تحلیلی بر بازی فوتبال ایران ـ ازبکستان
دلیل بارز شکست های نامنتظره ی تیم فوتبال ملی ایران ریشه در غرور ذاتی ایرانی بودن و دست کم گرفتن حریفان خصوصا کشورهای عربی دارد. معمولا در چنین دیدارهایی انتظار پیروزی آسان داریم و به همین دلیل در فصل های ابتدایی مسابقه که با دفاع پرتعداد حریف روبهرو میشویم فرصت های گلزنی را به آسانی از دست میدهیم. با گذشت زمان مسابقه معمولا حریفان به دلیل نپذیرفتن گل تشجیع شده و ضمن دفاع همه جانبه به دنبال استفاده از اندک فرصت های ممکن میروند. از آنجا که تیم ما در حالت تهاجمی قرار داشته و چیدمان تدافعی کاملی ندارد، اندک موقعیتهای حریفان تبدیل به گل شده و سرانجام پیروزی را نصیب تیم ضعیفتر میکند. از دست رفتن فرصت های گلزنی، پذیرفتن گل اتفاقی، ناهماهنگی بازیکنان، ساختار و چیدمان ناهمگون و سرانجام جو ورزشگاه (خواه خانگی خواه در خانه حریف) معمولا باعث ناکامی های بزرگ فوتبال ما میشود.
در رابطه با شکست ایران از تیم ازبکستان، جای تاسف است که دست اندرکاران تیم ملی حتی به بدیهیات توجه نمی کنند. نخستین شائبه ناکامی را در همان دقیقه اول مسابقه میشد دید. جدا از مسعود شجاعی که در بازی مقابل کره از زمین اخراج و فرصت حضور در این دیدار را از دست داده بود، ده بازیکن دیگر آقای کیروش همان بازیکنانی بودند که مقابل کره صف آرایی کرده بودند. همین امر نشان میدهد که کیروش و دیگر عوامل تصمیم گیری هیچ توجهی به استراتژی تیم در دو دیدار مختلف نداشتهاند. یک فلسفه در فوتبال وجود دارد که چیدمان تیم برنده را نباید دست زد که البته این گفتار در مورد بازی های لیگ صدق میکند یا در تورنمنت های فشرده مثل مسابقههای گروهی جام جهانی که یک تیم در مدت ۱۰ روز ۳ مسابقه سنگین را برگزار میکند. در مسابقههایی نظیر بازی روز چهارشنبه ۲۴ آبان۹۱ اصل اساسی توجه به استراتژی و تاکتیک است.
دو رکن اساسی فوتبال مدرن استراتژی و تاکتیک هستند.
استراتژی: استراتژی یعنی تعیین طرحی برای مسابقه برمبنای:
ـ در ذهن داشتن قوانین فوتبال/ ـ شناخت نقاط ضعف و قوت تیم خود/ ـ رفتار احتمالی بازیکنان تیم مقابل/ ـ شرایط مورد انتظار در زمین مسابقه
و اتخاذ تصمیم های بالقوه در مورد راه هایی که تیم در جریان مسابقه از آن استفاده کند به گونهای که پیش از بازی در مورد آنها فکر شده باشد و نحوه انجام آنها با تصویب کادر فنی در اختیار بازیکنان قرار گرفته باشد.
تاکتیک: تاکتیک یعنی تمام راهکارها برای تهاجم و دفاع که ممکن است بازیکنان در مسابقه از آنها استفاده کنند. یعنی آنچه بازیکنان به شکل فردی و تیمی انجام میدهند و در انجام دادن آن به موارد زیر توجه دارند:
ـ قوانین فوتبال/ ـ حرکتهای بازیکنان خودی و بازیکنان حریف/ ـ عوامل خارجی و اتفاقات ناخواسته که میتوانند شرایط بازی را تحت تاثیر قرار دهند/ ـ استفاده از عوامل و اتفاقات به نفع خود
رابطه استراتژی با تاکتیک:
هرچند استراتژی در مقام مبنای طراحی رفتار بازیکنان به ذهنیت احتمالی بازیکنان حریف توجه میکند، اما نمیتواند آن ذهنیت را تحت تاثیر قرار دهد، در حالیکه تاکتیک یعنی استفاده از راهکارهای هدفمند که راه را برای درک استراتژی تیم مقابل باز میکند. هدف از اجرای تاکتیک آن است که در موقعیت های مشخص با استفاده از راه مناسب بازیکنان تیم مقابل را به ارتکاب اشتباه واداشت و شرایط بازی را به گونهای رقم زد که به نفع تیم خودی باشد.
