حکومت آخوندی استاد کم رقیب دروغ پردازی، جعل و تحریف است. این استادی درحدی است که انسان مبهوت می ماند که با آن چه کند. وقاحت عمده ترین ماده اولیه دروغپردازی، جعل و تحریف است و حکومت آخوندی مالک بزرگ ترین معدن های این ماده اولیه است. در چشم دیگران زل زدن و با علم به این که آنان می دانند آنچه می شنوند دروغ است و بوق های تبلیغاتی خود را با صداهایی گوش خراش برای وارونه نمایی واقعیت به کارانداختن به راستی کار آسانی نیست و مهارت و استادی می طلبد. بدتر از خود دروغ و جعل و تحریف، سوء استفاده ازخاصیت تکرار برای جا انداختن آن در ذهن مردم است. مردمی که شماری از آنان با آن که خود شاهد عینی رویدادی که روایت دروغ و تحریف شده آن را می شنوند – یا می خوانند – بوده اند و می دانند که راوی وقیحانه جعل می کند، بر اثر تکرار در شنیدن روایت دروغ حتی در آنچه با چشم خود دیده اند شک می کنند.
دروغ و جعل و تحریف حکومت آخوندی مختص یک امر بخصوص یا بازه زمانی خاص نیست و همه چیز را دربر می گیرد: از تاریخ ایران باستان و شرح زندگی کورش بزرگ تا حمله اعراب به ایران، از سلسله های پادشاهی تا قد و قواره حوریان بهشتی، از زندگی و مرگ شیخ فضل الله نوری تا زندگی خصوصی محمد رضاشاه، از خاطرات جعلی فریده دیبا تا انکار گرانی، از وارونه نمایی حضور پاسداران در سوریه تا مصاحبه جعلی و قلابی با محمد مرسی رییس جمهوری تازه انتخاب شده ی مصر با خبرگزاری “فارس”، چیزی نیست که از دستبرد دروغ پردازی و جعل و تحریف حکومت آخوندی – آنهم به وقیحانه ترین شکل ممکن – در امان باشد.
یکشنبه آینده سیزدهمین سالروز قیام دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ است. پژوهشگری که بخواهد درباره چند و چون این جنبش از طریق منابع اینترنتی آگاهی کسب کند، در نخستین گام به دامچاله ای می افتد که انبوهی از تارنماهای اینترنتی مزدور و جیره خوار حکومت آخوندی زیر پایش گسترده اند و با این که بیشتر شاهدان و دست اندرکاران آن رویداد زنده اند و چگونگی روند آن را به چشم دیده یا با گوش شنیده اند، با روایت هایی سراپا دروغ و مملو از جعل و تحریف روبرو می شود و سرانجام هم با تلخکامی از خود می پرسد: نکند من اشتباه کرده باشم و رویداد همان گونه باشد که این ها روایت می کنند؟!
درتمام منابع اینترنتی جیره خوار حکومت آخوندی از جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ با واژه “غائله” نام برده می شود که یک درجه خفیف تراز “فتنه” است که به رویدادهای پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ اختصاص دارد. به عنوان نمونه: یکی از این تارنماها به نام “مینونیوز” می نویسد: «غائله ای که ۱۳ سال پیش طی دو- سه روزی، چند خیابان اطراف میدان انقلاب و کوی دانشگاه را به آشوب کشید… گرچه یک نطفه برنامه ریزی شده برای ۱۰ سال آینده یعنی فتنه سال ۸۸ بود، اما با حضور حماسی مردم ایران اسلامی در ۲۳ تیرماه ۱۳۷۸ تبدیل به شکستی تلخ برای بدخواهان شد».
ازمجموع آگاهی هایی که ازاین چندسطر روایت به دست می آید، چنین فهمیده می شود که:
۱ – ۱۸ تیر یک “غائله” بوده.
۲ – دو- سه روزی چند خیابان اطراف میدان انقلاب و کوی دانشگاه را به آشوب کشیده.
۳ – نطفه “فتنه” ۱۰ سال بعد درهمان دو- سه روز و چند خیابان بسته شده.
۴ – پس از ۵ روز تبدیل به شکستی سخت برای بدخواهان شده.
اگر این روایت درست است ـ که نیست -، چرا پس از گذشت ۱۳ سال، هنوز با فرارسیدن سالروز آن رویداد تن حکومت چنان به لرزه می افتد که با گماردن نیروهای امنیتی و انتظامی در جای جای تهران و شهرهای بزرگ عملا حکومت نظامی برقرارمی کند، دانشگاه ها را تعطیل می کند و لشگر جیره خواران اینترنتی خود را بسیج و تجهیز می کند تا درباره آن رویداد به دروغ پردازی، جعل و تحریف بپردازند؟!
دلیل واقعی این کارهای ترس آلود جز این نیست که حکومت آخوندی خود به خوبی می داند که ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸رویدادی مهم در تاریخ معاصر ایران بوده که اگر درگورستان فراموشی افکار عمومی به خاک سپرده نشود ـ که نمی شود -، دیر یا زود شراره های آتش زیر خاکستر آن زبانه می کشند تا بنیان موجودیت نظام پلید ولایت مطلقه فقیه را بسوزانند و خاکستر کنند.
اما، ولایت مطلقه فقیه هر قدر هم که در دروغ پردازی و جعل و تحریف مهارت و استادی داشته باشد و هرقدر هم که ثروت مردم به فقرکشیده شده ایران را صرف لشگر جیره خواران اینترنتی کند، باز تابش حقیقت چنان است که نمی تواند آن را وارونه جلوه دهد و جلوی نورخورشید را با گل بگیرد.
حقیقت آشکار و تحریف نشدنی این است که جنبش دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، با وجود نقطه ضعف هایش، رویدادی مهم و اثرگذار درتاریخ معاصر ایران و نقطه عطفی تعیین کننده در حیات سیاسی ولایت مطلقه فقیه بود. رویدادی که تاریخ این نظام را به دو بخش پیش و پس از خود تقسیم کرد. رویدادی که مردم ایران را از خواب آلودگی و بهت زدگی ناشی از توالی رویدادهای تلخ پس از انقلاب بیرون آورد و ۲ سال پس از دل بستن به سراب اصلاحات به آنان حالی کرد که این نظام ظرفیت اصلاح پذیری ندارد و باید آن را چنان که هست تحمل کرد یا نکرد.
“مینونیوز” جیره خوار مقام معظم رهبری در یک نکته حق دارد و آن این است که نطفه رویدادهای آینده ایران – که می توان آنها را در آیینه سوریه دید – در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ بسته شد و حاصل آن جنینی است که هنوز در بطن مام میهن به سر می برد و زمانی که به دنیا آید طومار حیات اهریمنی و ننگین ولایت مطلقه فقیه را درهم خواهد پیچید. با این نگاه، ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ را می توان روز ترک برداشتن شیشه عمر نظام دانست!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.