ایرانگردی/ (درهشهر – ایلام)
خروشان و توفنده در ژرفای درههای هراسانگیز زاگرس پیچوتاب میخورد و بازتابش آفتاب تابان، چهره این رودخانه را همچون جادهای سیمین درخشان میسازد. و چه نام زیبا و برازندهای را ایرانیان باستان برگزیدند: «سیمراه» که امروزه «سیمره» خوانده میشود و در این مرز پرگهر ارزش آب بسی بالاتر از زر و سیم است. سراسر مسیر پر پیچ و تاب سیمره را مرغزار و جنگل پوشانده و آبشار «ماربره» همچون نگینی بر تارک آن میدرخشد. کشتزارهای چشمنواز و خاک بارآور آن، آرامشبخش روان کشاورزان کوشاست. در کنار این فضای سبز یکدست، که در بهاران فرش عطرآگین گلهای بهاری در جایجای آن گسترانیده میشود، جادهای آغوش گشوده که به رسم کهن مهماننوازی ایرانی دوسوی آن را درختانی سربلند کاشتهاند تا رهنوردان خسته در سایهسار آن بیارامند و با طعم و بوی خوش ترخینه لذیذ و گرم، گرسنگی را فرونشانند.
سرزمین زرخیز ایلام، در گوشه غربی کهندیار ایرانزمین قرار دارد. در جایی که تمدن باستانی عیلام بیش از ۵۰۰۰ سال پیش تشکیل شده بود. عیلامیان باستان سرزمین خود را هتامتی به معنی «سرزمین خدا» مینامیدند. در کتیبههای سومری، این سرزمین را آلام، آلامو یا آلامتو خواندهاند که معنی آن کوهستان برآمدن خورشید و یا «خورشیدکوه» است.
تپه باستانی «تیغن» همدوره دیگر تپههای باستانی ایرانی و حلقهای از زنجیر تمدن ایرانی است. سنگ بنای ماداکتو حدود ۳۰۰۰ سال پیش در دوران عیلامیان گذارده شد؛ شهری دُرافشان در سایه آفتاب درخشان در پهنهسار کوهستان آلامو. عیلامیان آن را ماداکتو، شهر مادها نامیدند. همزمان در این دوران است که شهر مادوان نیز در نزدیکی یاسوج بنیانگزاری میشود. وان به معنی شهر است و مادوان نیز به معنی شهر مادهاست. ماداکتو نخستین شهری بود که در یورش نخست تازیان به ایرانزمین توسط تازیانی که تحت رهبری آشوربانیپال به ایرانزمین تاختند، ویران شد.
در دوره هخامنشیان این شهر در زیرشاخههای فرعی جاده شاهی قرار داشت. در راه شاهی و در نزدیکی این شهر بود پلی به نام ایزدبانوی آبها، آناهیتا، که امروزه پلدختر نام دارد. در دوران اشکانیان شهر از نو ساخته شد و اهمیت خود را بازیافت. در دوران شکوهمند ساسانی در استان پهناور پهله، شهری که بر جای ماداکتو ساخته شد «مهرگان گزک» به معنی مهرگان کوچک نام گرفت که تازیان آنرا «مهرجان قذق» نوشتهاند؛ شهری شکوهمند با خیابانکشی هندسی و سیستم آبرسانی بسیار پیشرفته که شکوه دانش مهندسی ایران باستان را به خوبی نشان میدهد. مهرگان گزگ یکی از زیباترین شهرهای جهان در آن دوران بود و به گفته مورخان رومی، شباهنگام همچون روز درخشان و روشن بود! سکههای خسروی در سراسر این شهر یافت شده است. آثار تاریخی و گچبریهای استادانه و بسیار زیبای دوران کهن، اینک از پشت شیشههای موزه درهشهر به ما مینگرند و یادآور می شوند که ما میراثداران چه هنرمندانی بودهایم. زمینلرزه سهمگین تابستان سال ۳۲۴ خورشیدی، نقطه پایانی بود بر شکوه این شهر دوران باستان. بازماندههای مهرگانگزگ یکی از دیدنیترین و ارزشمندترین شهرهای برجای مانده از دوران ساسانیان است.
