هرروزتان نوروز
نوروزتان پیروز
سه شنبه این هفته، ۱۵ مارس، پنجمین سال “فاجعه انسانی” یا “جنایت علیه بشریت” در سوریه ی به خاک و خون کشیده و ویران شده پشت سر گذاشته شد. در ۱۵ مارس ۲۰۱۱، مردم سوریه با نسیمی که از “بهار عرب” برآنها وزیده بود، تظاهراتی آرام و مسالمت آمیز را آغاز کرده و خواستار پایان بخشیدن به چند دهه خودکامگی خاندان اسد در کشورشان شدند. شوربختانه، این امر هم زمان با موفقیت سید علی خامنه ای در سرکوب وحشیانه جنبش موسوم به سبز بود و او، سرمست از باده این موفقیت، به متحد تحت حمایت خود وعده داد که تجربه های خود را در قالب “مستشار” برای سرکوب مردم بپاخاسته سوریه دراختیار او بگذارد.
این پشتگرمی سبب خیره سری بشار اسد شد و او به جای توجه به خواسته های به حق مردم، با قساوتی جنایتکارانه به سرکوب مردم پرداخت. در مدت چند ماه، سروکله گروه های مسلح جهادی نیز به معرکه باز شد و سوریه تبدیل به میدان جنگی خونبار گردید که تاکنون چندصد هزار کشته و بیش از ۱۰ میلیون آواره و پناهجو به جا گذاشته است.
دراین ۵ سال، حکومت آخوندی به وعده خود عمل کرد و به بهای بریدن از گلوی مردم گرسنه و به فقر کشیده شده ایران، میلیاردها دلار پول، اعتبار، نفت و سلاح در اختیار رژیم جنایتکار بشار اسد گذاشت و وقتی همه اینها افاقه نکرد، به نیروی مزدور خود، حزب الله لبنان نیز دستور داد تا در جنگ سوریه شرکت کند و با تشکیل تیپ هایی از پناهندگان بینوا و نیازمند افغانستان و پاکستان به نام “زینبیون” یا “فاطمیون”، با پرداخت پول و وعده اجازه اقامت، به یاری بیشتر رژیم بشار اسد پرداخت.
این کارهای حکومت آخوندی با توسل به توهم هایی چون “اقتدار منطقه ای” و “عمق استراتژیک” انجام شد. کار یاوه گویی دراین مورد تا جایی پیش رفت که مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار سپاه پاسداران، اعلام کرد که حفظ سوریه برای نظام، برحفظ استان خوزستان ارجحیت دارد!
فزون بر عامل موفقیت درسرکوب وحشیانه مردم ایران، عامل دیگری نیز در بی پروایی حکومت آخوندی در سوریه نقش داشت. این عامل تعلل، اهمال و بی تصمیمی باراک حسین اوباما، رییس جمهوری آمریکا بود که در همان ماه های اولیه می توانست با نشان دادن قاطعیت – ازجمله تعیین منطقه پرواز ممنوع – جلوی بروز فاجعه را بگیرد و نگرفت. این تعلل، علاوه بر خصوصیات شخصی باراک اوباما، دلیل دیگری نیز داشت و آن تماس های آشکار و پنهان او با سید علی خامنه ای برای زمینه چینی توافق هسته ای بود. به این تعبیر، می توان گفت که مردم سوریه وجه المصالحه و قربانی معامله خامنه ای- اوباما شده اند. نشریه معتبر “اکونومیست” در مقاله ای با عنوان “خطر بی عملی” می نویسد: «شاید بزرگ ترین درس این باشد که چگونه غیاب آمریکا خلایی را ایجاد کرده که توسط نیروهای خطرناکی مانند جهادی ها، شبه نظامیان شیعه و اخیرا یک روسیه جسور پر شده است».
