تا یکی دو هفته پیش کسی باور نمی کرد که “پیشرفت” می تواند رو به عقب هم باشد، ولی الان که کشورهای مثلا پیشرفته ای مثل اسرائیل، ترکیه و مجارستان دارند مثل هزار سال پیش یکی یکی دور خودشان را دیوار و سیم خاردار می کشند، خیلی ها پذیرفته اند که چرا بابا، پیشرفت به طرف عقب هم میشه چون به چشم خودشان می بینند که دنیا دارد پس پسکی پیشرفت می کند!
تازه اگر کمی صبور باشیم، خواهیم دید جنگ های کوچک و بزرگی که درکشورهای دور و نزدیک جریان دارد، اندک اندک وضعی پیش خواهد آورد که کشورها علاوه بر دیوار و سیم خاردار، اقدام به کندن خندق دور خودشان هم بکنند.
اگر کار به کندن خندق بکشد و خندق ها را مثل هزاران سال قبل پر از آب کنند، مجارستان می تواند افتخار کند و بگوید پناهجویانی که اطراف کشور ما منتظر باز شدن دروازه ها هستند، تمیزترین پناهجویان جهان هستند چون هرروز تلاش می کنند شنا کنان از خندقی که کنده ایم عبورکنند، ولی وقتی با تیراندازی سربازان ما مواجه می شوند ناچار تروتمیز و شسته و رفته به پایگاه های خود باز می گردند!
گرچه رفتار خشونت آمیز مجارستان با پناهجویان و استقبالی که با گاز اشک آور و گاز فلفل از این مردم درمانده کرد تتمه آبرویش را هم بر باد داد، اما برخی از روضه خوان های کشور ما معتقدند مجارها هنوز یک راه برای نجات خود از این آبروریزی دارند:
باید نعل وارونه بزنند و بگویند چون همه پناهجویان مسلمان بودند و مسلمانها گریه را بر هر درد بی درمان دوا می دانند، خواستیم با استفاده از گاز اشک آور و گاز فلفل به آنها این امکان را بدهیم که یک دل سیرگریه کنند شاید مشکلات شان برطرف شود!
به عنوان دلیلی بر این کار هم می توانند بگویند: توی آن هیر و ویر چه جوری می توانستیم برای هزاران پناهجو روضه خوان پیدا کنیم تا آنها را به گریه بیندازند؟
برای خالی نبودن عریضه…
خانم اوا کوپاچ، نخستوزیر لهستان اعلام کرده است که لهستان به صورت نمادین پناهجو می پزیرد. خبرنگار ما که معنی این جور پناهجو پذیری را نفهمیده بود تلفنی از ایشان پرسید این یعنی چی مثلا؟
خانم اوا در حالی که با همان لهجه شیرین لهستانی اش کرکر می خندید گفت یک دانه پناهجو از آلمان قرض می کنیم و می ذاریم توی جعبه آینه که مردم بیان تماشاش کنن و ببینن چه شکلیه. حیفه مردم کشور بزرگی مثل لهستان ندانند پناهجو یعنی چی!
مسابقات فرمول یک در سوریه
احتمال اینکه مسابقات اتوموبیلرانی فورمول یک از این به بعد در سوریه برگزار شود، روز به روز زیادتر می شود.
بشار اسد در یک مصاحبه جنجالی اما خیالی، به خبرنگار ما گفت اگر روسیه و ایران ده پانزده سال دیگر بنده را سرپا نگه دارند، قول می دهم با کمک داعش دهن خاورمیانه را چنان صاف و اسفالت کنم که نه خبری از آب باشد و آبادانی و نه خبری ازگلبانگ مسلمانی… و بدیهی است که چنین کشور صاف و بی چاله چوله ای بهترین مکان برای برگزاری مسابقات جهانی فرمول یک خواهد بود. بذار تا دلشون می خواد گاز بدن و برن !
حلوا شکری…
تماشا کردید مذاکرات جمهوری خواهان و دموکرات های آمریکا را قبل از آنکه “برجام” از سد مخالفان توافق اتمی بگذرد؟ من تماشا کردم و دلم برای هر دو دسته سوخت. بدبختند به خدا
جمهوری خواهان یک چیزی می گفتند و دموکرات ها خلافش را مطرح می کردند. بعد دموکرات ها یک حرفی می زدند و جمهوری خواهان برعکس آن را ابراز می کردند.
براساس یک قانون نانوشته، جمهوریخواهان از دوران شیرخواره گی یاد می گیرند که باید با دموکرات ها مخالفت کنند و به همین دلیل با توافقنامه هسته ای ایران و آمریکا که یک رئیس جمهور دموکرات امضاء کرده بود، مخالفت می کردند.