موقعیت حساس نظامی این شهر و احتمال یورش نابههنگام رومیها باعث شد که پیرامون مهرگان گزک را با رشتهای مستحکم از زنجیر دژها بپوشانند. دژ ماژین و بهرام چوبین هنوز نام کهن را بر خود دارند. دژهای دیگری که در زمان ساسانیان ساخته شد اینک شیخمکان، هزار در، پنج برار(پنج برادر)، ارمو، سیکان، جهانگیرآباد، هاشمآباد، پوراشرف، زینل و دژهای منطقه ییلاقی کلم بخش بدره نام دارند که تا زمان قاجار بارها بر همان پی ساسانی بازسازی شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند. چارتاقیهای درهشهر و سرخآباد و پلهای کوچک و بزرگ در نزدیکی آن، اهمیت این شهر در دوران زرین ساسانی را به خوبی نشان میدهند.
در تنگه ماژین، و کمی بالاتر از آبهای خروشان رودخانه ماژیناو، چند دخمه وجود دارد که مردم یکی از آنها را «اشکفت انوشیروان» مینامند و میگویند آرامگاه انوشیروان دادگر جایی درون این دخمه پنهان است، هرچند که با توجه به زرتشتی بودن انوشیروان این نکته دور از ذهن بنظر میرسد. بازماندههای نیمهکاره «دیوار ماژین» که جهت پیشگیری از یورش دوم تازیان در دوران یزدگرد سوم در دست ساخت بود، همچنان در این منطقه وجود دارد و سوگوار شکوه از دسترفته دوران باستان است.
پل تاریخی گاومیشان
پل تاریخی «گاومیشان» که رودخانه سیمراه (سیمره) را همچون مادری مهربان سایهگستر است؛ یکی از کهنترین پلهای تاریخی ایران و یکی از زیباترین پل های دوران شکوهمند ساسانی است. نام کهن این پل «گاماسی» برگرفته از دو واژه گا (گاو به معنای فرمانروایی بر زمین) و ماسی (ماهی به معنای فرمانروایی بر آب) است. این دو جانور در تختجمشید و پاسارگاد نیز در کنار هم نقش شدهاند.
هنری راولینسون در سفرنامه خود درباره این پل مینویسد: «پلی که هماکنون بر روی سیمره قرار دارد یکی از بهترین پلهای ایران است که حسین خان بزرگ (والی بزرگ و معروف ایلام و لرستان) به سال ۹۷۸ هجری خورشیدی تعمیر کرده است». این پل در زمینلرزه سال ۱۲۹۴ هجری خورشیدی آسیب بسیار دید.
تنگه بهرام چوبین
در ۸ کیلومتری مسیر دره شهر به پلدختر ( که نام آن برگرفته از آناهیتا، ایزدبانوی آبهاست) و در دل یکی از درههای باریک کبیر کوه (کووروش کوه)، که روزگاری نهچندان دور اشکارهای تیزپای آن زبانزد چادرنشینان و کوچروان بود، تنگه باستانی زیبا با ساختارهای شگفتانگیزی قرار دارد که آن را به نام واپسین سردار سرفراز دوران باستانی ایرانی «بهرام چوبین» میدانند. به روایت مردم محلی هنوز هم آوازهای سرزمین مادری در لابلای «برد گپ»های تنگه «بهرام چوبینه» به گوش میرسد.
برد به معنای سنگ است و در واژگان بردسیر، بردکُنته، بردرَش، بردنشانده، بردسکن، بردشمشیر، بردگبری، بردخون، کانی برد، بردستان به چشم میخورد. در تنگه بهرام چوبین، سنگهای بسیار بزرگ را بردگپ مینامند.