بیش از ۳ ماه پس از تصویب “برنامه جامع اقدام مشترک” (برجام) توسط مذاکره کنندگان حکومت آخوندی و کشورهای موسوم به ۱+۵ و درپی روندی غریب و مضحک که در آن هرکس مسئولیت این شکست خفت بار را به گردن دیگری می انداخت و خود شانه از زیربار مسئولیت خالی می کرد، هفته گذشته مجلس دست نشانده و فرمایشی- که راه یافتگان به آن از صافی تأیید صلاحیت شورای نگهبان منصوب ولی مطلقه فقیه گذشته و آزمون التزام عملی به او را گذرانده اند -در حرکتی مفتضحانه، که بررسی جزییات “برجام” را در مدت “۲۰ دقیقه” به انجام رساند، سرانجام بر “روند بررسی” نقطه پایان نهاد.
درمورد چند وچون این کش و قوس بیش از ۹۰ روزه، نویسنده ای نکته سنج به نام “منصور امان” می نویسد: «مهلت ۹۰ روزه درحقیقت فرصتی گرانبها به آقای خامنه ای برای عقب نشینی منظم و سرکشیدن “جام زهر” بود. وی اما با هراس خفت بار از پذیرفتن مسئولیت “نرمش قهرمانانه” این شانس را از دست داد. او ترجیح داد درپس اردوی گیج و به هم ریخته اش پنهان شود و طوق شکست را به گردن آنها بیاندازد».
دراین مدت، زیردستان نیز که دست مقام معظم رهبری را خوانده بودند، از پذیرش بار مسئولیت شانه خالی می کردند و هیچ موقعیتی را برای تأکید بر این که همه مراحل منتهی به تصویب “برجام” زیر نظرمستقیم مقام معظم رهبری انجام شده، ازدست نمی دادند.
صحنه آخر این پرده از نمایش تراژدی که به بهای دهها میلیارد دلار برای مردم نگونبخت و مستاصل کشور تمام شده، روز چهارشنبه این هفته، ۲۹ مهر، با نامه سید علی خامنه ای خطاب به شیخ حسن روحانی، رئیس جمهوری و رئیس شورای امنیت ملی اجرا شد. متن این نامه پر از آشفتگی، اغتشاش فکری، مغالطه کاری و نتیجه گیری های توهم آمیز و بریده از واقعیت ها است.
به گزارش “پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری”، متن نامه سیدعلی خامنه ای به شیخ حسن روحانی با این عبارات آغاز می شود: «اکنون که موافقت نامه موسوم به برجام پس از بررسی های دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیون ها و نیز در شورای عالی امنیت ملی، سرانجام از مجاری قانونی عبورکرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم می دانم نکاتی را یادآورشوم تا جنابعالی و دیگر دست اندرکاران مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصت کافی برای رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه ی کشور در اختیار داشته باشید»!
مقام معظم رهبری درحالی از “بررسی های دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی” سخن می گوید که این مجلس فرمایشی با بررسی ۲۰ دقیقه ای جزییات برجام بی اختیار بودن خود را نشان داد و رئیس مجلس نیز آشکارا آن را “پرونده مقام معظم رهبری” خواند. همچنین، سیدعلی خامنه ای در حالی درباره “رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه کشور” رهنمون می دهد که خود وی درطول بیش از ۱۲ سال با خیره سری و طرح شعارهای نابخردانه ای چون “حق مسلم ماست” به ماجراجویی ای پرداخت که موجب واردآمدن دهها میلیارد دلار زیان و خسارت مالی و مادی و انزوای بی سابقه کشور شد.
دراین نامه، سیدعلی خامنه ای شرط و شروطی برای رئیس جمهوری تعیین می کند که آنها را جز به درماندگی و بریدگی از واقعیت ها – از جمله مفاد صریح و آشکار متن “برجام” – نمی توان تعبیرکرد. از جمله این شرایط پافشاری خردگریزانه بر “دشمنی” با ایالات متحده است که درصورت عمل به آن عملا اجرای “برجام” به عنوان راه حلی برای برون رفت کشور از بن بست فاجعه بار موجود تعلیق به محال می شود: «دشمنی رژیم ایالات متحده امریکا را برضد جمهوری اسلامی برای آنان اجتناب ناپذیرکرده است و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی پایدار خود آنان را مأیوس کند، ادامه خواهد داشت»!
