرت عبدالبها را که با شیر مادران فداکار بهائی در جان بهائیان عجین شده راهنما و هادی زندگی خود نمودهاند.
رفتار و ادب و امانت و صداقت بهائیان حربه کارآمدی است، هم میهنانشان ایشان را به خاطر همین صفات می ستایند و در کنارشان ایستادهاند، اخلاق بهائی سپری است که جامعه را در مقابل این همه ظلم حفظ نموده و مینماید. به خیال باطل خود میخواهند این سپر را با ضربات بیرحمانه ستم متلاشی سازند. آن گاه نابودساختن جامعه آسان میشود.
حضرت عبدالبها میفرمایند:
در موارد بلا صابر باشید و در اشد ابتلا ساکن و ساکت، هر دمی صد هزار جفا بینید آزرده مشوید و دلتنگ مگردید. به خیرخواهی پردازید و بدخواهان را نوازش فرمائید… هر کس به شما ظلم کند البته مهر و وفا نمائید، اذیت نماید رعایت کنید، بدگوئی کند ستایش نمائید، تکفیر کند تکریم نمائید، طعن و لعن نمایند نهایت ملاطفت اجرا درآرید…
این تنها سلاح بهائیان است که هیچ حربه جانکاهی به آن کارگر نیست.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa