در هفته ملی سلامت و بهداشت روان

 

صدایت را بلند کن!  بلندتر تا شنیده شود، در هفته ملی  سلامت و بهداشت روان!

دوم تا هشتم ماه می امسال، شصت و پنجمین سالگرد هفته ملی سلامت و بهداشت روان کاناداست، فرصتی تا مشکلات مربوط به درمان و مداوا و نیز مسائل مبتلایان به بیماری های روانی در افکار عمومی و وجدان اجتماعی بازتاب بیشتری یابد. مشکلات و مسائلی که می تواند مربوط به هر یک از ما، عزیزان و یا وابستگان ما باشد.

“صدایت را بلند کن” مضمونی است که امسال برای هفته سلامت و بهداشت روان از سوی سازمان های متولی سلامت روان تعیین شده است.

 “صدایت را بلند کن” به معنای کوشش برای آگاهی  رسانی  و تلاش برای متوقف  کردن تبعیض ها و پیشداوری هایی است که به طور معمول در جامعه نسبت به بیماری های روانی جریان دارد.

صدایت را بلند کن! ….  و از آن برای آگاهی  افراد جامعه،  سازمان های اجتماعی و درمانی نسبت به مسائل بیماران و بیماری های روانی استفاده کن.

صدایت را بلند کن! …  و از  سیاست گذاران، برنامه ریزان  و نهادهای مربوطه  بخواه به کمبود امکانات درمانی و اختصاص  بودجه کافی برای گسترش خدمات درمانی، توجه و واکنش نشان دهند.

صدایت را بلند کن! …  به خاطر فردی از اعضای خانواده، برای همکاری در محیط کار، برای همسایه  ای یا هموطنی و به خاطر خودت.

mental-health

بیماری و درمان

آمار و ارقام برآمده از تحقیقات نشان می دهند که در کانادا از هر پنج نفر یک نفر درگیر نوعی از بیماری ها و یا مشکلات روانی است و از هر سه نفری که بیماری روانی دارند تنها یک نفر برای دریافت خدمات درمانی اقدام می کند.

در مورد کودکان وضعیت از این هم بدتر است. از هر پنج کودک و یا نوجوان مبتلا تنها یک تقاضا برای درمان وجود دارد. با وجود آن که امکانات درمان بیماری های روانی هرگز به اندازه امروز قابل دسترس برای همگان نبوده است، اما هنوز میزان معالجه و مداوای بیمارهای روانی پیشرفت محسوسی نیافته است.

انکار

ما معمولا مشکلات روحی روانی خود را نادیده می گیریم. مسائل روانی وابستگان، نزدیکان  و حتی فرزندانمان را انکار می کنیم، و بدین ترتیب خود و اطرافیانمان را در مخاطره بیشتری قرار می دهیم.

شناخت علائم بیماری

 علاوه بر انکار بیماری های روانی، ناآگاهی نسبت به علائم و نمودهای اختلالات روانی نقش فراوانی در درمان نشدن بیماری های روانی دارند. کمبود اطلاعات و آگاهی سبب می شود تا بسیاری از بیماران یا به پزشک مراجعه نکنند و یا بسیار دیر برای گرفتن کمک و درمان مراجعه کنند.

آگاهی عمومی و نسبی در مورد علائم بیماری های روانی عامل مهمی برای کمک گرفتن و رجوع به مراکز درمانی است. علاوه بر این،  علائم بیماری باید از سوی بیمار و یا اطرافیان او به وضوح در قالب کلمات درآیند تا قابل انتقال به پزشک و یا درمانگر شوند. بدین معنا که فرد بتواند علائم و نمودهای  بیماری را توضیح دهد و پزشک هم بتواند آنها را به درستی دریافت کند.

 

دسترسی به منابع درمان دشوار است!

کمبود مراکز درمان و منابع و همچنین دسترسی مشکل برای رسیدن به منابع درمانی خود یکی دیگر از عوامل مهم عدم و یا تعویق در دریافت درمان است. به ویژه این مسئله برای مهاجران دشواری های بیشتری به همراه دارد. جوامع مهاجر اغلب از منابع موجود، خدمات و مراکز درمانی شناخت کافی ندارند. گفتگو به زبان انگلیسی برای آنانی که مهارت کافی ندارند نیز، این دشواری ها را چند برابر می کند. موضوع  پرداختن به این مهم و چگونگی مدیریت آن خود مجال دیگری می طلبد.

انگ بیماری های روانی

نکته دیگری که اهمیت فراوانی در دسترسی به درمان دارد عبارت است از تمایل به و اقدام برای کمک گرفتن است. تحقیقات بسیاری در پی شناسایی عوامل عدم مراجعه به موقع بیمار به پزشک و یا مراکز درمانی برآمده اند. در نتایج بسیاری از این تحقیقات، احساس خجالت و شرم ناشی از داشتن  بیماری های روانی به عنوان مهمترین دلیل گزارش شده است. و دلیل احساس شرم این است که در بیشتر جوامع و فرهنگ ها نوعی قضاوت نادرست و منفی نسبت به بیماری های روانی وجود دارد. عبارت “انگ بیماری روانی” مصداق این مسئله است.

مطالعات بسیاری نشان داده اند که بیماری های روانی متاسفانه با انگ Stigma همراه است.

“انگ بیماری روانی” نوعی برچسب است که از سوی مردم و یا جامعه و حتی نهادهای اجتماعی به بیماران و یا بیماری های روانی زده می شود، و  موجب طرد، ‌تحقیر و اعمال تبعیض علیه مبتلایان به بیماری های روانی می شود. در باور و  ذهن بسیاری از  افراد اجتماع و به غلط، بیماری ها و بیماران روانی با تعداد زیادی از صفات منفی همراه  هستند.

صفاتی مانند خطرناک، نادان، ‌بی کفایت، ضعیف، ‌لاعلاج، غیر قابل اعتماد و بد کردار از سوی بسیاری از افراد جامعه برای توصیف بیماران  روانی به کار می رود. زبان و فرهنگ مملو از کلمات،  نام ها و ضرب المثل های تحقیرکننده و ناروا نسبت به مبتلایان به نارسایی های روانی است. مسلماً‌ چنین صفاتی به هر کس که اطلاق شود،‌ منجر به  احساس عمیق شرم در او خواهد شد. ‌ضمن این که عمومیت این باورهای قالبی و غلط منجر به اعمال تبعیض در قبال بیماران روانی می شود.

نظرسنجی های انجام شده در کانادا می گویند که۵۱ درصد مردم از دوستی با بیماران روانی امتناع می کنند و ۲۷ درصد مردم به علت ترس از هر نوع ارتباطی با بیماران روانی پرهیز می کنند.

تحقیقات انجام شده توسط مراکز عمده درمان بیماری های روانی در کانادا ( Canadian Mental Health Association  و( Centre for Addiction and Mental Health  نشان می دهند که از هر سه نفر مبتلا به بیماری های روانی دو نفر از بیان کردن دشواری و بیماری خود امتناع می کنند تا مبادا مورد قضاوت منفی، سرزنش و یا کم لطفی دیگران قرار گیرند.

افراد مبتلا و یا خانواده های بیماران، معمولا سعی می کنند  بیماری و یا اختلالات روانی را  به عنوان “راز” و یا “امری شرم آور”  از دیگران مخفی کنند. آنها ارتباطات اجتماعی و حتی خانوادگی خود را محدود و پیرامون خود را از دوستان و نزدیکان خالی می کنند، و یا دچار احساساتی مانند ترس، شرم و یا شک و تردید می شوند. هر یک از اینها به نوبه خود مانع کمک گرفتن به موقع و استفاده از منابع و امکاناتی  می شوند که عملا در دسترس هستند.

افراد مبتلا به بیماری های روانی و خانواده های آنان، علاوه بر درگیر بودن با بیماری و عواقب توانفرسای آن رنج و درد افکار و اعتقادات غلط اجتماعی را در تنهایی بر دوش می کشند.

 

کمک گرفتن یا متکی به خود بودن؟

در مورد نوجوانان و یا جوانان علاوه بر “انگ بیماری های روانی”، تمایل افراطی بر اتکا به خود گاه مانع طلب یاری و درمان می شود. تحقیقات فراوانی نشان می دهند که جوانان به جای کمک  گرفتن از غیر برای حل مسائلشان  ترجیح می دهند به خود اتکا کنند، زیرا کمک گرفتن از شخص و یا منبع دیگر را شاخص ضعف و یا “بی عرضگی” خود ارزیابی می کنند. و این در حالی است که آمارهای رسمی می گویند  ۲۸ درصد مرگ و میر نزد گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ ساله ناشی از خودکشی است.

ناامیدی از درمان

بالاخره احساس ناامیدی، ناباوری، و یا عدم درک صحیح از فایده مند بودن معالجه از عوامل بسیار قوی در عدم  گرفتن درمان یا امتناع از ادامه پروسه درمان نزد مبتلایان به بیماری های روانی است. ضمن آنکه برخی از بیماری های روانی خود تقویت کننده احساسات و یا برداشت های منفی نگر می باشند.

صدایت را بلند کن

صحبت کردن در مورد بیماری روانی برای به دست آوردن آگاهی بیشتر در مورد بیماری و شناخت منابع و مراکز درمانی و دسترسی به آنان امری ضروری است.  صحبت کردن در مورد بیماری های روانی اعضای خانواده و یا خود گرچه بسیار دشوار است، اما برای چاره یابی و درمان بیماری و نیز تصحیح اعتقادات و باورهای غلط  اهمیت کلیدی دارد. باشد تا بذر این باور در میان همه انسانها بارور شود که افراد مبتلا به بیماری های روانی مانند همه افراد جامعه نیازمند عشق و امیدواری و مستحق احترام و عدالت هستند. عشق و امیدواری، نقش مهمی در درمان بیماری های روانی دارند.

*شیدا بامداد فوق لیسانس جمعیت شناسی از دانشگاه تهران و فوق لیسانس مددکاری اجتماعی از دانشگاه یورک تورنتو و عضو کالج مددکاران اجتماعی انتاریو است و در یکی از مراکز بهداشت شهر تورنتو به عنوان روان درمانگر کار می کند. او با مقالاتش در زمینه ی مسائل زنان و سلامت روان با شهروند همکاری می کند.