هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون باشد.
احمد شاملو
هر ساله رقم افراد کشته شده در محیط کار بسیار فراتر از تعداد افراد اعدام شده در ایران است. با این تفاوت که ما می بینیم اخبار اعدام ها در تمامی مراجع بین المللی مطرح می شود، اما کمتر اخبار کشته شدگان محیط کار حتی در فضای مجازی انعکاس می یابد. داستان تلخ این مرگها با خاموشی روبرو است. چه اعدام و چه مرگ در محیط کار یک جنایت است. عدم وجود رسانههای مستقل کارگری و ممنوع بودن فعالیتهای کارگری در فضای کارخانهها و کارگاههای تولیدی و نبود تشکلهای مستقل کارگری، امکان بروز هرگونه خبر مربوط به کارگران و شرایط حاکم بر فضای کار را بسیار کم کرده است، مگر در مواردی که خود کارگران با ارتباط گیری با فعالان کارگری اقدام به انتشار اخبار کارگری میکنند. در شرایط حاکم تنها رسانه منبع اخبار کارگری سایت ایلنا وابسته به نهادهای دولتی و امنیتی است که با کم رنگ نشان دادن اخبار مربوط به کارگران و پخش درصد کمی از اخبار اعتراضات کارگری، اقدام به خبررسانی میکند و در لابه لای خبرها نیز به حمایت از سیاستها و وعده وعیدهای دروغین دولت میپردازد، به عنوان مثال، مصدومیت و مرگ کارگران را به علت نبودن حفاظت و ایمنی محل کار(مانند بلعیده شدن کارگر توسط دستگاه بستنی و یا خفگی کارگران در اعماق چاه حین حفاری) حادثه بیان میکند.
همه کسانی که درصد بسیار کمیبا حفاظت و ایمنی در محیط کار از وضعیت اسفبار حاکم بر محیط کاری کارگران ایران، از ساده ترین شغل تا پیچیده ترینش آشنا باشند، میدانند که این کشتار بی رحمانه کارگران و قتل عمد است و نه حادثه. اگر در کارخانه تولید شیشه یزد دستگاههای شیشه بری سه کارگر را شقه میکند یا میبلعد حادثه نیست، بلکه به گفته شاهدان عینی و خانواده کارگران این کارخانه کشتارگاه کارگران است!
این رسانه دولتی به میزان مرگ و مصدومیت کارگران در سراسر کشور نمیپردازد و اشاره ای به میزان بالای این اخبار به دلایل مختلف نمیکند. وضعیت اسفبار زنان در کارخانههای تولید پتو و پشم بافی و سایر صنایع مشابه که اکثرا دارای مشکلات ریوی و تنفسی هستند بیان نمیشود. در حالی که این سایت از امکانات بخش کارگری دولت استفاده میکند، گزارشی از وضعیت این کارگران و شرایط محیط کاری آنان به دلیل عدم اهمیت تهیه نمی کند.
در حال حاضر عدم امنیت شغلی و نبودن ایمنی کار از بزرگترین معضلات کارگران است و بسیار ضروری است که به این مسائل پرداخته شود تا کارگران نسبت به بخشی از طبیعی ترین حقوق خود آشنا شوند. در هر صورت تناقض آشکار در گزارشات و آمار و ارقام منتشره به خوبی بیانگر حجم بسیار بالای مرگ و مصدومیت کارگران است، بخصوص در بخشی که کارگران از داشتن بیمه و امکان استفاده از حقوق دوران از کارافتادگی و غیره محرومند مانند کارگران افغانستانی که بیشتر در بخش خدمات مانند لایروبی و ساختمان سازی مشغول هستند. آنان از تمام حقوق طبیعی کار بی بهره اند و در بسیاری موارد حتی بیمارستانها هم از پذیرش و درمان آنها سر باز میزنند.
بیشترین آمار کشته شدگان حوادث کاری را کارگران ساختمانی تشکیل میدهند. تعداد کمی از این کارگران بیمه هستند. دولت بارها اعلام کرده است بیش از نهصد هزار کارگر ساختمانی بیمه شده اند و این در حالی ست که تنها در استان البرز صدها هزار کارگر ساختمانی وجود دارد.
با نگاهی گذرا به آمار و ارقام ارائه شده که به نظر میرسد مانند سایر آمارهای دولتی درصد بسیار پایینی اعلام شده است، باید این نکته مهم را دید که اغلب این مصائب برای کارگاه هایی است که از شمول قانون کار خارج شده اند و کارفرما و بازرسین کار نسبت به این بخش احساس هیچ گونه مسئولیتی نمیکنند. طبق مرکز تامین اجتماعی فقط در ایران ۱۳۳۲۷۶۹۲ بیمه شده اصلی وجود دارد و بیمه شدگان تبعی ۲۱۷۱۳۳۹۶ رقمی نزدیک به ۳۵ میلیون نفرند یعنی حدود ۴۶ درصد جمعیت جامعه. براساس آمار تامین اجتماعی ۱۲۹۷۲۸۸ مستمری بگیری وجود دارند که ۴۳۴۲۶ به موارد از کار افتادگی ناشی از کار و مرگ در حین کار مربوط میشود و فقط ۳۳۵ مورد غرامت عضو پرداخت شده است.
ایجاد تشکل سراسری این امکان را برای کارگران به وجود میآورد که علاوه بر سازماندهی و دستیابی به حقوق طبیعی خود، خواهند توانست با ایجاد یک رسانه مستقل کارگری نه تنها به آموزش نیروهای کارگری در حوزه مسائل کارگری بپردازند، بلکه اخبار مربوط به کارگران را در سراسر کشور منتشر کنند و بتوانند این نوع موارد ایمنی کار را پوشش دهند. اگر کارگر احساس کند که محیط کار ایمن نیست، قانون کار اجازه سرپیچی به کارگر را نمی دهد. کارگر باید در محیط کار آموزش ایمنی کار را از دیدگاه کارگری بیاموزد نه از دیدگاه سودآوری سرمایه.
در سال گذشته (۹۴) ما شاهد اعتراضات و اعتصابات گسترده اما پراکنده در سراسر ایران بودیم، اما به علت عدم سازماندهی و نداشتن تشکل صنفی اغلب این اعتراضات بدون نتیجه و با اخراج و احضار کارگران و نمایندههایشان روبه رو شده است و رسانههای به اصطلاح ملی (رادیو و تلویزیون) حتی در حد یک خبر حاشیه ای به این اخبار نپرداختند. در واقع سکوت خبری در رابطه با مسائل کارگری به دولت به عنوان بزرگترین کارفرما و سایر کارفرماها این فرصت را میدهد تا کارگران خود را تنها و در انزوای خبری و جدای از سایر هم طبقه ایهایشان ببینند و امکان اتحاد و همبستگی برای کارگران وجود نداشته باشد.
بررسی برخی از آمار و اطلاعات ارائه شده توسط مسئولان و سایت ایرنا آشکارا تناقض موجود در این دادهها را نشان میدهد.
مهندس سید حسن هفده تن، مشاور وزیر کار ربیعی، در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ اعلام کرد:
“خوشبختانه حوادث کار در استان البرز ۲۵۰ درصد کاهش داشته است … سال گذشته حدود ۱۳هزار حادثه ناشی از کار در کشور ثبت شده که این میزان حادثه، منجر به مرگ هزار و ۸۰۰ کارگر شده است.”
برخلاف آمار مسئولان و نشریات دولتی که میخواهند وانمود کنند که آمار حوادث کار کاهش یافته است، طبق آمار پزشکی قانونی در بین سالهای ۸۹ تا ۹۳ به طور صعودی روزانه از پنج تا هفت کارگر در محیط کار کشته شده اند. در سال ۹۳ ، ۱۸۹۱۶ حادثه در کار رخ داده است که ۹۷.۴۰ آن متعلق به مردان است.
این آمار نه تنها بیانگر این است که این آمار کاهش نیافته، بلکه به طور سرسام آوری افزایش پیدا کرده است. هر چه پنهان کاری گزارشات اخبار بیشتر میشود، به همان اندازه گزارشات مربوط به حوادث محیط کار کمتر هم میشود. اگر در سالهای دهه هشتاد نام کارگر کشته شده ذکر میشد در سال گذشته به جز چند مورد اسمی از کارگری برده نمیشود.
۹۳ درصد کل قراردادهای کار در ایران به صورت موقت است و این مسئله بر ناایمن بودن شرایط کار بسیارتاثیرگذار است. کارگاههای زیر ۵۰ نفر از قانون کار خارج شده است که بیشترین حوادث کار را دارند. تنها ۱۰ درصد کشتهشدگان ناشی از حوادث کار در ایران بیمه بودهاند. کارگاههای کوچک فاقد بیمه هستند، ۹۰ درصد کارگران مزایای از کار افتادگی شامل حال آنها نمیشود و به صندوق تامین اجتماعی نمیتوانند مراجعه نمایند.