آقای کیروش که در مقابل کره با یک حرکت نسنجیده موجبات اخراج خود را فراهم کرده بود تبعات آن اشتباه را در مقابل ازبکستان به عیان دید. عدم حضور او در کنار زمین باعث شد که در لحظات حیاتی نتواند موارد ضروری را به بازیکنان خود یادآور شود. رئیس فدراسیون فوتبال در هنگام استخدام این مربی گفت “پس از بررسی های بسیار یک مربی حرفهای درجه اول جهان را به خدمت گرفتیم.” آیا این مربی که نه نسبت به رفتار کنار زمین خود آگاهی دارد، نه سر از استراتژی و تاکتیک درمیآورد و نه با فرهنگ و سنت فوتبال ما آشنایی دارد، یک مربی حرفهای درجه اول جهان و مناسب فوتبال ماست؟
اجازه دهید نگاهی به متن بازی داشته باشیم.
در حضور بیش از ۴۰۰۰۰ تماشاگر عاشق تیم ملی و در هوای نسبتا سرد غروب پاییزی تهران و در شرایطی که ریزش باران از ۴۸ ساعت قبل از مسابقه شروع شده بود، آقای کیروش همان تیم مسابقه با کره را به مصاف ازبکستان فرستاد و تنها محمدرضا خلعتبری جایگزین مسعود شجاعی محروم شده بود. شاید خلعتبری نیز به دلیل گل دیرهنگام وی در بازی رفت مقابل ازبکستان به میدان آمده بود والا تعویض او در ابتدای نیمه دوم نشان داد که اجرای هیچ تاکتیک خاصی باعث حضور او در میدان مسابقه نشده بود.
در فصل نخست بازی، یعنی نیم ساعت اول مسابقه، تیم ملی ایران حاکم بر توپ و میدان بود و حتی توانست به وسیله محمد نوری یک گل به ثمر برساند که داور اماراتی آن را مردود اعلام کرد، پیش از آن نیز قوچانینژاد روی ارسال زیبای دژاگه توپ را از فاصله ۸ متری به بالای دروازه زد. علاوه بر آن گل در دقایقی که تیم ملی به اصطلاح سوار بر بازی بود فرصت های مناسب دیگری حاصل شد، اما لغزندگی زمین در چند مورد موجب بر زمین افتادن بازیکنان شد و فرصتها بر باد رفت.
یکبار دیگر جا دارد اشارهای به مفاهیم استراتژی و تاکتیک داشته باشیم. در مبحث استراتژی به: “شرایط مورد انتظار در زمین مسابقه” و در مبحث تاکتیک به: “عوامل خارجی و اتفاقات ناخواسته که میتوانند شرایط بازی را تحت تاثیر قرار دهند” توجه شده است. به طور کلی بازیکنان ما در آب و هوای بارانی دچار مشکل میشوند که بارزترین نمونه آن از دست دادن جام قهرمانی باشگاه های آسیا توسط استقلال در مقابل تیم جوبیلو ایواتا کره در ورزشگاه آزادی در فصل ۹۹-۹۸ بود.
در مقابل ازبکستان مربی تیم ملی نه به این شرایط توجه کرد و نه راهکاری برای مقابله با آن داشت. اگر مربی به این نکته اساسی توجه داشت و به عنوان راهکار به بازیکنان خود یادآوری میکرد که در چنین شرایطی باید توپ را توی پای همبازی پاس داد نه در فضای پیش رو، آنگاه شاید تیم ما در آن ۳۰ دقیقه ابتدایی از فرصتها بهره برده و به گل های متعدد دست پیدا میکرد. یک گفته قدیمی در فوتبال هست”اگر گل نزنی گل میخوری”. تیم ازبکستان پس از پشت سر گذاشتن فشار ابتدایی تیم ایران اندک اندک خود را در زمین پیدا کرد. بازیکنان این تیم برای رهایی از فضای حاکم دست به تخریب روحیه بازیکنان ایران زدند که بارزترین آنها تمارض عزیز حیدراف در دقیقه ۲۲ بود که با بزرگنمایی خطای دژاگه جوی متشنج به وجود آورد که منجر به دریافت کارت زرد برای خودش و دژاگه شد.