پای “روسیه جسور” عملا از تابستان گذشته به سوریه باز شد. درپی دو سفر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی برون مرزی قدس سپاه پاسداران به مسکو و دیدار با ولادیمیر پوتین، روسیه اعلام کرد که به درخواست کمک بشار اسد پاسخ مثبت می دهد و نیروهای عمدتا هوایی خود را برای بمباران مواضع “تروریست ها” به سوریه می فرستد. در ۶ ماه گذشته این کار انجام شد اما غرب و آمریکا نیروهای روسیه را متهم می کردند که هدف بمباران های آنها بیشتر مواضع نیروهای میانه روی سوری تحت حمایت آمریکا و غرب بوده است.
از چند ماه پیش، به ابتکار سازمان ملل، که همه کوشش های پیشینش برای فرونشاندن آتش در سوریه بی ثمر مانده بود، تلاش های تازه ای برای حل بحران از راه مذاکره صورت گرفت. شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ای در این مورد صادر کرد و سرانجام از ۳ هفته پیش روسیه و آمریکا برسر آتش بس و روند پیامد آن به توافق رسیدند.
نیروهای هوادار اسد که چند ماه پیش بیش از ۷۰ درصد خاک سوریه و توان نظامی خود را ازدست داده بودند، با ورود روسیه به صحنه جانی تازه یافتند و به پیشروی هایی نیز دست پیدا کردند. این امر موجب گستاخی آنها شد، تا جایی که به خلاف توافق های پیشین، بشار اسد اعلام کرد که درماه مه قصد برگزاری انتخابات پارلمانی دارد و چند روز پیش نیز ولید المعلم، وزیر خارجه سوریه آب پاکی را روی دست مخالفان ریخت و گفت که بشار اسد خط قرمز حکومت سوریه است و هیچ گونه گفتگویی درمورد او انجام نمی شود!
گستاخی رژیم جنایتکار سوریه چنان مأیوس کننده بود که استفان دمیستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه و مسئول برگزاری مذاکرات را به ستوه آورد. به گزارش خبرگزاری “فرانسه” دمیستورا گفت: «باید به همه سوری ها در مذاکرات ژنو فرصت داده شود تا سخن خود را بگویند. اگر اراده برای مذاکره وجود نداشته باشد، پرونده سوریه به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد».
در فضایی چنین متزلزل و درعین حال متشنج بود که روز دوشنبه ۱۴ مارس، در آستانه گذر از پنجمین سال بحران سوریه، ناگهان دولت روسیه اعلام کرد که بخش عمده نیروهای خود را از سوریه فرا می خواند. به گزارش رادیو “زمانه” در ۱۴ مارس: «نظامیان روسیه پس از ۶ ماه حضور در سوریه، به عملیات هوایی در پشتیبانی از نیروهای اسد پایان می دهند. ولادیمیر پوتین دستور بازگشت بخش بزرگی از سربازان روس را داد و گفت اهداف این مأموریت برآورده شده است… او ابراز امیدواری کرد که طرفین جنگ داخلی سوریه پیام این تصمیم را گرفته باشند و گامی در روند حل مسالمت آمیز بحران سوریه بردارند. دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین نیز اعلام کرد که بشار اسد در تماس تلفنی رییس جمهوری روسیه، درجریان این تصمیم قرارگرفته است».
از سیاق خبر آشکار است که روسیه از رفتار بشار اسد رضایت نداشته است. نخست این که مخاطب “پیام این تصمیم را گرفته باشند” بیشتر رژیم سوریه است که با این عقب نشینی حامی مهمی را ازدست می دهد. دودیگر، آنچه که سخنگوی پوتین گفته نیز نشان از آن دارد که این تصمیم بدون مشورت قبلی با رژیم اسد گرفته شده و موضوع فقط تلفنی به بشار اسد اطلاع داده شده است.
