از اینجا، از آنجا، از هر جا /۴۳
هنگامی که انسان از روند رشد و توسعه فرهنگ و ادب، بویژه تدوین، تالیف و انتشار کتاب مفید و مورد نیاز جامعه ناامید می شود، ناگهان بارقه درخشانی سیاهی ها را روشن می کند و فضا آنقدر پر نور و دیدنی می شود که دل از ناامیدی و کسالت در می آید و ذهن با دیدن کتابی جدید و خواندنی، دوباره شکوفا و پویا می شود.
در این دوران وانفسای کتاب و کتاب خوانی، این حالت هنگامی که کتابی جدید با نام “حکمت تمدنی” شامل آثار برگزیده ی استاد یارشاطر به همت دکتر محمد توکلی را برای مطالعه در دست گرفتم، در من به وجود آمد. کتابی ارزشمند، خواندنی و سرتاسر پر از حکمت و نکات آموزنده و درخور ستایش از یک استاد ایران شناس و ایران دوست.
استاد یارشاطر را باید بنیان گذار واقعی ایران شناسی مدرن دانست. بیش از نیم قرن است که او با تمام قوای مادی و معنوی خود و با گرد هم آوردن اساتید ایران دوست، دست به اقدامی زده که کاری است کارستان. دکتر یارشاطر در پا گرفتن اندیشه تدوین “دانشنامه ایرانیکا” نه تنها عمر خود را صرف کرد، بلکه کلیه دارایی ها و منابع مالی شخصی که داشت را به مبلغ سه میلیون دلار فروخت و این وجه را در پیشبرد کارهای دانشنامه به این مؤسسه بزرگ هدیه کرد. حاصل این کوشش خستگی ناپذیر و این همت بلند دانشنامه ایرانیکا است که آئینه تمام نمای فرهنگ، ادب و هنر ایران و ایرانی در سرتاسر جغرافیای بزرگ زبان و ادب فارسی یعنی از کوه های پامیر و هندوکوش تا سرزمین های قفقاز و ترکیه فعلی است
.
کتاب “حکمت تمدنی” که شامل برگزیده آثار استاد یارشاطر است به همت و پشتکار دکتر محمد توکلی استاد دانشگاه تورنتو توسط بنیاد مطالعات ایران اخیراً در تورنتو به زیور طبع آراسته و به بازار عرضه شده است. این کتاب با پیشگفتار جامع و مطلوب دکتر توکلی درباره استاد یارشاطر و فعالیت های فرهنگی او بویژه شرح بر مقالات و مباحث مطروحه در کتاب حکمت تمدنی آغاز می شود. این مقدمه که در دو محور “یار ایران شناسی” و “حکمت تمدنی” به نگارش درآمده کلید شایسته ای است در استفاده مطلوب از محتوای مقالات نوشتاری استاد یارشاطر که قبل از شروع مطالعه ذهن و فکر خواننده را برای درک بهتر مفاهیم مقالات آماده می سازد.
گزیده آثار استاد یارشاطر در چهار بخش زیر عناوین شرح حال و یاد آموزگاران، ادبیات و هنر، زبان و تمدن و تمدن و راز بقا دسته بندی شده اند. نگاهی ولو مختصر و مفید به مفاهیم داخل مقالات این بخش ها، هر چند که در این نوشتار نمی گنجد ولی توجه به بعضی نکات که نگارنده آنها را بسیار شاخص و ارزشمند می داند، می تواند گویای محتوای پر بار این مجموعه مقالات باشد.
در مقالات بخش اول کتاب، استاد یارشاطر به طور اختصار به فعالیت های فرهنگی و دانشگاهی خود می پردازد و از علت و ضرورت تدوین “دانشنامه ایرانیکا” سخن می گوید. او تدوین و انتشار دانشنامه ای بزرگ در رابطه با فرهنگ، تاریخ و هنر ایران را یک ضرورت مهم برای در دسترس بودن مرجعی جامع و مستند برای محققان و پژوهشگران تشخیص می دهد و در جهت رفع این نیاز، اقدام در این باره را رسالت خود می داند، بنابراین با پشتکار و همت بلند مقدمات کار را فراهم می سازد، به طوری که اکنون پس از گذشت چندین سال و تدوین و انتشار بخش هایی از این دانشنامه می توان به درستی گفت که پس از شاهنامه فردوسی بزرگترین حرکتی که برای حفظ و تداوم فرهنگ ایران و ایرانی در سنوات اخیر صورت گرفته است، همین تدوین دانشنامه ایرانیکا است.
استاد یارشاطر در مقاله ی “به یاد پورداوود” استاد برجسته و پایه گذار آموزش زبان های باستانی ایران در دانشگاه تهران، در رابطه با ترجمه و تدوین کتاب “اوستا” کتاب اندیشه ها و تفکرات پیامبر دانشمند ایرانی حضرت زرتشت، این گونه می گوید: “نخستین نکته ای که درباره این ترجمه باید گفت این است که ترجمه ای دقیق و قابل اعتماد است. ترجمه اوستا که پر از مبهمات و دشواری هاست کار آسانی نیست و کار کوتاهی نیز نیست. پورداوود به پای شوق در این کار رفت و بیشتر عمر خود را سر آن گذاشت، اما ترجمه اوستای پورداوود تنها ترجمه اوستا نیست، گنجینه گرانبهایی از اطلاعات گوناگون درباره فرهنگ و داستان ها و اساطیر و مذهب و تاریخ ایران باستان است که پورداوود با مراجعه به همه کتب اساسی در این رشته تا زمان تألیف فراهم کرده است.”
یکی از مقالات ارزشمند استاد یارشاطر در بخش زبان و تمدن بررسی دیدگاه های مانی در پیدایش انسان و جهان است یعنی فلسفه آفرینش هستی. بر اساس اندیشه های مانی از ازل در عالم هستی دو گوهر وجود داشته است؛ گوهر روشنایی و گوهر تاریکی. گوهر روشنایی زیبا، نیکوکار و داناست و گوهر تاریکی زشت و بدکار و نادان. هر یک از این دو عالم را فرمانروایی است. سلطان جهان روشنایی زروان و فرمانروای سرزمین تاریکی اهریمن یا آز است. در ازل که جهان نبود این دو عالم به خود می زیستند و هر یک جدا از هم بودند. سپس حادثه ای رخ داد (بیگ بنگ) که موجب خلقت شد. در حین این حادثه گوهر ظلمت با جهان روشنایی برخورد کرد و به او دل بست، پس درصدد برآمد تا روشنایی را تسخیر کند. این مبارزه پایان ناپذیر مسائل ضد و نقیض جهان هستی را دامن زد که ما اکنون هم گرفتار آن هستیم. مانی می پندارد که آفرینش عالم بر اثر آمیزش روشنایی و تاریکی صورت گرفته است.
استاد در بخش تمدن و راز بقا، در رابطه با تعامل ایرانیان با قدمت تمدنی کهن با تمدن جدید می نویسد: “ما کمتر از صد سال است به کسب تمدن نو پرداخته ایم، اما کار ما آسان نیست. از یکسو نزدیک به سه هزار سال است که در این آب و خاک زیسته ایم. از آنچه بر ما گذشت و گذرانده ایم کیفیتی در ما و زندگی ما پدید آمده که به آن از دیگران متمایزیم. آئین کهن داشته ایم و هنر ظریف و شعر پایدار آورده ایم و به کوشش های خود در پیش بردن کاروان تمدن سرافرازیم. حیف است که از این همه بگذریم و جامه بیگانه به تن کنیم. این جامه هر چند فاخر باشد بر قامت ما زیبنده نیست.”
این تفکر و اندیشه را شاید بتوان منطقی ترین تفکری دانست که در زمان شور و غوغای رواج مدرنیته در جامعه ایران توسط استاد یارشاطر عنوان شده است. در دورانی که تب مدرن شدن و به فراموشی سپردن رسوم و آئین گذشته، جامعه را فرا گرفته بود و زرق و برق تمدن غرب چشم ها را خیره می کرد، به طوری که واقعیت های “آنچه خود داشت” در حال فراموشی بود. از یک طرف عده ای مثل تقی زاده بر این تفکر بودند که جامعه کلاً باید به تبعیت از غرب و فرهنگ غربی بپردازد و روشنفکر مآب هایی مانند آل احمد راه را بر تجدد می بستند و آن را غرب زدگی می انگاشتند، تفکر و اندیشه استاد یارشاطر از روی میانه روی و انصاف است. چیزی که می توانست جامعه آن روز ما را به مدرنیته نزدیک کند که متاسفانه در پایان دوره پهلوی دوم ورق برگشت و همه چیز دگرگون شد. استاد یارشاطر کارشناسانه می گوید: “باید انصاف دهیم که هر چند در سنت ما خوب فراوان است، اما همه آنها با زندگی امروز سازگار نیست… ما با سنت گرایی و عدم توجه به پیشرفت علمی و صنعتی با ابزار کار قدیمی و با روش عزلت گزینی و خانقاه نشینی، راه به جایی نمی بریم. در کسب مزایای تمدن غرب، که از آن گریزی نیست، نخست باید آنچه را که درخور و بایست هاست بشناسیم، آنگاه بکوشیم تا آن را درست بیاموزیم و به کار بریم. چون چاره کار جز درست آموختن و سخت کوشیدن و به خود استوار بودن نیست.”
به مقاله “کیش مزدکی” استاد یارشاطر نمی توان اشاره ای نکرد ولی به علت محدودیت میزان نوشتار این مطالب، استفاده از مباحث مزدک شناسی را به عهده خوانندگان می گذارم و در پایان اشاره ای به بحث “هویت ملی و بحران آن” می کنم که در جامعه امروز ما نیز بسیار حائز اهمیت است. استاد یارشاطر می نویسد: “هویت ملی از احساس درونی زائیده می شود و عواملی مانند زبان، مذهب، نژاد و وطن و از همه مهمتر اشتراکات تجارب تاریخی در تکوین این هویت نقش اساسی دارند.” بحران هویت از دیدگاه دکتر یارشاطر موقعی رخ می دهد که یکی یا بیشتر از این عوامل ذکر شده در خطر بیفتد یا در اثر رویدادها و دگرگونی ها (مثل انقلاب ها و تغییر رژیم ها) پریشان شود.
ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود بارها با چنین بحرانی دست و پنجه نرم کرده و از نقاط عطف تاریخی خاصی گذشته است. نمونه بارز این گونه بحران ها را می توان در هجوم آشکار اسکندر، اعراب، مغول و تاتار و هجوم پنهان کشورهای استعماری و اندیشه ها و حکومت های ایدئولوژیک با تفکر غیر ایرانی نام برد. آن چه که همواره کشور ما را در مقابل هجوم این بحران های هویت ملی پاسداری کرده اول یکپارچگی تجارب تاریخی و حاصل این تجارب به صورت میراث ملی است و دوم موتور محرکه این میراث یعنی زبان پارسی که ضامن این همبستگی و انسجام اقوام ایرانی در طول تاریخ بوده است.
بطور یقین نسل های آینده ایرانی با استفاده از این میراث و تجارب آن در آینده نیز از تنگنای بحران های کنونی و آتی سرفراز و موفق بیرون خواهند آمد.
خواندن کتاب “حکمت تمدنی” را به همه علاقمندان به ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی پیشنهاد می کنم که اثری شایسته و ارزشمند برای شناخت اندیشه های یک ایرانی ایران شناس و ایران دوست است.
گفتنی ست همین جمعه ساعت هفت شب، در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک واقع در ۵۱۰۰ خیابان یانگ، دکتر محمد توکلی در برنامه ی کانون کتاب تورنتو کتاب حکمت تمدنی را معرفی خواهد کرد. ورود برای همه رایگان است.
با دانشنامه ایرانیکا بیشتر آشنا شوید
دکتر احسان یارشاطر، استاد برجسته دانشگاه تهران و دانشگاه کلمبیا، دانش آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و دکترای زبان شناسی از مدرسه مطالعات مشرق زمین و آفریقا در دانشگاه لندن و از شاگردان ایران شناسان برجسته همچون والترهنینگ و مری بویس در سال ۱۳۵۳ خورشیدی با تخصیص بودجه ای دو میلیون دلاری از طرف سازمان برنامه و بودجه، اقدامات اولیه لازم برای تدوین و انتشار “دانشنامه ایرانیکا” را در ایران آغاز کرد.
دانشنامه ایرانیکا شامل مطالب گسترده و تحقیق شده درباره زندگی نامه زنان و مردان معروف در هر زمینه، توصیف جغرافیای ایران از جمله شهرها و کوه ها، تأسیسات نفتی، بانکی، پرستشگاه های زرتشتیان، یهودیان، آداب و رسوم اسلامی، ادبیات داستانی، موسیقی قدیم و جدی، فولکور، گیاهان و جانوران و سایر مطالب گسترده دیگر در ارتباط با سرزمین و مردم ایران زمین است. این دانشنامه غیر سیاسی، غیر مذهبی و غیر ایدئولوژیک بوده و به هیچ گروه و دسته ای وابسته نیست و از هیچ منبعی جز حمایت افراد، موسسات و سازمان های علاقمند کمک نمی گیرد.
فعالیت های تهیه و تدوین دانشنامه ایرانیکا پس از انقلاب در ایران متوقف شد ولی استاد یارشاطر با کوشش و پی گیری مستمر توانست بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا را متقاعد کند که بخشی از هزینه های ادامه این کار را تقبل کند. او حتی کلیه دارایی ها و آثار نفیس تاریخی متعلق به خود را فروخت و صرف هزینه های این دانشنامه کرد. به علت گستردگی جغرافیای فرهنگ و تمدن ایرانی و تنوع مطالب و مباحث دانشنامه و جامعیت پرداختن به موارد گوناگون، دانشنامه ایرانیکا یک مجموعه استثنایی در سطح جهان به حساب می آید.
با توجه به گستردگی سطح مطالب و مواردی که می بایست تحقیق و تدوین می شد، بزرگترین مسئله اصلی در انجام کار دانشنامه پیدا کردن افراد مطلع و متخصص و با سواد لازم برای تألیف و نگارش مطالب بود که این کار با شناخت و پی گیری استاد یارشاطر و گروه های تحقیقاتی که ایشان را کمک می کردند تا حدود قابل قبولی مرتفع شد و از سال ۱۹۷۰ میلادی تا کنون ده ها ویراستار و صدها نویسنده از سرتاسر جهان با این دانشنامه همکاری داشته اند و مجموعه عظیمی که شاید بتوان آن را دانشگاهی بزرگ تلقی کرد به کار تدوین و تألیف این دانشنامه که تنها مرجع قابل استناد و ارزشمند درباره ایران است، مشغول هستند و تا کنون چندین جلد از کار تحقیقاتی آنها به طبع رسیده و چاپ بقیه مجلات دیگر نیز در دست اقدام است.
بزرگترین وظیفه هر ایرانی در هر جای جهان، با توجه به امکانات مادی و معنوی اش، کمک و مساعدت است تا این کار مهم و ملی به پایان برسد و پس از پایان نیز سازمان دانشنامه به صورت مرکز بزرگ ایران شناسی در جهت اعمال هرگونه دستاوردهای جدید در کار تحقیق و بررسی و ویراستاری مداوم کارهای انجام شده، باید فعالیت هایش تداوم پیدا کند. بدیهی است انجام این حرکت بزرگ که با هویت ملی ما ایرانیان در پیوند است همت بلند ایرانیان را در سراسر جهان می طلبد.
در پایان پیشنهاد می نماید که شایسته است دانشگاه تورنتو به همت اساتیدی همچون دکتر توکلی مراسم بزرگداشتی در جهت تقدیر و تشکر از استاد یارشاطر برگزار کند و در این مراسم از تمامی ایرانیان خواستار شود که با کمک و مساعدت خود در تداوم این کار بزرگ سازمان دانشنامه ایرانیکا را یاری کنند. انجام این کار یک رسالت ملی و شعور همگانی در جهت حفظ فرهنگ و دستاوردهای تمدن ایرانی در دورانی است که کسی به فکر آن نیست.
از کتاب فروشی های تهران تا کتاب فروشی های تورنتو
طبق گزارش های دریافتی از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریمخان زند و کتاب فروشی های شهر تورنتو (پگاه ـ سرای بامداد) پر طرفدارترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:
در تهران:
*دنیای سوفی ـ یوستین گردر ـ ترجمه: حسن کامشاد ـ انتشارات نیلوفر ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
*هم شاعر هم شعر (تأملاتی در باب شعر و شاعران معاصر) ـ سایه اقتصادی نیا ـ نشر مرکز ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
*مسائل کلیدی فلسفه ـ جولیان با جینی ـ ترجمه: حمیده بحرینی ـ نشر نی ـ تهران ـ ۱۳۹۴.
در تورنتو:
*حکمت تمدنی ـ گزیده آثار استاد احسان یارشاطر ـ به کوشش: محمد توکلی طرقی ـ بنیاد مطالعات ایران ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.
*فلسفه، اهداف و چگونگی برگزاری جشن های ملی ایرانیان ـ حسن گل محمدی ـ نشر پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.
*دریچه ای رو به دیروز (ضد خاطرات) ـ ناصر شاهین پر ـ نشر کتاب ـ آمریکا ـ ۲۰۱۵.
تفکر هفته
این هفته فکر کنید، آیا در مسیر پیشرفت در زندگی و کار قدم برمی دارید؟ گاهی اوقات گرفتاری های ذهنی باعث می شوند که ما از مسیر درست منحرف شویم و خودمان هم متوجه نشویم. بنابراین لازم است هر چند مدت یکبار مسیرمان و جهت آن را کنترل کنیم و اگر در جهت اهداف مان نباشد، آن را اصلاح کنیم. هفته ای یک ساعت به این کار اختصاص دهید. به نظر من بهترین زمان بعدازظهر روز آخر تعطیلی هفته (یکشنبه ها یا جمعه ها) است. روزی که باید فردایش هفته جدید دیگری آغاز کنیم. چه خوب است این آغاز با اصلاح مسیر توأم باشد.
ملانصرالدین در تورنتو
در محفل انس یاران ملا در تورنتو فرصتی پیش آمد تا با آن انسان فهیم و بزرگ مرد درک مشکلات عظیم، لحظاتی چند در تنهایی و عزلت به سخن بنشینم و از سخنان گهربار و خاطرات پر بار ایشان استفاده کنیم. صحبت به اینجا رسید که از حضرتش تقاضا کردم یکی از بهترین اشعاری که تاکنون خوانده است برایم بازگو کند. ملا مدتی ساکت بود آنگاه شعر زیر را از عنصری شاعر سده پنجم برایم خواند:
عجب مدار که نامرد مردی آموزد
از آن خجسته رسوم و از آن ستوده سیر
بچندگاه دهد بوی عنبر آن جامه
که چند روز بماند نهاده با عنبر
دلی که رامش جوید نیابد آن دانش
سری که بالش جوید نیابد آن افسر
چو شد به دریا آب روان و کرد قرار
تباه و بی مزه و تلخ گردد و بی بر
ز بعد آن که سفر کرد چون فرود آید
به لطف روح فرود آید و به طعم شکر
ز زود خفتن و از دیر خاستن هرگز
نه ملک یابد مرد و نه بر ملوک ظفر