از خوانندگان
با شقایق نفسی تازه کنیم
و بخوانیم و بخندیم سر کوی امید
تا که افسرده نگردد دل آزرده ما در غربت
شادمان باید بود.
آن طرف تر، کمَکی بالاتر، سر آن چشمه ی عشق
سر آن برکه ی نور
سرزمینی ست اهورایی و پاک
سرزمینی ست که مال من و توست
سرزمینی ست که نامش وطن است
این وطن خانه ی اجدادی ماست
سال ها رفته که از دوری فرزندانش
خسته و منتظر است
باز کن پنجره را
آرزویم همه این است که باران بارد
تا بشوید همه ناپاکی را
و پراکنده کند عطر گل آزادی ـ آزادی
تا که قمری و قناری به قفس خسته نماند دیگر
تا نسیمی بوزد رقص کنان
باز کن پنجره را