پنجمین گزارش از جشنواره جهانی کن

آرش پرستویی

خبر جدید

اصغر فرهادی بهترین فیلمنامه را برد

اصغر فرهادی بهترین فیلمنامه را برد

شهاب حسینی برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن شد و اصغر فرهادی کارگردان فیلم فروشنده جایزه بهترین فیلم‌نامه را دریافت کرد.

شهاب حسینی برنده بهترین بازیگر مرد شد. او در کنار کتایون شهابی عضو ایرانی هیئت داوران ایستاده است

شهاب حسینی برنده بهترین بازیگر مرد شد. او در کنار کتایون شهابی عضو ایرانی هیئت داوران ایستاده است

هم شهاب حسینی و هم اصغر فرهادی اولین ایرانیانی هستند که جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه را در جشنواره کن دریافت کرده‌اند.

 فرهادی در سال ۲۰۱۳ نیز با فیلم “گذشته” در بخش مسابقه اصلی کن شرکت داشت که برنیس بژو به خاطر بازی در آن جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد.

او همچنین برای فیلم جدایی سیمین از نادر در سال ۲۰۱۲ اسکار بهترین فیلم خارجی و گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی را برده بود.

اصغر فرهادی در کنار شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در مراسم اختتامیه

اصغر فرهادی در کنار شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در مراسم اختتامیه

در فیلم “فروشنده” اثر جدید اصغر فرهادی که محصول مشترک ایران و فرانسه است، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی بازیگران اصلی هستند.

***

با این‌که نمایش فیلم بود،  برای ما ایرانی‌ها بیشتر به مسابقه فوتبالی هیجانی می‌مانست. مدت‌ها بود منتظر نمایش آخرین ساخته اصغر فرهادی بودیم و ساعت هفت دیشب (جمعه) بالاخره اولین نمایش فیلم برای خبرنگاران آغاز شد تا با نفس‌های حبس در سینه در سالن دبوسی

قصر جشنواره کن بنشینیم و به پرده نقره‌ای زل بزنیم. نکته جالب این بود که در رسانه‌های اجتماعی بسیاری ایرانیان نیز این لحظه را دنبال می‌کردند و به محض تمام شدن فیلم از هر کس که در کن بود می‌پرسیدند که فیلم چطور بود. یکی از کاربران حتی به نویسنده این سطور پیشنهاد داده بود که هر پانزده دقیقه از درون سینما راجع به فیلم گزارش دهد!

ترانه علیدوستی در فروشنده

ترانه علیدوستی در فروشنده

«فروشنده» فرهادی در نهایت اما منتقدان ایرانی را مشتت ساخت. می‌توان گفت که همه اتفاق نظر داشتند که فیلم متوسط به بالا است و نشان می‌دهد فرهادی در‌ آن سبکی که ساخته به اوج رسیده:‌ تعریف کردن داستانی جذاب که دو ساعت روی صندلی نگاه‌مان می‌دارد و باز کردن آرام آرام کلاف داستان جوری که مدام رودست بخوریم و در نهایت نویسنده و کارگران را ستایش کنیم. اما در حالی که بعضی منتقدان مثل علی معلم، از مجله «دنیای تصویر» ایران و یا منتقد «هافینگتون پست» زبان به تحسین بسیار فیلم گشودند و آن‌را از بهترین‌های فرهادی دانستند برخی دیگر مانند محمد حقیقت،‌ منتقد باسابقه ایرانی، و منتقدان نشریه‌های معتبری همچون لوموند و «سایت اند ساوند» نظری منفی داشتند و گفتند این فیلم به خوبی «جدایی نادر از سیمین» فرهادی نبوده. نظر من هم به این گروه دوم نزدیک‌تر است.

The-Salesman-620x826

«فروشنده» بار دیگر نشان می‌دهد که اصغر فرهادی هر چیز نباشد کارگردانی مولف و صاحب سبک است. آن قصه‌گویی جذاب و گیرا و قرار دادن مخاطب در موقعیت‌هایی که احساس راحتی نداشته باشد از ویژگی‌هایی است که در کار او چنان بارز است که اگر نمی‌دانستیم کارگردان این فیلم فرهادی است باید آن را فرهادیستی می‌نامیدیم.

با این حال، «فروشنده» نماینده بهترین سینمای فرهادی نیست و به خوبی «جدایی» و «گذشته»، دو فیلم قبلی او، نیست. ریتم آن، بخصوص در ۴۵ دقیقه اول فیلم، سرعت و گیرایی لازم را که از فیلم‌های دیگر فرهادی می‌شناسیم ندارد و گاهی حتی خسته‌مان می‌کند. داستان و پی‌رنگ آن به نظر سوراخ‌هایی دارند که از فیلمنامه‌ای نوشته فرهادی (تنها نویسنده تاریخ سینمای ایران که نامزد اسکار شده) بعید است.

شهاب حسینی، اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی در جشنواره فیلم کن ـ می 2016

شهاب حسینی، اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی در جشنواره فیلم کن ـ می ۲۰۱۶

چندین نکته در فیلم هست که به نظر چفت و بست و جفت و جور نمی‌شود. مثلا فیلم «فروشنده» نام دارد و شخصیت‌های اصلی آن (زن و شوهری با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) بازیگران نمایش «مرگ فروشنده» آرتور میلر هستند، اما به نظر می‌رسد هر نمایشنامه دیگری می‌توانست جای شاهکار میلر را بگیرد. یعنی هیچ استفاده روشنی از این تم نشده. حسینی در ضمن در مدرسه‌ای درس می‌دهد و در کلاس‌هایش به غلامحسین ساعدی اشاره می‌کند و بخشی از فیلم «گاو» را نشان می‌دهد، اما از این پیش‌زمینه روشن‌فکری (که فرهادی در کنفرانس خبری هم بر آن تاکید داشت) هیچ استفاده‌ای نمی‌شود و به نظر وصله‌ای ناجور در فیلم است.

