زمانی که نیمکره غربی در قرن بیستم میلادی شاهد تحولات بنیادی در زمینههای فرهنگی، علمی، سیاسی و صنعتی بوده بنا به گفته مؤلف تونسی (حسونه مصباحی در کتابی زیر عنوان اسلام، دموکراسی، تجدد و دیدگاههای کنونی متفکرین عرب) تمدنهای اسلامی با دخالت روحانیون و علما خصوصاً در خاورمیانه نه تنها جهش فرهنگی و علمی قابل ملاحظهای نیافتند، بلکه رویارویی با فرهنگ مدرن را همانند ضربه مهلکی به ارزشهای فرهنگی خود تلقی کرده و با گرایش به سنتها هر گونه پیشرفتی را مشکل ساختند.
این مؤلف علت اصلی عقب ماندگی این جوامع را بر این میداند که متفکرین جوامع اسلامی ماهیت اصلی و علت تحولات جهان غرب را به درستی درک نکرده و عاقبت در مقابل روحانیون مجبور به عقب نشینی گشتهاند. او در ادامه شرح میدهد که روشنگری و تفکر جدید در غرب از بدو شروع دو جنبه کلی را دربرگرفت. از سویی انتقاد به استبداد سیاسی و از سوی دیگر انتقاد به استبداد دینی که نتیجه آن جدایی دین از سیاست گردید، ولی روشنفکران جهان اسلام هسته اصلی قدرت اجتماعی، یعنی دین را لمس نکرده و خواستههای آن را زیر سؤال نبردند. نوآوری برای آنان در صنعت، اقتصاد و حکومت خلاصه میشد در حالی که در کشورهای غربی تحول در باور انسانها و نفوذ آن به سایر زمینههای اجتماعی محرک تحولات بوده است. این مؤلف شرح میدهد که بسیاری از علمای اسلام همانند رهبران مذهبی مسیحیان قرون وسطی بر این باور بودند که اصولی که در کتاب آسمانی نازل گردید ابدیست و اساس آینده نیز باید بر مبنای آن بنا گردد، در نتیجه پیام نوآوری روشنفکرانی که به رهبران دینی تعرضی نداشتند با حربه دین در بسیاری از کشورهای اسلامی کند و یا خاموش گشت.
خوانندگان گرامی شاید به این تفکر رسیدهاند که عصر جدیدی در تاریخ بشر آغاز گردیده و ارزشهای گذشته دیگر جوابگوی نیازهای امروز نیستند و باید معیارهای نوینی اتخاذ نمائیم که در خور بشر امروزی باشد.
حال قابل توجه است که حضرت بهاءالله مؤسس آئین بهایی بیش از صد و پنجاه سال پیش صحبت از آشتی دین با اصول آزادی فردی و اجتماعی زده و میفرمایند که انسان برای پیش بردن تمدن مترقی خلق شده است.
بعد از آن حضرت عبدالبهاء در صدو چهل سال قبل در دو رساله مدنیه و سیاسیه پس از صحبت در باره گذشته افتخارآمیز ایران باستان، ضرورت اخذ تمدن غرب با تأکید بر پرهیز از خودباختگی در برابر مدنیت غربی و در باره علم و صنعت برای ساختن ایرانی سعادتمند و ترک تعصبات مذهبی و کنار زدن خرافاتی که به نام دین گریبان توده مردم را گرفته تأکید کرده و بار دگر توصیه به آشتی دین با اصول آزادی و جهانی نو را نموده است. آئین بهایی توصیه بر ایجاد روابط بینالمللی از جمله امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نموده تا کشورها از دستاوردها و تجربیات سودمند یکدیگر بهرهمند گردند.
آموزههای آئین بهایی راه پیشرفت اخلاقی، مادی و اجتماعی را باز و امکان آن را مهیا ساخته. چند اصل کلی در این زمینه دارای اهمیت میباشند:
- حقیقت نسبی است، از این رو پروردگار در هر عصری فرستاده جدیدی را به عنوان بیان کننده حقیقت برای زمان مشخصی مأمور میسازد.
- پیشرفت را نباید تنها به زمینه معنویات یا مادیات منحصر ساخت بلکه باید شامل هر دو باشد.
- حضرت بهاءالله اصول و تعالیمی را که مشمول زمان در این عصر نمیشوند را در کتاب احکام خود تدوین نمودند و آنچه را که با گذشت زمان تغییر پذیر است به مرجعی که با روش دموکراتیک انتخاب میشود و تصمیم گیری آن بر اساس مشورت است واگذار نمودند.
- پروردگار برای هر عصری پیامبری میفرستد و خداوند ندایش را به وسیله پیامبری جدید به گوش بشریت خواهد رساند. مسئله پیشرفت به این ترتیب در آئین بهایی دارای اهمیت خاص است و جوامعی که به این اصول اعتقاد پیدا کنند قادر خواهند بود با نیازهای زمان به پیش روند.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخهای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa