از اینجا، از آنجا، از هرجا/۴۴
تولستوی بزرگترین نویسنده قرن نوزدهم، زندگی پرماجرا و سراسر خواندنی دارد. با آن سیمای ملکوتی و پیامبرگونه، با چشمانی پر نفوذ، دلی نرم و رئوف و پر از عشق به انسان و انسانیت. به نظر من شاهکار او کتاب های جنگ و صلح و آناکارنینا نیست، شاهکارش زندگی او است. او در یک خانواده اشرافی و فئودال در روسیه متولد شد. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و تحت سرپرستی عمه اش بزرگ شد. در رشته حقوق درس خواند و در جنگ های قفقاز و کریمه شرکت داشت و از جبهه سواستوپل گزارش های جنگی برای مطبوعات روسیه می فرستاد و همین باعث معروفیتش شد.
در روستای محل زادگاهش با مشاهده فقر و بدبختی کشاورزانی که روی زمین های او کار می کردند، تصمیم گرفت با استفاده از تجارب کشورهای اروپایی در روند زندگی آنها دست به اصلاحات بزند. مدرسه ای برای بچه های روستا ایجاد کرد و زندگی و ثروتش را در این زمینه به کار گرفت.
تولستوی از اول زندگیش اندیشه های عجیب و غریبی در سر داشت. همین تفکرات باعث شد که تحصیلات دانشگاهی را ناتمام بگذارد و به زادگاهش برگردد. پس از چندی از این کار هم منصرف شد و به سن پطرزبورگ رفت تا افسر ارتش شود، اما باز تغییر عقیده داد و به می خوارگی، عشق بازی و قمار کردن دارایی هایش پرداخت. او از تمام دوران زندگیش یادداشت های دقیقی نوشته است که این مطالب در آنها مستتر است.
تولستوی در اوایل زندگی زناشویی با همسرش سونیا روابط عاشقانه داشت، ولی وقتی که دفترچه یادداشت هایش که مربوط به دوران خوشگذرانی او قبل از ازدواج بود به دست سونیا افتاد، این موضوع برای همسرش خیلی گران تمام شد و زندگی آرام آنها دچار درگیری و مشاجرات فراوانی شد. به طوری که در طول زندگی طولانی و پر آشوب آن دو، تولستوی دفتر خاطرات خودش را می نوشت، سونیا و فرزندانش هر یک در دفترهای جداگانه جریان های زندگیشان را ثبت می کردند.
تولستوی دو دفتر خاطرات روزانه داشت، یکی علنی برای آن که زنش و دیگران آن را بخوانند و دیگری خصوصی تنها برای خودش. در این جنگ مغلوبه خانوادگی، ماجرای تصاحب دفترهای خاطرات، مسئله مهمی شده بود. هنگامی که تولستوی تصمیم گرفت دفتر خاطراتش را به طور امانت به دوستی واگذار کند، سونیا آن را خیانتی سنگین به خود تلقی کرد و در این میان ناگهان دفتر خاطرات او ناپدید شد. این موضوع منجر به مخالفت و درگیری های حاد و تندی بین تولستوی و همسرش شد که سرانجام موجب شد تولستوی تحت تأثیر نیازهای جنسی ارضاء نشده اش ازدواج را کاری بیهوده و مشکل آفرین تلقی کند.
از طرف دیگر تولستوی در اوج اشتهار بود که به سرگشتگی ذهنی و ناامیدی نسبت به اصلاح وضعیت جامعه و خانواده دچار شد که او را تا حد انحطاط فکری و روحی پیش برد. در جهت بهبود این وضعیت روش زندگیش را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد و برای جلوگیری از مهاجرت دسته جمعی کشاورزان از روستا به شهرها اقدام به ایجاد تشکیلاتی کرد که این کار هزینه های زیادی در بر داشت و با مخالفت همسرش مواجه شد. در همین ایام او با انتشار رمان “رستاخیز” به مخالفت با مراجع عالی مقام کلیسا پرداخت و در آن پرستش خداوند طبق اصول مسیحیت، رستاخیز و معجزات را منکر شد. کلیسا پس از این اقدام تولستوی را مرتد تشخیص داد.
از جهت دیگر چون مخالف دیکتاتوری پرولتاریا بود، از طرف دولت نیز در فشار قرار گرفت، تمامی این جریان ها بویژه اختلاف شدید خانوادگی با همسرش باعث شد که او محل زندگی اش را ترک کند و با قطار به جنوب روسیه برود که متاسفانه در ایستگاه راه آهن آستاپوفو به علت خرابی قطار و توفان و یخبندان، پیکر مردی که اعتقاد داشت: “کار و خرد فضیلت است و عادت به بیکاری و اعتقاد به خرافات بزرگترین عیب”و در نوشته هایش گفته بود:”همه می خواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچ کس به تغییر دادن خود نمی اندیشد.” در سن ۸۲ سالگی یخ زد. پیکر بی جان او بدون هیچ گونه مراسم رسمی و مذهبی دو روز بعد در زادگاهش به خاک سپرده شد.
در یک نظرسنجی بین المللی از نویسندگان و منتقدان جهان تولستوی بزرگترین نویسنده قرن نوزدهم و “آناکارنینا” بهترین رمان این قرن تشخیص داده شده است. او با قلم سحرآمیز خود به دل تاریخ، زندگی مردم و واقعیت های جامعه رفته و آثاری بس شگفت انگیز، پر کشش و آموزنده خلق کرده است. تولستوی پدیده ای تکرار نشدنی نه تنها در ادبیات روسیه، بلکه در تمامی جهان است.
نوشتارم درباره این مرد بزرگ و اندیشمند را با گفته ای از آنتوان چخوف نویسنده بزرگ دیگری از روسیه به پایان می برم.
“اگر شما نویسندگان بدانید که هیچ کاری نکرده اید، چندان فاجعه بار نیست، چون تولستوی به جای همه کار انجام داده است.”
شب یلدا چه پیامی دارد؟
هر یک از جشن ها و مراسمی که ایرانیان از سال های کهن تاکنون برگزار کرده و می کنند، انتقال دهنده پیام و رسالتی از نسل های گذشته به نسل های آینده است. جشن شب یلدا یا شب چله نیز بر اساس یک هدف و فلسفه ای پایه گذاری شده است. بسیاری از افراد هر چند که با شور و شوق فراوان هر ساله این شب را جشن می گیرند ولی شاید از اهداف و پیام های این جشن آگاهی چندانی نداشته باشند.
شب یلدا شاید تنها جشنی باشد که در شب اتفاق می افتد و آن هم شبی طولانی و بلند، پایداری انسانها در این شب و زنده داری آنها برای طلوع سپیده و روشنایی صبح که نشان از پیروزی نور و روشنایی بر سیاهی و ظلمت است، یکی از مظاهر هدفمندی این جشن است.
فلسفه و پیام شب یلدا، فلسفه با هم بودن و گرد هم نشستن و بیدار ماندن دسته جمعی و مبارزه همگانی با تاریکی و سیاهی است. در باور مردم ایران ظلم و سیاهی از یک منشاء هستند. از این رو بلندی و تاریکی و سوز و سرمای شب یلدا می تواند نمادی از گزند و تاریکی علیه انسان ها و ایده های آنها باشد. این فلسفه ارزشی را در ذهن انسان ها بیدار می کند و آن این است که در هراس از هجوم ظلمت و سیاهی باید با یکدیگر و بیدار بود و مقاومت و پایداری کرد تا سپیده و خورشید طلوع کند و ظلمت و سیاهی مغلوب شود.
در یک نگرش زیبای فلسفی می توان انگاشت که تاریکی و ظلمت تنها تاریکی حاصل از غروب خورشید نیست. این تاریکی می تواند تاریکی نگرش و اندیشه باشد که اگر تاروپود زندگی و جامعه را در بر گیرد، همه چیز را محو و نابود می کند.
فلسفه یلدا برای ما ایرانیان که نماد طولانی بودن شب سرد و تاریک است، شب تعالی روح و باورمندی قدرت انسان است و آن چیزی نیست جز آن که بدانیم در فلسفه خلقت، روشنایی در ذات هستی جریان دارد و تاریکی امری است که در مقطع خاصی بر هستی عارض می شود، حال اگر اراده کنیم این عنصر بی اصالت را می توانیم از وجودمان و ذهنمان دور کنیم. آنچه که ضامن پیروزی است آن است که همه در کنار هم با سیاهی و ظلمت مبارزه کنیم و پایدار بمانیم تا به صبح روشن برسیم.
یادی از احمد شاملو در نودمین سالروز تولدش
بیست و یک آذر سالروز تولد احمد شاملو شاعر بزرگ متعهد زمان ما است.
