قدرشناسی حکم می کند که برای سلامت و طول عمر باعزت اعضای کمیته اعطای جایزه صلح نوبل دعا شود که با اعطای این جایزه به اندیشمند شهیر جناب باراک حسین اوباما خدمتی بس گرانبها به بشر و بشریت کردند!
ارزش این اقدام داهیانه از آنجا دوچندان می شود که اعطای این جایزه نه بر پایه سابقه، کارنامه، تجربه و خدمات دریافت کننده، بلکه براساس کشف و شهود بوده، زیرا تا آن زمان این جناب گلی بر سر صلح نزده بود تا کمیته آن را مبنای انتخاب خود قرارداده باشد. “کشف و شهود” را از این جهت می گویم که ما خود در این زمینه دارای تجربه هستیم و از جمله می دانیم که خبرگان رهبری ـ که عملکرد اعضای کمیته اعطای جایزه صلح بی شباهت به کار آنان نیست ـ چگونه بر اثر “شهود” ولی مطلقه فقیه را “کشف” می کنند و او را به جان مردم بخت برگشته می اندازند!
فکرش را بکنید، اگر وجود نازنین این برقرارکننده صلح، ثبات و امنیت نبود، ما چگونه مجبور بودیم در دنیایی آشفته و پرآشوب زندگی کنیم، شب ها خواب ترور، کشتار، گروگان گیری، انفجار و… ببینیم و هرروز صبح که از خواب بیدار می شویم خبر یک ترور یا کشتار جدید را بشنویم یا بخوانیم!
به هیچ وجه لازم نیست راه دور برویم و از فاجعه سوریه یا به گفته دبیرکل سازمان ملل “جنایت علیه بشریت” مثال بیاوریم که تاکنون بیش از ۲۸۰ هزار کشته و ۱۰ ـ ۱۲ میلیون پناهنده و خانه خراب درداخل و خارج از سوریه به جا گذاشته است. این نیز لازم نیست یادآوری شود که چهار سال پیش، قبل از پیدا شدن سروکله گروه های تروریستی مانند داعش، جبهه النصره، احرار شام و… و تکه پاره شدن خاک سوریه کافی بود که با تعیین یک منطقه پرواز ممنوع ـ مشابه کاری که پیشتر در مورد صدام حسین در عراق شده بود ـ و ایجاد یک منطقه امن، که شهروندان گریخته از جنایتکاری قساوت آمیز بشار اسد در آن در امان باشند، از بروز این فاجعه، که عوارض آن امروز گریبان گیر کشورهای اروپایی نیز شده، جلوگیری شود.
آری، برای قدردانی از صلح، ثبات و امنیتی که امروز سراسر دنیا و به ویژه جزیره ثبات خاورمیانه و کشورهای اروپایی از آن برخوردارند، لازم نیست به گذشته های دور برویم و فاجعه سوریه، که امروز به صورت کلاف سردرگمی درآمده که کسی نمی تواند آن را باز کند، را نبش قبر کنیم. شمارش سرانگشتی رویدادهای همین ۱۰ ـ ۱۲ روز اخیر کفایت می کند تا از این همه صلح، ثبات و امنیت برخود ببالیم و خود را مدیون نابغه دوره دیده هاروارد بدانیم!
۱۲روز پیش، در بمب گذاری در منطقه شیعه نشین جنوب بیروت، ده ها تن کشته و صدها تن دیگر مجروح شدند. مسئولیت این کشتار را سازمان حکومت اسلامی (داعش) به عهده گرفت که رشد و گسترش آن مستقیما ناشی از عملکرد ـ یا در واقع بی عملی ـ رییس جمهوری صلح طلب ایالات متحده است. این شاید ریشخند روزگار ما باشد که تنها ابرقدرت دنیا، صلح طلبی اش بیش از جنگ طلبی تلفات، آشفتگی و آشوب برمی انگیزد!
دو روز بعد، در شامگاه جمعه ۱۳ نوامبر، عروس شهرهای جهان پاریس، شاهد کشتار تروریستی فجیعی بود که ۱۳۰ کشته و ۳۵۰ مجروح به جا گذاشت و بی دفاعی و آسیب پذیری اروپا در برابر تروریسم را به نمایش گذارد. این ضربه چنان شدید و گیج کننده بود که رییس جمهوری فرانسه، که در ۴ سال گذشته عملا دنباله روی باراک اوباما بوده را به واکنش شدید، اعلان جنگ و لشکرکشی برای ضرب شست نشان دادن به داعش واداشت.
چند روز بعد، گروگان گیری در یک هتل در باماکو پایتخت کشور افریقایی مالی به کشته شدن بیش از ۲۰ تن انجامید تا نشان دهد که قاره افریقا نیز از برکات صلح پراکنی بی بهره نمانده است!
در همین روزهای اخیر، بروکسل پایتخت اداری اتحادیه اروپا چنان در وحشت و ترس وقوع عملیات تروریستی غرق شد که برای چند روز مترو و مدارس آن تعطیل شدند و شهر در حالتی شبیه به حکومت نظامی قرار گرفت. روز چهارشنبه، ۲۵ نوامبر، نیمی از خطوط مترو و مدارس گشوده شدند، اما فضای ترس و وحشت همچنان وجود دارد، زیرا پلیس و نیروهای امنیتی هنوز نتوانسته اند یک جوان ۲۶ ساله مظنون به طراحی عملیات تروریستی پاریس را دستگیر کنند.
همین پریروز، در یک بمب گذاری در تونس ۱۴ تن کشته و ۱۱ تن مجروح شدند. دیروز نیز ترکیه یک فروند هواپیمای سوخو ۲۴ روسیه را در مرز خود با سوریه ساقط کرد. ولادیمیر پوتین سقوط این هواپیمای جنگی را “خنجر از پشت زدن ترکیه” توصیف کرد.
همه این نمونه ها، بدون درنظرگرفتن تلفات جنگ سوریه است که میانگین روزانه آن نزدیک به ۲۰۰ کشته است.
امروز، چهارشنبه ۴ آذر، تا زمان نگارش این سطور خبری از بمب گذاری، کشتار و اقدام تروریستی تازه منتشر نشده و شاید بتوان این امید را داشت که روز صلح ناشی از برکت وجود ذیجود باراک حسین اوباما باشد. طرفه این که شخص او همه این آشفتگی و آشوب ها را با خوش بینی حیرت انگیز می بیند و (نقل به مضمون) می گوید: همان طور که القاعده را از بین بردیم ـ یعنی اسامه بن لادن رهبر آن را کشتیم ـ ، داعش را نیز شکست خواهیم داد!
در چنین شرایطی، آیا به راستی نباید برای سلامت و طول عمر با عزت اعضای کمیته اعطای جایزه صلح نوبل دعا کرد و از این همه صلح، ثبات و امنیت حاکم بر سراسر دنیا شکرگزاری کرد؟!
۴ آذر ۹۴
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com