کانون کتاب تورنتو پس از تعطیلات تابستان، صدویکمین نشست خود را این بار با همکاری بنیاد مطالعات ایرانشناسی دانشگاه تورنتو، جمعه ۱۱ سپتامبر در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک برگزار کرد.

این جلسه به معرفی کتاب تازه منتشر شده ی دکتر همایون کاتوزیان با نام “طنز و طنزینه ی هدایت” با حضور نویسنده ی آن اختصاص داشت.

سعید حریری از کانون کتاب تورنتو، سخنران را معرفی کرد.

 

محمدعلی همایون کاتوزیان، متولد ۱۳۲۱تهران، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است. زمینه ی تحقیق مورد علاقه ی او مسائل مربوط به ایران است. تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعه‌شناسی است. او به طور همزمان مطالعاتش را در زمینه ی تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفته آکادمیک ادامه داده‌ است و نتایج این مطالعات را می‌توان در تنوع آثار چاپ شده از او دید. تاکنون از او بیش از هفت کتاب در زمینه تاریخ و ادبیات ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسیده‌ است.

کاتوزیان پس از تحصیل در دبیرستان البرز، به انگلستان رفت و در سال ۱۹۶۷ لیسانس اقتصاد را از دانشگاه بیرمنگام دریافت کرد. در سال ۱۹۶۸ فوق لیسانس را از دانشگاه لندن و در سال ۱۹۸۴ دکترایش را از دانشگاه کنت گرفت. در سال‌های بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالات متحده اقتصاد درس داد و در حال حاضر Research Fellow (پژوهشگر پسا دکترا/دستیار آموزشی) در کالج سنت آنتونی، و عضو هیات علمی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه آکسفورد است.

از بیش از ۲۵ کتابی که به فارسی منتشر کرده بخشی از آنها ترجمه ی دوازده کتاب اوست که به انگلیسی منتشر شده است.

از دکتر کاتوزیان، مقالات متعددی در نشریات تخصصی و دانشگاهی منتشر شده است.

همایون کاتوزیان

همایون کاتوزیان

درباره ی هدایت، دکتر کاتوزیان کتاب های”صادق هدایت و مرگ نویسنده” (ترجمه فیروزه مهاجر، نشر مرکز، ۱۳۷۲)، “صادق هدایت، زندگی و افسانه یک نویسنده ایرانی”(طرح نو، ۱۳۷۲) و “نقدی بر بوف کور هدایت”(نشر مرکز، ۱۳۷۳) را منتشر کرده است و “طنز و طنزینه هدایت” تازه ترین کتاب او در مورد صادق هدایت است.

 

دکتر کاتوزیان سخنرانی اش را با پیشگفتار کتابش آغاز کرد و گفت:

این کتاب در سال ۱۹۹۵ در تهران حروف چینی شد ولی مجوز انتشار نیافت. در سال ۲۰۰۳، که سده ی هدایت بود، فرصتی پیش آمد که نشر آرش آن را در سوئد چاپ کند، اما این چاپ پخش وسیع پیدا نکرد و در عمل به محاق فراموشی افتاد. در این فاصله کتاب هشتاد و دو نامه به حسن شهید نورائی منتشر شده بود و من نقدی را که بر آن کتاب در ایران نامه نوشتم به چاپ سوئد افزودم. اینک دکتر محمد توکلی طرقی، سردبیر ایران نامه، این کتاب را در سلسله نوبنیاد کتاب ایران نامه چاپ و منتشر کرده است.

دکتر کاتوزیان با اشاره به آثار هدایت گفت: من آثار هدایت را به چهار دسته تقسیم کرده ام. داستان های ناسیونالیستی ـ رمانتیک، رئالیستی ـ انتقادی، طنز و طنزنامه ها و داستان هایی که عنوانش را روان داستان گذاشته ام مثل بوف کور. در این کتاب موضوع طنز و طنزنامه های هدایت را بررسی کرده ام.

نویسنده سپس با اشاره به نام کتاب گفت: طنزینه یعنی چه؟ این اصطلاح را ساختم برای مفهوم Irony که در تاریخ ادبیات وجود داشته ولی کلمه ای برایش وجود نداشت و آن را هم طنز می گفتند مثل طنز تاریخ، در حالی که منظور طنزینه ی تاریخ یا “آیرونی” بوده. بعضی وقتها هم می گفتند طُرفه اینکه، در حالی که این هم منظور را نمی رساند.

او سپس به نحوه ی ساختن این کلمه پرداخت و افزود: در آثار هدایت هم طنز لفظی داریم یعنی یکی دو عبارت، هم طنزنامه یعنی کل یک داستان طنز است. در این کتاب بحثی کردم در مورد طنز و نمونه هایی از ادبیات ایران و اروپا آورده ام. در یک فصل آیرونی را معرفی کردم و بعد طنز دوره ی هدایت که ۱۹۰۳ متولد شد.

کاتوزیان ادامه داد: هدایت طنز لفظی زیاد دارد، ولی آثاری که کامل طنز باشد هم دارد مثل “وغ وغ ساهاب” که با مسعود فرزاد نوشته و به عمد به این صورت نوشته است، همینطور توپ مرواری .