سال ۸۹ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آیین نامهای تحت عنوان «ایمنی در امور پیمانکاری» به استناد مواد ۱۳،۸۵ و۹۱ قانون کار دولت و آیین نامه ایمنی امور پیمانکاری را ابلاغ کرد. ظاهرا برخی استانها ملزم به اجرای ایمنی کار شدند. در سال ۹۱ نیز بخشنامهای از سوی وزارت کار به همه دستگاههای ذیربط ارسال شد که به موجب آن تشکیل پرونده صلاحیت ایمنی و امور پیمانکاری برعهده انجمنهای صنفی ایمنی و بهداشت کار قرار گرفت، اما با مراجعه به سایت این نهاد به آسانی میتوان به نمایشی بودن فعالیت این نهاد برای ثبت گواهینامه ایمنی کار را فهمید و این گواهینامه ها مبنایی در سایت ندارد و تبلیغ سیاسی است. از اوایل سال ۹۳ تا به امروز هیچ خبری بر روی آن نیست و خبرهای دیگر هم تنها جنبه تبلیغی برای بیت رهبری و وزیر کار میباشند.
بر اساس ماده ۲۷ قانون کار”«هرگاه کارگر در انجام وظایف محوله قصور ورزد و یا آئین نامههای انضباطی کارگاه را پس از تذکرات کتبی نقض نماید، کارفرما حق دارد در صورت اعلام نظر مثبت شورای اسلامی کار علاوه بر مطالبات و حقوق معوقه به نسبت هر سال سابقه کار، معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر را به عنوان حق سنوات به وی پرداخته و قرارداد کار را فسخ نماید. در واحدهایی که فاقد شورای اسلامی کار هستند، نظر مثبت انجمن صنفی لازم است و در هر مورد از موارد یاد شده اگر مساله با توافق حل نشد به هیات تشخیص ارجاع و در صورت عدم حل اختلاف از طریق هیات حل اختلاف رسیدگی و اقدام خواهد شد. در مدت رسیدگی مراجع حل اختلاف، قرارداد کار به حالت تعلیق در میآید. “
در حالی که میبینیم تعداد بسیاری از کارگران و به ویژه زنان در این کارگاه ها مشغول به کار هستند بدون این که قانون کار حداقلی مانند بیمه شامل حالشان شود.
در بحبوحه ی جمع آوری اخبار نقض حقوق کارگری بودیم که دوستی نوشت حوادث کار بیداد میکند، چرا گزارش آن را تهیه نمیکنید و چرا این گزارشها را انتقال نمیدهید. جمع آوری اسناد حوادث کار در جامعه ای که رسانه مستقل نیست کار راحتی نیست، ولی تنها کافی است سایت وابسته به وزیر کار یعنی حزب خانه کارگر را دید تا ابعاد فاجعه را دید. گزارشاتی که نسبت به سال قبل بیشتر شده و در عین حال وخیم تر. گزارش زیر تنها حدود ۲۳۵ مورد یعنی یک درصد ازکل مجموع این گزارشات است. گزارشاتی که هر کدام از آن برای حزب خانه کارگر در یک خط طرح شده است. نه نامی از کشته شده است و نه سوابق این افراد و نه اینکه صاحب کار کیست. ۳۹ مورد مرگ فجیع، پنج انفجار در محیط کار، ۱۳ مورد تصادف که فقط در یک مورد آن ۳۵ نفر کشته شده اند، ۴ مورد مسمومیت که یک مورد آن ۹ کارگر و مورد دیگر ۴ کارگر، ۵۶ مورد فرو افتادن در چاه ، سقوط ار برج-آسانسور، چاه و دیوار کار ، ۱۴ مورد ریزش معدن، ۹ مورد انفجار و برق گرفتگی، ۲۱ مورد خفه گی، ۱۸ مورد آتش سوزی (در یکی از گزارشات آمده است ساعت ۲ بعدازظهر آتش شروع میشود و آتش نشانی ساعت ۵:۱۷ به محل میرسد) ، ۴ مورد خودکشی در محیط کار ، ۵ مورد مجزا که منجر به مرگ کارگران شده است، که در یک مورد آن ۳۲ کشته و ۴۴ زخمی وجود دارد، چند مورد کارگران اعتراض خود را به بیرون از محیط کار میآورند که یک مورد کارگر معترض کشته میشود و مرگ ۵ غواص. در میان این اخبار کشته شدن ۴۹ کارگر در آذربایجان شرقی، ۷۷ نفر اصفهان، ۲۴۳ نفر تهران، ۱۳ نفر خراسان و ۵۸ نفر در مازندران وجود دارد. طبق آمار در هفته دو کارگر در مازندران جان خود را از دست میدهند. از طرفی افزایش صد درصدی حوادث کارگری در بویر احمد است.
تنها در یک خبر “فرماندار شازند از شناسایی ۱۳ قصور کارفرما و پیمانکار که طی روزهای گذشته به مرگ ۴ کارگر پالایشگاه امام خمینی این شهر منجر شده بود، خبر داد. “از اینکه حکم این افراد چه شد خبری نیست.
در اینکه بسیاری از این افراد جان خود را داده اند تا صاحب کار بیشتر سود کند، اینکه ایمنی کار و آموزش ایمنی کار برای کارگران تبدیل به آرزو شده است، شکی نیست.
کنترل و بازرسی منظم و قرارداد سفید امضا و رشوه گیری مشکل را چند برابر کرده است. طبق اظهارت وزارت کار در کشور بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار کارگاه وجود دارد و تنها ۸۰۰ بازرس کار وظیفه بازرسی دارند. یعنی برای هر ۳۱۲۵ کارگاه یک بازرس.
تا زمانی که داستان این کارگران کشته شده بیان نشود، نه مجرمی مشخص میشود و نه از تکرار این جرم جلوگیری میشود و این گزارشات تنها داستانی است همانند بسیاری از دردهای دیگر جامعه مان، اعدادی خشک است بر روی کاغذ. دوستی تعریف میکرد که در مشهد برای خاکسپاری آشنا رفته بود و متوجه میشود دائم جوانانی را به خاک میسپارند که در یک کارخانه شیشه بری کار میکرده اند و دستگاه های این کارخانه کارگران ساده را میبلعد. مادرانی در آنجا گریان بودند که امید داشته اند اولین درآمد کار پسرشان بتواند گوشه ای از مخارج آنها را پوشش دهد غافل از اینکه این شغل قاتل فرزندشان میشود.
۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ مصادف است با روز جهانی سوگواری با قربانیان محیط کار. اگر مخالف برگزاری برنامه های میلیاردی حکومت در سوگواری رایج هستیم و اگر نخواهیم همانند حاکمان ایران سوگواری را به بخشی از فرهنگ کارگری تبدیل کنیم، باید سوگواری برای از دست رفتگان را به مبارزه برای زندگی کارگران تبدیل کنیم و نیاز به این مبارزه را همراه با آگاهی رشد دهیم.
نباید منتظر ماند تا کسی یا نهادی انعکاسی باشد از این جنایتی که هر روز در محیط های کار ایران اتفاق میافتد. باید هر کس به فراخور شرایطش برای بزرگداشت این عزیزان کاری بکند. حتی میتوان برای این از دست رفتگان علامت یا نشان سیاه برروی لباس گذاشت یا قربانیان مصدوم و دهها هزار خانواده این افراد در کنار هم برنامه بگذارند و یاد و خاطره این عزیزان و ظلم روا شده در حق آنها را یادآوری کنند.
در فضای مجازی فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و تلگرام میتوان به یاد این عزیزان عکس های پروفایل را سیاه کرد. از همه مهمتر در محیط کار برنامه گذاشت و تا خانواده های این عزیزان خاطرات آنها را بگویند و نشان دهند آنها هم انسان هایی بودند که زندگی را دوست داشتند و حق زندگی داشتند. اکثر فعالان و نمایندگان کارگری در محیط کار کسانی هستند که به ایمنی کار اهمیت می دهند.
کارگران در مازندرانی که امروز قتلگاه کارگران ساختمانی شده است، روزگاری این شعار را سر میدادند:
“باید همچون خزر بخروشیم، فریادهای ما اگر که رسا نیست باید یکی شود باید یکی شود”
فریاد ها را یکی کنیم.
فروردین ۱۳۹۵
زیرنویس عکس: ایمنی کارگران ساختمانی اصلا در ایران معنی ندارد.