«فروشنده» با این حال نکات مثبت و حتی شجاعانه کم ندارد. یکی از شخصیت‌های فیلم زن تن‌فروشی است که تا آخر فیلم او را نمی‌بینیم و فقط در لابه لای قضاوت‌های افرادی که او را دیده و ندیده‌اند با شخصیتش روبرو می‌شویم (حتی این‌که او واقعا تن‌فروش هست یا نه هم قطعا تایید نمی‌شود). این هم از نظر موضوعی و هم از نظر سینمایی ایده‌ای دشوار است که فرهادی کم و بیش خوب از عهده آن برآمده.

اما اگر بخواهیم به نقطه ضعف‌های جدی فرهادی، که مختص به این فیلم هم نیستند، برسیم باید فرای داستان و فیلمنامه برویم. فیلمنامه خوب و داستان‌گویی ماهرانه البته پاشنه آشیل سینمای امروز هستند و فیلم‌هایی که خیلی نقاط مثبت دارند اما در این زمینه حسابی می‌لنگند فراوانند. جذابیت بسیار فرهادی احتمالا تا حدودی به همین خاطر است. او در زمینه‌ای استاد است که استاد کم پیدا می‌شود، اما مخاطب حق دارد از خود بپرسد که چرا او در بعضی زمینه‌های دیگر مثل میزانسن و فضاسازی تصویری حسابی می‌لنگد؟ در «فروشنده» هم به نظر خیلی روی این زمینه‌ها کار نشده. فیلم با ترک خوردن خانه حسینی و علیدوستی آغاز می‌شود، اما استفاده بصری لازم از این تصویر خانه در حال فروپاشی نشده است. هم از این فیلم و هم از سابقه فرهادی می‌دانیم که او به معماری شهری هم علاقمند است. دیالوگ‌های شخصیت‌های فیلم که  از وضع خراب ساختمان‌های تهران می‌گویند هم گویای همین است، اما همین دغدغه به جای این‌که در دیالوگ ابراز شود می‌توانست بروزی بصری داشته باشد.

محدودیت‌های سینمای ایران در نشان دادن هرگونه المان حاوی سکس یا خشونت را البته نباید به فراموشی سپرد. ساختن فیلمی که داستان اصلی آن حول حمله‌ای جنسی به یک زن می‌گذرد بدون هرگونه دسترسی به چنین المان‌هایی دست مریزاد دارد.

اما پس از فیلم فرهادی امروز صبح آخرین فیلم بخش مسابقه را دیدیم که از هر چه کم داشته باشد از میزانسن و فضاسازی و البته المان‌های سکس و خشونت کم ندارد. «ال» ساخته پل ورهوفن هلندی است که برای خیلی از ما نوجوانی‌مان را با «غریزه اصلی»‌ او گذراندیم. ورهوفن نشان داد که در ۷۷ سالگی نیز همان ذهن باز و خلاق و البته «منحرف» (نه به معنای بد کلمه) را که ۲۴ سال قبل در آن فیلم تاریخی نشان داد دارد.

elle

«ال» با صحنه‌ای از تجاوز مردی نقاب‌دار به بازیگر اصلی فیلم ایزابل هوپر آغاز می‌شود. هوپر که در «معلم پیانو» هم نشان داده می‌تواند نقش‌هایی با تم جنسی «انحرافی» قوی را بازی کند در این فیلم کمدی-تریلر به دنبال انتقام از این فرد متجاوز می‌افتد. بازی درخشان او باعث شده شخصیتی به یادماندنی را در این فیلم خلق کند که پیچیدگی‌های شخصیتی و به اصطلاح عامیانه «خرده شیشه»هایش را خوب به نمایش می‌گذارد. مثل تمام تریلرهای خوب، گذشته پیچیده و جنجالی «ال» نیز نقش مهمی در داستان بازی می‌کند.

پل ورهوفن و ایزابل هوپر

پل ورهوفن و ایزابل هوپر

از دیگر عوامل موفقیت فیلم استفاده موثر از تم‌ها و فضاهای جنبی است. مثلا «ال» شغلی نامتعارف دارد و رئیس یک شرکت سازنده بازی‌های کامپیوتری است. این‌که چطور خشونت موجود در این بازی‌ها با تم‌های جنسی موجود در فیلم ترکیب می‌شوند از نقاط قوت «ال» است. می‌دانیم که ورهوفن از قدیم علاقه و وسواسی خاص نسبت به عیسی مسیح و کلیسای کاتولیک نیز دارد و این تم نیز در چندین شخصیت فیلم مورد استفاده موثر قرار می‌گیرد.

خلاصه این‌که «ال» فیلم جذاب و گیرایی است که اگر حوصله و طاقت دیدن فیلمی با تم‌های سکس، خشونت، بازی های کامپیوتری و مسیحیت را داشته باشید احتمالا از آن لذت می‌برید.

شنبه، ۲۱ مه ۲۰۱۶

بخش چهارم گزارش را اینجا بخوانید.

آرش پرستویی خبرنگار مستقل است که در گزارش جشنواره کن با شهروند همکاری می کند.