برخی از دموکرات ها هم برای اینکه پز دموکراسی شان را بدهند و بگویند ما آنقدر آزادیم که می توانیم با خودمان هم مخالفت کنیم، با این توافق نامه مخالفت بودند. بدبختی این کشورها این است که ولی فقیهی بالای سرشان نیست که یک کلام بگوید و قضیه را ختم به خیر کند. اینه که رئیس جمهورشان می گفت اگر کنگره قبول نکند وتو می کنم و کنگره می گفت مگه خونه خاله است، کی میذاره وتو کنی و از این حرف ها…
خدا را شکر بالاخره این مشکل به پایان رسید و همین امروز در خبرها خواندم که یکصد شرکت فرانسوی در ایران دارند این در و آن در می زنند تا سهم خود را از این حلوای شکری دریافت کنند!
کارخانه تولید پناهنده
بسیاری از مردم، مثل خود من، وقتی نان و پنیر شب شان را خوردند و دندانهایشان را مسواک کردند، می نشینند به فکر کردن که خدایا اینهمه پناهنده چه جوری تولید می شود؟ آیا کارخانه ای چیزی برای تولید پناهنده وجود دارد؟
در پاسخ این عده باید گفت بعله عزیزم …، وجود دارد. دو ابرقدرت آمریکا و روسیه، با سیاست هایشان پناهنده تولید می کنند، اما آنها را برای بسته بندی و توزیع می فرستند به اروپا …
کشور آمریکا که آن طرف اقیانوس قرار دارد و خیالش راحت است که چون دور از دسترس است، کمتر پناهنده ای می تواند خودش را به آنجا برساند.
روسیه هم در طول تاریخ جوری رفتارکرده که نه کسی جرات می کند پایش را به آنجا بگذارد و نه رغبتی به این کار دارد. تازه مردم خودش هم بدشان نمی آید که اگر بتوانند فرارکنند و به آفریقا پناهنده شوند!
این نکته را سالهاست که به چشم می بینیم. نود ونه درصد کمونیست های دوآتیشه کشور خودمان هم که سنگ روسیه را به سینه می زنند، وقتی پای پناهندگی پیش بیاید، می روند و به شیطان بزرگ یعنی آمریکا، یا شیطان های کوچکتری مثل انگلیس و فرانسه پناهنده می شوند!
یک اثرتاریخی را قلپ قلپ سرکشیدند!
پوتین و برلسکونی، دو سیاستمدار خوشنام جهان! براساس ضرب المثلی که می گوید “آب می گرده چاله را می جوره” مدتهاست همدیگر را پیدا کرده اند و با هم دوست شده اند.
هفته گذشته و هنگام بازدید این دو دوست از یک کارخانه شراب سازی در اوکراین، خانم یانینا پاولنکو مدیر کارخانه یک بطر شراب ۲۴۰ ساله را که نوشته اند ۱۵۰ هزار دلار قیمت داشته برای آنان باز کرد.
حالا دادستان اوکراین علیه این خانم شکایت کرده و گفته است برلسکونی و پوتین یکی از آثار تاریخی اوکراین را خورده اند.
پوتین به خبرنگار ما می گفت حالا بیا و خوبی کن. ما وقتی دیدیم یک شیشه شراب ۲۴۰ سال است مانده و هیچ کس آن را ننوشیده گفتیم لابد عیب و علتی دارد که آن را نخورده اند وگرنه چیزی که فراوان است ودکای روسی است!
که غربت خاک دامنگیر دارد…
گرچه هنوز از آزاد شدن ده ها میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران خبری نشده، اما آزاد شدن این پول ها را هرکسی به نوعی تصور می کند.
خیلی ها هجوم به طرف این پول ها را با هجوم پناهجویان به اروپا برای به دست آوردن یک لقمه نان و پنیر مقایسه می کنند.
این تیپ آدم ها تصور می کنند وقتی پول ها به ایران رسید، آنها که کاره ای هستند و با بزرگان رفت وآمد دارند، حمله می کنند به سفره گسترده ای که این کوه اسکناس را در وسطش ریخته اند و حالا نچاپ و کی بچاپ.
غافل از اینکه این پول ها ممکن است اصلا رنگ وطن را هم نبینند و برای همیشه در همان خارج از کشور و در حساب های از ما بهتران بمانند و خاک بخورند. مگر نگفته اندکه غربت خاک دامنگیر دارد؟!
*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است.