آخرین تهاجم جدی ایران در نیمه اول شوت نوری به گوشه راست دروازه ازبک بود که در آخرین لحظه به وسیله نستروف Nesterov دروازهبان ازبک مهار شد. پس از آن ازبکها خود را باز یافته و در میانه زمین تفوق نسبی به دست آوردند که این باعث شد دو تیم تا پایان نیمه اول بازی متعادلی را دنبال کنند.
با شروع نیمه دوم کریم انصاری فر جایگزین محمدرضا خلعتبری شد که تنها با گذشت دو دقیقه میتوانست زننده گل اول مسابقه باشد، اما شوت او از ۲۰ متری با اختلاف اندکی از کنار تیر دروازه به خارج رفت. پس از آن فرصت گلزنی نصیب ازبکستان شد، اما توپ ارسالی کاپیتان ژپاروف Djeparov با اختلاف اندکی از روی سر اسلام تاهتایف Islom Tuhtahujaev عبور و در آغوش رحمتی آرام گرفت.
در حالی که مسابقه به شکل متعادل دنبال میشد جو ورزشگاه یکبار دیگر در دقیقه ۷۰ متشنج شد و آن زمانی بود که مهرداد پولادی و بازیکن ازبک سنجر تورسنف Sanjar Tursunov بر سر یک توپ در هوا به هم پیچیدند. هرچند داور مسابقه کارتی به دو بازیکن نشان نداد، اما ضربه آزاد سرنوشت سازی را به سود ازبکستان اعلام کرد. روی این ضربه آزاد الغ بیگ باکائف مهاجم ۳۳ ساله ازبک در دقیقه ۷۱ گل پیروزی بخش تیمش را روی ارسال کاپیتان ژپاروف به ثمر رساند تا یکبار دیگر اهمیت فزاینده ضربات آزاد را در فوتبال امروز جهان یادآوری کند. این دومین بار است که تیم ما روی ضربه آزاد ۳ امتیاز با ارزش را از دست داد. قریب ۳ ماه پیش در لبنان ما به همین صورت پذیرای شکست شدیم.
بلافاصله پس از گل، ازبکها صاحب یک فرصت بادآورده در داخل محوطه جریمه شدند، اما ضربه نستروف از دهانه دروازه به خارج رفت. پس از دریافت گل مربی تیم ملی عباسفرد را برای استفاده از ضربات سر او به میدان فراخواند. در آخرین دقایق مسابقه عباسفرد یک فرصت خوب را از دست داد و در ۴ دقیقه وقت اضافی میلاد نوری توپی را وارد دروازه ازبکها کرد که به دلیل آفساید بودن خودش مردود شمرده شد.
بدین ترتیب تیم ازبکستان با کسب دو پیروزی پشت سر هم اینک با هشت امتیاز صدرنشین گروه است. تیم های کره، ایران و قطر هریک با ۷ امتیاز پشت سر این تیم قرار دارند با این تفاوت که تیم کره ۴ بازی انجام داده و بقیه تیم ها ۵ بازی. یکبار دیگر تیم ملی در شرایطی که میتوانست با پیروزی بر ازبکستان، ۱۰ امتیازی شده و چندین ماه در صدر گروه جا خوش کند با شکست ۱-۰ مقابل این تیم اضطراب را برای ۷۵ میلیون ایرانی به ارمغان آورد تا بار دیگر به جواب این پرسش بیندیشند: آیا به جام جهانی خواهیم رفت؟
نگاهی به پشت سر تدبیری برای پیشرو
قبل از بازی با کره به الزام استفاده از بازیکنان آموزش دیده در آلمان اشاره کرده بودیم و به عیان دیدیم که استفاده از زوج دژاگه – قوچانی نژاد تا چه حد موثر بود و ناشناخته بودن این بازیکنان برای مدافعان کرهای تا چه حد مشکل ساز شد به نحوی که قوچانی نژاد در اولین بازی ملی خود امیدواری هایی فراوانی به دست داد. این دو بازیکن آموزش دیده ضمن توانمندی تکنیکی از درک تاکتیکی قابل قبولی بهرهمند هستند که امیدواری های زیادی برای سالیان آینده به دست میدهد، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد هماهنگی میان این دو مهاجم ممتاز و بازیکنان میانی پشت سر آنهاست و در این میان نقش بازیکن میانی بازیساز اهمیت بسزایی دارد.
