محمد رحیمیان

روزگاری تعریف “سلامت”، به عنوان فقدان نشانه‌های بیماری، برای سال‌های متمادی الگوی مطالعات سلامت بود، اما امروزه معنای در نظر گرفته شده برای این مفهوم نیز وسعت بیشتری پیدا کرده و طیف گسترده‌ای از رفاه کامل جسمی روانی و اجتماعی را در برگرفته است.

براساس این رویکرد، سلامت صرفاً هدف نیست، بلکه آن را باید به عنوان منبعی در زندگی روزمره و در جهت دستیابی به سایر اهدافی دانست که در نهایت به افزایش احساس مثبت نسبت به زندگی و توانایی خویشتن‌یابی در افراد منجر می‌شوند.

سالیان دراز، بسیاری از محققان بهداشتی و درمانی باور داشتند که عوامل مؤثر بر سلامتی محدود به عوامل زیستی، رفتاری و محیطی هستند، اما به تدریج، مفهوم سلامتی سلول و سلامتی فرد از سلامتی جامعه تمیز داده شد. آنچه سلامتی سلول و فرد را از سلامتی جامعه متمایز می سازد عوامل مؤثر بر آن ها است، بدین معنی که عوامل گوناگون زیستی، رفتاری و محیطی، میزان سلامتی فرد را تعیین می کنند. میزان سلامت جامعه را با شاخص های متعددی می توان اندازه گیری کرد. گرچه هیچ یک از این شاخص ها از جامعیت لازم برخوردار نیستند، اما در حال حاضر بهترین وسیله سنجش و مقایسه سلامتی در جوامع مختلف محسوب می شوند. امید به زندگی از بدو تولد، میزان مرگ و میر به تفکیک سن و جنس از مهم ترین این شاخص ها و معیاری مناسب برای سنجش سلامتی جامعه محسوب می شود. بنابراین سلامتی هر یک از ما علاوه بر خودمان می تواند بر جامعه هم تاثیرگذار باشد.

***

تجربه یکی از خوانندگان ما:

معمولاً وقتی از سلامت سخن به میان می آید، ناخودآگاه پزشک و بیمارستان و بستر بیماری به ذهن می آید، اما واقعیت این است که این معنا از سلامت، تنها بخشی از آن مفهوم را بیان می کند. سلامت جسم و روان مثل زنجیر به هم وابسته اند و هر یک تقویت کننده ی دیگری است. امروزه وقتی از سلامت سخن به میان می آید، جنبه روانی و به خصوص اجتماعی آن نیز مطرح است. می گویند منظور از سلامتی، داشتن دورنمای مثبت برای بیشتر زنده ماندن است. تا چند سال پیش برای من همه چیز خوب و یکنواخت پیش می رفت. در گذر زندگی ماشینی کانادا می دویدم و مثل خیلی از آدمها، فقط به کارم فکر می کردم و تعهداتی که روزانه با آن سر و کار داشتم. شاید اگر جواب یک چکاپ ساده ام، غیرعادی نبود باز هم به دویدن ادامه می دادم، اما آن روز  شوک حاصله مرا به تفکر واداشت، شاید باید اسم آن را ترس می گذاشتم. روز اول مانند بسیاری گریستم و روزهای بعد فهمیدم که در اطرافم چیزهای زیادی است که من فرصت دیدن آن را نداشتم. به آینده فکر کردم و روزهایی که احتمالاً درگیر درمان خواهم بود. احساس عدم امنیت، نگرانی های مالی و واکنش های تلخ روحی، همه و همه دست به هم دادند و روز به روز مرا از پا در آوردند. بین پزشکان تقسیم شدم و می دیدم که مانند موش آزمایشگاهی هر روز نظری جدید می گیرم…

از آن زمان تا کنون بیش از ۵ سال گذشته و من تحت نظر پزشکان به زندگی و کارم ادامه می دهم. هراس روزهای اول را فراموش کردم و با آرامش به طلوع روزهای آتی می نگرم. به خوبی می توانم بگویم در روزهای مواجهه و مقابله با بیماری، بیمه می تواند آرامش بخش زندگی باشد. این نوشته را می نویسم تا بگویم خوشحالم که صاحب بیمه بیماری های سخت و عمر هستم و در صورت هر حادثه ای، نگران خود و عزیزانم نیستم.

پروانه- الف ، تورنتو

****

بیمه قرار است به شما آرامش دهد، دستیابی به این آرامش را نمی توانید پس از روبرو شدن با اتفاقات کسب کنید.

سئوالات و نظرات خود را برای ما ایمیل فرمایید:

info@insufin.com

 

* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و عضو انجمن رسمی مشاورین امور مالی و سرمایه گذاری کانادا است.   

www.insufin.com