تارنمای “العربیه” فارسی درمورد دلایل این تیره شدن روابط روسیه با رژیم اسد می نویسد: «یکی از دلایل به هم خوردن روابط پوتین با اسد، اظهارات رییس جمهوری سوریه در دیدار با اعضای شورای انجمن وکلا در ۱۵ فوریه بود که گفت تا پاکسازی کامل سوریه از مخالفان به جنگ ادامه خواهد داد… ۳ روز پس از اظهارات اسد و موضع گیری او درباره ادامه جنگ و خشونت برای راه حل بحران، روسیه به شدت از او انتقاد کرد، به طوری که ویتالی چورکین، در نصیحتی بسیار تلخ به بشار اسد گفت، رییس جمهوری سوریه یا راه خروج مسالمت آمیز و شرافتمندانه را انتخاب کند و یا وضعیتی بسیار وخیم را بپذیرد… دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین روز ۱۸ فوریه اعلام کرد که اظهارات اسد با توافق های صورت گرفته درباره راه حل های سوریه سازگار نیست. میخاییل بوگدانف معاون وزیر خارجه روسیه نیز گفت: بشار اسد و هم پیمانان او باید به نصیحت های روسیه گوش دهند».
“العربیه” در ادامه مطلب خود می نویسد: «دومین اختلاف روس ها با اسد اعلام برنامه انتخابات پارلمانی از سوی اسد بود که این برنامه با قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل و پروسه صلح و تعیین دولت انتقالی که روسیه نیز آن را قبول کرده، در تعارض بود. سومین اختلافی که اکنون به عقب نشینی ناگهانی روسیه منجر شد، سخنان غیرمسئولانه وزیرخارجه سوریه در ژنو بود که طی آن گفت بشار اسد خط قرمز دولت سوریه است. سخنان ولید المعلم با واکنش تند آمریکا و اروپا مواجه شد. جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا در پاسخ به سخنان ولید المعلم گفت: اگر رژیم اسد و متحدانش فکر کنند قادرند از صبر و شکیبایی ما سوء استفاده کنند و عواقب بدی برای عملکرد آنها در پی نخواهد بود، بسیار دچار توهم شده اند».
به مجموع این عوامل می توان احتمال نه چندان کم یک توافق پشت پرده روسیه با آمریکا، از جمله در مورد مسئله اوکراین و تحریم های سنگین ناشی از آن را نیز اضافه کرد. این فرض را نمی توان منتفی دانست که پوتین برای رهایی روسیه از وضعیت ناگوار اقتصادی و سیاسی، رژیم اسد و حکومت آخوندی حامی آن را وجه المصالحه و قربانی یک زد و بند سیاسی کرده باشد. این امر با پیشینه تاریخی و سیاسی روسیه سازگاری دارد و در زمان اعزام نیرو به سوریه نیز بسیاری از ناظران می گفتند که روسیه هرگز متحد قابل اعتمادی نبوده و پا پس کشیدن ناگهانی آن بعید نیست!
۲۶ اسفند ۱۳۹۴
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com
در تاریخ ۱۵ مارس سالجاری، رئیس فدراسیون روسیه اعلام داشت که ارتش اینکشور سوریه را ترک کرده؛ این مسئله برای ملایان مشکل بزرگی به وجود آورد. اگر روسیه، در مقام مهمترین و سرنوشتسازترین حامی دولت بعث سوریه اینکشور را ترک میکند، نتیجه منطقی این است که دولت بشار اسد دیگر در خطر فروپاشی نیست. حال این سئوال مطرح میشود که، حضور قانونی و یا غیرقانونی تفنگچیهای حکومت اسلامی در اینکشور در چنین شرایطی از منظر بینالمللی چه «توجیهی» خواهد داشت؟ اوباش سپاه پاسداران که در واقع جهت فراهم آوردن زمینه به قدرت رساندن «اسلام سیاسی»، به صورت زیرجلکی و جاسوسمسلکی و کارسازی برای آنگلوساکسونها در سوریه میلولیدند، یا میباید اینکشور را ترک کنند و یا میباید در سطح بینالمللی بپذیرند که به صورت غیرقانونی در اینکشور باقی ماندهاند.