کاتوزیان نمونه ای از “وغ وغ ساهاب” را خواند که مربوط بود به مقوله ی معروف زنده کشی و مرده خوری.

سرفصل های کتاب طنز و طنزینه ی هدایت عبارتند از:

درباره ی طنز، طنز دوره ی هدایت، مقوله ی ادبی طنزینه، طنز و طنزینه در آثار هدایت، طنزنامه های هدایت، “علویه خانم” و ولنگاری های دیگر، حاجی آقا و توپ مرواری، نامه های هدایت، نامه های هدایت به شهید نورائی.

katoozian--bookclub

در ادامه ی جلسه، نویسنده، بخش هایی از کتاب را خواند و پس از آن بخش پرسش و پاسخ برگزار شد.

در پاسخ به یک پرسش، بهترین کار صادق هدایت را بوف کور خواند و با اشاره به اینکه از نوجوانی کتاب های هدایت را خوانده، افزود: اما داستان ها و کارهای خوب دیگری هم دارد که زیاد دیده و به آن توجهی نشده مثل سه قطره خون و عروسک پشت پرده.

در پاسخ دیگری گفت: هدایت جهان بینی و ایدئولوژی خاصی نداشت و فقط حرف خودش را می زد برای همین هنوز همچنان مطرح است.

درباره ی عرب ستیزی و اسلام ستیزی هدایت گفت: این مد روز بود. در نیمه ی دوم قرن نوزدهم، دو نفر مشخصا، میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی شروع کرده بودند به گفتن این که آنچه فقر و بدبختی و عقب ماندگی که ایران به آن گرفتار است، تقصیر عرب هاست که هزار و سیصد سال پیش آمدند ایران را گرفتند و اسلام را آوردند. و بعد مسائل عجیب و غریبی را مطرح می کردند اینکه ایرانیان پیش از اسلام، مردم با پادشاه سر یک میز غذا می خوردند، یا اینکه اگر پادشاه اجازه نمی داد، کسی اعدام نمی شد. بعد از انقلاب مشروطه، این حالت آتش زیر خاکستر داشت. بعد از جنگ جهانی اول، این طرز فکر مد شده بود. بین همه طبقات حتی در بین روشنفکرها هم وجود داشت، فقط تقی زاده و جمال زاده به این موج نپیوستند، بقیه همه عرب ستیز و اسلام ستیز بودند، از میرزاده عشقی تا عارف قزوینی و … یعنی برخورد غیرواقع بینانه با تاریخ ایران داشتند و اینکه قبل از اعراب اوضاع خیلی متفاوت بوده است.

هدایت هم آن زمان یک جوان هفده، هجده ساله بود و تحت تأثیر قرار گرفت و چون به خاطر مشکلات روان شناختی که خودش داشت، حالت ضد مذهبی و حتی ضد کائناتی پیدا کرد، گمان من این است که به نحوی خدا را در مورد خودش مقصر می دانست که چرا این موجود را خلق کردی. این تفکر توی او ماند. اما نکته ی جالب این است که زمانی که ناسیونالیسم رسمی و دولتی شد، هدایت نرفت به آن سمت و آن را دست می انداخت.

katoozian--bookclub-1برخی پرسش ها حول شخصیت و زندگی شخصی هدایت دور می زد: آیا زنی در زندگی اش بوده؟

کاتوزیان گفت: تا آنجا که ما می دانیم هدایت روابط عاشقانه با هیچ زنی نداشته. اگر از روی روان داستان هایش قضاوت کنیم، او نسبت به این موضوع حساسیت زیاد داشت، نوعی وسواس نسبت به رابطه یا عدم رابطه با زن داشت. در نتیجه در داستان هایش زنان یا اثیری هستند یا عروسک پشت پرده که زن نیست، یا لکاته، این دو قطب افراط و تفریط در داستان هایش نسبت به زن وجود دارد.

چرا هدایت خودکشی کرد؟ کاتوزیان گفت، هدایت دچار افسردگی بود و از نوجوانی اش به این دچار بود. البته هر آدم افسرده ای خودکشی نمی کند. هدایت در سه چهار سال آخر عمرش سخت افسرده بود، بخصوص این که تنهای تنها بود. آدمی که با هیئت حاکمه ادبی و مذهبی و سیاسی درافتاده بود با او دشمن بودند، خانواده اش چندان از او رضایت نداشتند و وقتی رفقا و روشنفکرها هم ترکش کردند، دیگر علت وجودی اش را از دست داد و از تهران نرفت به پاریس که خودکشی کند، رفت که نجات پیدا کند ولی وقتی امکانات برای ماندن پیدا نکرد، خودکشی کرد.

 

در حاشیه باید گفت، میکروفن این سالن مدتها است که مشکل دارد و هر بار در جلسات این اشکال دیده می شود. در این جلسه هم باعث می شد که صدای سخنران به حاضران در سالن نرسد و در روند برنامه مرتبا وقفه ایجاد می کرد.

آقای حریری ضمن اینکه از طرف شهرداری نورت یورک از حاضران پوزش خواست، به شرکت کنندگان توصیه کرد از طریق شماره تلفن ۳۱۱ با شهرداری تورنتو تماس بگیرند و از آنها بخواهند که نسبت به تعمیر یا تعویض میکروفن های سالن اقدام کنند.