این واقعیت گریزی در جاهای دیگر نامه نیز به وضوح به چشم می خورد. از جمله درموضوعاتی که او بدون توجه به مفاد صریح متن توافق آنها را “نقض برجام” برمی شمارد: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساسا با هدف لغو تحریم های ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدام های ایران موکول گردیده، لازم است تضمین های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف های طرف مقابل تدارک شود که از جمله ی آن اعلام کتبی رئیس جمهوری آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریم ها است. هرگونه اظهاری مبنی بر این که ساختار تحریم ها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است». مقام معظم این شرط را درحالی تعیین می کند که بنابر متن صریح “برجام” دست کم در ۸ سال اول، حرفی از لغو تحریم ها درمیان نیست و تنها تعلیق – قابل برگشت – آنها مطرح شده است!
دربخش دیگری از نامه، مقام معظم رهبری با رندی آخوندی می کوشد که مسایل دیگری چون تروریسم و حقوق بشر را نیز جزء مقوله هایی که پرداختن به آنها “نقض برجام” است قلمداد کند: «درسراسر دوره ۸ ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه ای (ازجمله بهانه های تکراری و خودساخته ی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات نقض برجام محسوب خواهد شد».
البته، از مقام معظم رهبری نمی توان انتظار داشت که مرجع استنباط خود را توضیح دهد و بگوید که این اعلام یکجانبه “نقض” برچه پایه و اساسی است.
یک روز پیش از انتشار این نامه، کنگره امریکا متنی را دردستورکار خود گذاشت که به موجب آن کلیت سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شود. پیشتر نیروی قدس سپاه پاسداران در ردیف سازمان های تروریستی قرار گرفته بود و در صورت تصویب این متن کل سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی شناخته می شود. با توجه به اکثریت جمهوری خواهان در کنگره، امکان تصویب این متن کم نیست و در این صورت باراک اوباما در موقعیت دشوار تصمیم گیری برای وتو یا پذیرش آن قرارخواهد گرفت.
در جاهای دیگر نامه سیدعلی خامنه ای، دستورالعمل هایی درمواردی مانند تغییرکاربری کارخانه آب سنگین اراک و فروش موجودی اورانیوم غنی شده دیده می شود که موجب استهزای حریفان می شود. او در مورد کارخانه آب سنگین اراک، که تکلیف آن در متن برجام مشخص شده و مذاکره برای تغییرکاربری آن با چین جریان دارد می گوید: «اقدام درمورد نوسازی کارخانه ی اراک با حفظ هویت سنگین آن، تنها درصورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن درباره ی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد»!
در مورد فروش موجودی اورانیوم غنی شده – حدود ۹۵۰۰ کیلو ازکل ۹۸۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده ۳.۵ درصدی که بهای آن در بازار بین المللی چیزی حدود ۲۰ میلیون دلار یعنی یک ده هزارم هزینه و خسارت اجرای برنامه هسته ای است – نیز رهنمون می دهد که رییس جمهوری مراقب باشد که در این معامله کشور مغبون نشود! «معامله اورانیوم غنی شده ی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن دراین باره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور باید به تدریج و در دفعات متعدد باشد»!
وقاحت گستاخانه در متن نامه سیدعلی خامنه ای را نمی توان نادیده گرفت. گستاخانه از این نظر که درک و شعور دیگران را به هیچ می انگارد و در خود بزرگ بینی نیز افراطی بیمارگونه دارد. کوتاه سخن، جای جای نامه مقام معظم رهبری به رییس جمهوری نشانگر سقوط شتابنده حکومتی است که در اثر خودکرده های بی تدبیرش درگرداب ورشکستگی به تقصیر دست و پا می زند و برای آن که شرّش از سرکشور کم شود و خطر از دست رفتن یکپارچگی و تمامیت آن را رفع کند، تنها نیازمند یک خیزش همدلانه و تلنگر مردمی است!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com