عباس شکری

فقیرترین کشورهای جهان در برابر فاجعه ی گرسنگی قرار دارند. بارش کم باران موجب نابودی محصولات کشاورزی شده که گرسنگی پیامد اجتناب ناپذیر آن است. هزاران کودک به علت کمبود مواد غذایی و نه سوءتغذیه در معرض مرگ حتمی قرار دارند.

وزارت توسعه و کمک های خارجی نروژ به ناگهان از روزنامه نگاران دعوت کرد تا در کنفرانس خبری که آن وزارت خانه ترتیب داده بود، شرکت کنند. بیش از سی روزنامه نگار دعوت را لبیک گفتند و در جریان خبری قرار گرفتند که تکان دهنده بود. خبر، تهدید مجدد بخشی از آفریقا بود که با گرسنگی و قحطی مواجه اند. مدیر کل حوزه ی آفریقای وزارت توسعه ی و کمک های خارجی نروژ، در سخنان خود گفت:”بیش از یک میلیون نفر از مردم منطقه ی معروف به “ساحل”در غرب آفریقا در برابر فاجعه ی کمبود مواد غذایی و گرسنگی و مرگ قرار دارند. خشکسالی سال پیش موجب شد که تقریبا همه ی محصولات کشاورزی منطقه نابود شود و امسال هم که فصل بارندگی می رود که به پایان برسد، نه تنها همین موقعیت ادامه دارد که تمام انبارهای مواد غذایی، چه شخصی و چه دولتی خالی شده اند. سازمان های امداد و کمک رسانی اکنون در هراس اند که وضعیت فعلی بدتر از پنج سال پیش بود که موجب مرگ بیش از هفت صد هزار نفر شد.

خانم “فردریکه شیلاند” مدیرکل برنامه های مواد غذایی نهاد غیردولتی «Care» می گوید:”موقعیت کنونی کاملا جدی، دشوار و خطرناک است. کودکان بیش از هر زمانی در معرض گرسنگی و کمبود دارو و کنترل های لازم بهداشتی اند. نگرانی ما این است که به زودی مراکز بهداشت توان معاینه و درمان همه کودکان را نداشته باشند. در واقع شرم آور است که جامعه جهانی نمی تواند یا نمی خواهد به کودکان بی گناه، مواد غذایی لازم برساند تا از گرسنگی آنها جلوگیری شود. یادمان باشد که کودکان زیر پنج سال بیش از همه در معرض خطر هستند. چشمان خشک و شکم های طبل گونه ی کودکان، عذاب مادرانی را که خود نیز از گرسنگی در رنج اند، دو چندان می کند و همین مورد به مرگ زودرس شان کمک می کند تا نتوانند حتا درخواست کمک کنند و کودکان دلبندشان را از ورطه ی سقوط به مرگ نجات دهند.” کشور”نیجر”که فقیرترین کشور دنیا است، بر اساس اعلام سازمان ملل بیش از سایر کشورهای منطقه از خشکسالی اخیر آسیب دیده است. یک سوم جمعیت کشور در رنج کم غذایی به سر می برند. همه می دانند که سوءتغذیه بهتر است از کم غذایی که گرسنگی و مرگ را موجب می شود. بیش از نیمی از جمعیت پانزده میلیونی این کشور در خطر گرسنگی روز و شب را پشت سر می گذارند و مرگ تهدیدشان می کند که سیصد هزار نفر آنها کودک زیر پنج سال هستند. مردم مجبور شده اند از دانه های گیاهی و علوفه هایی که برای گاو و گوسفندان ذخیره کرده بودند، تغذیه کنند و حتا در هر روز فقط یک وعده شکم خود را سیر کنند.

بلایی که میلیون ها انسان را تهدید به گرسنگی و مرگ می کند، حاصل خشکسالی و بی محصولی سال پیش بوده است. انسان ها در رنج اند و مرگ در کمین آنها نشسته تا پس از عذاب گرسنگی آنها را در کام کشد، که اگر محصولات آنها آسیب ندیده بود، چنین رنجی امروز در چله ی کمان نمی بود.

“فردریکه شیلاند”در پاسخ این که کمک های ضروری چه وقت باید به نیازمندان برسد؟ می گوید:”پیش بینی شده که اوج فشار و تهدید جدی به مرگ، ماه های جولای و آگوست باید باشد. به همین دلیل هم لازم است که جامعه ی جهانی خیلی سریع به خود آید و با ارسال کمک های لازم از فاجعه ی مرگ آور دیگری جلوگیری کند. باید کمک های مواد غذایی، آب و دارو هر چه زودتر به منطقه برسد تا بتوان از مرگ و میر ناشی از خشکسالی جلوگیری کرد.” او با چشمانی اشک آلود و بغضی در گلو می افزاید که خودش ماه پیش از منطقه بازدید کرده و شاهد بی رحمی های طبیعت بوده که چگونه بر سر مردم آوار شده است. هم او ادامه می دهد:”کشور”چاد”که در همسایگی”نیجر” قرار دارد نیز در همین شرایط طاقت فرسا است.” وی در بخش دیگری از سخنان خود در همین کنفرانس خبری می گوید:”به گزارش سازمان ملل بیش از دو میلیون نفر در کشور “چاد” با مرگ ناشی از گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند. برای رهایی از شرّ مرگ، زنان فقیر اهل “چاد” لانه های مورچگان را زیرو رو می کنند تا شاید در جستجوی خود، دانه ای را که مورچگان ذخیره کرده اند، بیابند و برای فرار از مرگ، قوت لایموت شان شود. زنان می دانند که فصل برداشت محصول، اگر محصولی در کار باشد، اواخر ماه اکتبر است و تا آن زمان چیزی در توشه ندارند تا با آن امید برداشت را در خود زنده نگه دارند که مرگ در کمین نشسته است.”

خشکسالی سال پیش موجب از بین رفتن بیش از هفتاد درصد محصولات غلات و حبوبات دو کشور “چاد” و “نیجر” شده است که در مقایسه با محصول به دست آمده در سال پیش از آن سی درصد کاهش دارد. در بعضی از مناطق بارش باران چنان کم بوده که زمین های کشاورزی کلا خراب شده اند و محصولات نابود. در کنار خشکسالی افزایش قیمت مواد غذایی از یک طرف و کاهش دستمزدها به سبب بحران اقتصادی از سوی دیگر، دسترسی به مواد غذایی را دشوار می کند طوری که اقشار فقیر، درآمدی برای خرید مواد غذایی برای شان نمانده و باید برای ادامه ی حیات نه تنها با طبیعت که با اربابان ثروت هم بجنگند. خیلی از مردم فقیر برای امرار معاش و گریز از مرگ ناشی از گرسنگی، مجبور شده اند که “بره و گوسفند و گاو”ی را که برای ادامه ی حیات شان ضروری است، بفروشند تا فعلا از مهلکه ی مرگ نجات یابند. فروش منبع درآمد برای خرید مواد غذایی فاجعه ای است که تراژدی فقر را اگر زنده بمانند، شدیدتر خواهد کرد و به سپاه بی چیزان خواهد افزود.

در سال ۲۰۰۵ که چنین فاجعه ای در منطقه ی “ساحل”روی داد، هشت میلیون نفر در کشورهای چاد، نیجر، مالی، موریتانی و بورکینافاسو در عذاب گرسنگی قرار گرفتند و آسیب دیدند. همان زمان کشورهای ثروتمند مورد انتقاد قرار گرفتند که برای کمک رسانی سریع وارد عمل نشده بودند و اکنون هم اگر کمک ها به موقع نرسد، بیش از ده میلیون نفر در معرض خطر گرسنگی و مرگ قرار دارند.

آقای “مامادو بیتی”، مدیر برنامه “آکس فام” در غرب آفریقا به رویتر گفته است:”پنج سال پیش، جهان اعلام خطر مرگ و میر در کشور چاد را نه تنها جدی تلقی نکرد که حتا نادیده گرفت و انسان های بیشماری به خاطر نان و آب، یادتان باشد تنها به خاطر لقمه ای نان و جرعه ای آب، جان باختند و در کام بی رحم گرسنگی فرو رفتند. اکنون جامعه ی جهانی بار دیگر نمی تواند همان اشتباه را تکرار کند و بگذارد کودکان بی گناه در دام مرگ اسیر شوند.”

جامعه ی جهانی فقط چند هفته پیش رو دارد تا از وقوع یک فاجعه جلوگیری کند. به گزارش مدیر اجرایی یونیسف در نروژ، این نهاد بین المللی تا روز بیست و دوم ماه ژوئن سال جاری فقط نیمی از کمک های لازم و قول داده شده برای جلوگیری از این تراژدی در “نیجر”که ۱۹۱ میلیون دلار بوده را دریافت کرده است. این مبلغ در مورد تأمین مواد غذایی برای چاد نیز بالغ بر ۴۳میلیون دلار است که هنوز از این بابت کمکی از سوی کشورهای ثروتمند دریافت نشده است. در همین مورد، مدیرکل نهاد غیردولتی”نجات کودکان” نروژ معتقد است که برای مانع شدن از هر نوع فاجعه، هم اکنون هم کشورهای ثروتمند برای اقدامی ضروری زمان زیادی را از دست داده اند و دیر شروع کرده اند. البته اگر واقعاً و عملاً بخواهند کاری کنند و نه تنها به صورت نمادین و تبلیغاتی وارد کارزار هیچ شوند.

آقای”مالک آلونا”، مدیر کل اجرایی کمک های آفریقای غربی به رویتر گفته است:”اگر همین امروز هم همه ی کمک های لازم را دریافت کنیم، حداقل دو تا سه ماه طول می کشد تا به کشورهای آسیب دیده از خشکسالی مواد غذایی برسد. هم او اضافه می کند این همه در شرایطی است که بعضی دولت های غربی به بهانه ی بحران اقتصادی کمک های خود به کشورهای نیازمند را اگر قطع نکرده باشند، میزان آن را به حداقل رسانده اند که در این موقعیت قابل توجیه نیست. آنها اعلام می کنند که از کمک های آنها سوءاستفاده می شود و در راهی که باید، هزینه نمی شود. آیا این بهانه می تواند توجیه بی عملی کشورهای غربی و به خصوص کشورهای ثروتمند باشد تا اجازه دهند هم نوع های شان در سرزمین سیاه، به ورطه ی مرگ درغلتند؟

در گفتگویی کوتاه با نماینده ی”پزشکان بدون مرز”، آقای بنیویت کمبل، که در فقیرترین ناحیه چاد کار می کند و در کنفرانس خبری حضور دارد تا اطلاع رسانی کند که اگر به موقع اقدامات لازم صورت نگیرد چه فاجعه ای در راه است، می گوید:”هر روز من شاهد کودکانی هستم که از بی غذایی در رنج و عذاب اند. فقط در ماه می ما حدود سیصد کودک را که با مرگ دست و پنجه نرم می کردند، با رساندن به موقع مقداری کم شیر خشک و غذا و آب آشامیدنی از مرگ نجات دادیم. او می افزاید که کودکانی که باید در بیمارستان های صحرایی و موقت بستری شوند در شرایطی نیستند که بتوانند حتا شیر بخورند و اغلب در حالت تب و  بیهوشی به سر می برند که فقط نفسی می آید و می رود که بی رمقی این تنفس خبر از مرگ زودرس شان می دهد. این کودکان برای ادامه ی حیات به دارو نیاز دارند. اگر کشورهای غنی هرچه زودتر وارد عمل نشوند و کمک های لازم را دریغ کنند، به زودی شاهد فاجعه ی انسانی بزرگی خواهیم بود که مقصر آن درک نادرست جامعه ی جهانی از هشدارهایی است که بیش از سه ماه است دل همه ی آنهایی که دل در گرو انسانیت دارند را می لرزاند و به درد می آورد.”

آنچه در مورد گرسنگی و شوربختی کشورهای فقیر باید بدانیم:

خطر مرگ کودکان زیر ۵ سال که در چاد، مالی، موریتانی، نیجر و بورکینافاسو متولد می شوند، شصت بار بیشتر است از کودکانی که در کشورهای اسکاندیناوی به دنیا می آیند.

در دنیا ۱۹۵ میلیون کودک در رنج بی غذایی (گرسنگی) به سر می برند.

هر ساله بیش از سه میلیون کودک به خاطر کم غذایی یا گرسنگی مفرط به کام مرگ فرو می روند که بخش بزرگی از آنها شامل کودکانی می شود که در منطقه ی معروف به “ساحل”در غرب آفریقا متولد شده اند.

تعداد کسانی که در آفریقا و جنوب صحرا، گرسنگی و بی غذایی موجب مرگ شان می شود از رقم ۱۶۹ میلیون در سال۱۹۹۲به ۲۹۵ میلیون نفر در سال ۲۰۰۹ افزایش یافته است.

نیمی از ساکنان قاره ی سیاه (آفریقا) درآمد روزانه شان در حدود یک دلار و بیست و پنج سنت است که حتا کفاف اجاره ی آلونک هایی که در آنها زندگی می کنند هم نمی دهد.

براساس آمار رسمی سازمان ملل، اگر کمک های لازم به موقع به منطقه ی “ساحل”نرسد، تعداد کسانی که احتمالا از گرسنگی تسلیم مرگ خواهند شد به این شرح است:

مالی: ۶۲۹ هزار نفر، چاد: دو میلیون نفر، موریتانی: ۳۵۰ هزار نفر، بورکینافاسو: ده ها هزار نفر در دو منطقه ی شرق و شمال کشور و نیجر شش میلیون و هشتصد هزار نفر.

 

* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران شهروند در اسلو ـ نروژ است که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.