اگر شاملو زنده بود ـ که هست و همیشه هم خواهد بود ـ روز ۲۱ آذر امسال نودمین سال روز تولدش را جشن می گرفت. اینک نیز ما به او که زنده جاوید است می گوییم: احمد جان تولدت مبارک. به همین مناسبت یکی از شعرهایش را با هم می خوانیم:
بر سرمای درون
لرزش دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق
چهره آبیت پیدا نیست
و خنکای مرهمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
غبار تیره تسکینی
بر حضور وهن
و دنج رهایی
برگریز حضور
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست
اخبار کتاب و تازه های نشر
*اخیرا کتابی با نام “نظریه هنر معاصر” نوشته آن ککلن با ترجمه بهروز عوض پور توسط انتشارات نگاه به بازار آمده است که در آن ضمن معرفی مهمترین مکاتب هنری معاصر و هنرمندان آنها، به بررسی تفاوت های میان هنر مدرن و هنر معاصر نیز پرداخته شده است. ککلن یکی از مهمترین مدرسان دروس نظری هنر در دانشگاه سوربن فرانسه است و تمامی کتاب هایش در حوزه های نظریه پردازی هنر، هنر معاصر، زیبایی شناسی است. این کتاب در اصل درس گفتارهای ککلن در سوربن بوده که از سوی انتشارات همین دانشگاه به عنوان منبع درسی منتشر شده است. ککلن در مقدمه این کتاب به تعریف هنر مدرن و هنر معاصر پرداخته و در ادامه به وجوه ممیزه این دو مفهوم می پردازد و می گوید هنر مدرن دوره و زمانش به سر آمده و حتی در جوامعی که مدرنیسم را هنوز نپذیرفته اند، به باور ککلن هنر مدرن نمی گذارد که هنر معاصر روی کار بیاید.
کتاب “نظریه هنر معاصر” نوشته آن ککلن و ترجمه بهروز عوض پور با شمارگان هزار نسخه، ۳۴۰ صفحه و بهای ۲۱ هزار تومان از سوی انتشارات نگاه روانه بازار شده است.
* جشن های ملی ایرانیان از زمان های بسیار کهن با فلسفه و اهداف خاصی برگزار می شده است. در حال حاضر ما بیشتر به مسائل و موارد و چگونگی برگزاری این جشن ها توجه می کنیم و اغلب از اهداف و فلسفه برگزاری آنها اطلاع درست و دقیقی نداریم. نگارنده کتابی در این زمینه با نام “فلسفه، اهداف و چگونگی برگزاری جشن های ملی ایرانیان” تالیف کرده است که به مناسبت جشن های شب یلدا، چهارشنبه سوری، جشن سده و نوروز توسط انتشارات پگاه در تورنتو به چاپ رسیده و به بازار عرضه شده است. علاقمندانی که دوست دارند بدانند نیاکان ما در برگزاری این جشن ها چه اهدافی را به نسل های آینده آموزش می داده اند، می توانند این کتاب را از کتاب فروشی پگاه تهیه کنند.
تفکر هفته
یکی از مسائل مهمی که در زندگی اغلب ما اتفاق می افتد ازدواج و تشکیل خانواده است. در این هفته به چند سئوال در این زمینه فکر کنید و آنگاه به قضاوت بنشینید: آیا برای انتخاب همسر به عقل تکیه می کنید یا به احساس؟ عشق برایتان چه جایگاهی دارد؟ آیا انتظار دارید همسرتان موجودی خردمند و ارزشمند باشد، یا بیشتر به ظاهر او توجه می کنید؟ آیا پیش از ازدواج آنقدر با او معاشرت می کنید تا کاملاً از ریزه کاری های سلیقه، منش و طرز رفتارش آگاه شوید، تا چند ماه یا چند سال بعد مجبور به جدایی نشوید؟
فکر اول به از تصمیم آخر است.
ملانصرالدین در تورنتو
روزی از ملانصرالدین که عالمی پر مایه و آگاهی فرزانه در کامیونیتی ایرانیان تورنتو شناخته شده است پرسیدم: استاد از دیدگاه شما این دو کلمه “تساهل و تسامح” چه معنی و مفهومی دارد. او دست مبارکش را بر روی شانه های من نهاد و به من نگاه کرد و گفت:
“فرزند عزیزم این دو کلمه بر مبنای جغرافیای محل از مفهوم و معنی خاصی برخوردار است. مثلاً در کشور عزیز خودمان ایران، تساهل و تسامح یعنی آسان و راحت گرفتن در پرداخت وام ها و اعتبارات کلان اقتصادی و مالی از منابع دولتی و بانکی که متعلق به مردم است به افراد خاص، و مدارا و کوتاه آمدن و حتی فراموش کردن این وام ها در سررسید بازپرداخت آنها.” و معنی این کلمه در اینجا یعنی عدم مداخله و ممانعت یا اجازه دادن و اجازه ندادن در امور اقتصادی و مالی و غیره افراد خانواده و قبول و پذیرش پسند و سلیقه آنان حتی اگر منابع مذکور از آن خود انسان باشد. اما از دیدگاه علمی و مراجعه به علم لغات و اصطلاحات معادل این کلمات تساهل و تسامح کلمه Tolerance از فعل Tolerate است که در فرهنگ نامه اکسفورد به معنای اجازه دادن به وقوع (انجام) یا ادامه چیزی یا کاری که شخص آن را نمی پسندد و با آن موافق نیست، ولی قدرت و جرئت جلوگیری از آن را ندارد.”
آنگاه حضرت ملا از من خواست که دست خود را جلو ببرم، سپس با انگشتری که در انگشت داشت به پشت دست من مهر زد: “والله و اعلم به حقایق الامور و المکنونات الناس.”