نگاهی به تحولات فوتبال در دو دهه پایانی قرن بیستم نشان میدهد که مربیان بزرگی چون تراپاتونی، لوبانفسکی، ساچی، زاکه رونی، لیپی، کاپلو، Sven-Göran Eriksson و دیگر مربیانی که تغییرات چشمگیر و تحولات عظیم در فوتبال به وجود آوردند جملگی به توانمندی و خلاقیت بازیکنان توجه نشان داده و چیدمان های مختلف را بر پایه توانایی آنها معرفی کردند. بر چنین مبنایی ساختار تیم ملی فوتبال ما باید برمبنای توانمندی بازیکنان شکل گیرد. برخورداری از دو مهاجم توانا به طور منطقی حکم میکند که از این دو بازیکن در پست تخصصی آنها استفاده کرده و سایر عناصر را پشت سر آنها قرار دهیم نه اینکه این دو بازیکن را به دلیل توانمندی هایشان در زمین قرار داده ولی از آنها و در پست غیرتخصصی استفاده کنیم. پیروزی در فوتبال حاصل به ثمر رساندن گل است و برای گل زدن باید بازیکن میانی بازیساز پشت سر دو مهاجم توانمند قرار گیرد و به همین دلیل نوشته بودم که بهترین چیدمان با توجه به توانایی های تکنیکی – تاکتیکی بازیکنان در حال حاضر چیدمان ۳:۴:۱:۲ است حال آنکه در مقابل ازبکستان تیم ملی را در زمین با چیدمان ۴:۲:۳:۱ دیدیم. حقانیت گفتار وقتی قطعیت پیدا میکند که دیدیم سرمربی تیم ملی هر ۳ تعویض خود را در خط میانی انجام داد.
کیروش در شروع نیمه دوم خلعتبری را از زمین خارج و انصاری فرد را جایگزین او کرد. حضور خلعتبری از ابتدای مسابقه در حقیقت هزینه کردن یک بازیکن بود. جایگزینی پژمان نوری در دقیقه ۶۶ با محمد نوری نشان دهنده تلاطم ذهنی سرمربی در مورد طرح های میانه میدان است چرا که محمد نوری یک بازیکن میانی تهاجمی بازیساز و پژمان نوری یک بازیکن میانی دفاعی تخریبی است. حضور عباسفرد به جای تیموریان در دقیقه ۷۹ نشاندهنده اوج استیصال فکری سرمربی است، چرا که با حضور این بازیکن ارسال توپ های بلند از هرکجا به روی دروازه تداعی کننده همان فوتبال علی اصغری دیرین بود. تعویض های کیروش عملا نه تنها کمکی به تیم نکرد که حضور دو مهاجم توانمند را نیز بیاثر کرد. سرمربی تیم ملی میبایست از ابتدای مسابقه یک بازیکن میانی بازیساز با خصوصیات تکنیکی مجتبی جباری را به زمین میفرستاد تا بتواند به خوبی مهاجمانش را تغذیه کند. در چنین وضعیتی پس از پذیرش گل سرمربی میبایست بازیکنانی را به میدان آورد که بتوانند اجرا کننده طرح های تاکتیکی جدید برای به ثمر رساندن گل باشند. از دقیقه ۷۱ تا دقیقه ۹۴ تیم کیروش ۴ مهاجم در زمین داشت اما حتی یک فرصت جدی برمبنای طرح تاکتیکی مشخص به وجود نیامد و وقتی یک سرمربی در فاصله یک هفته تا مسابقه به آزمایش بازیکنان جدید دست میزند باید این سئوال را مطرح کرد که: “این مربی در ۲ سال حضور خود در ایران چه کرده است؟”
*سید علی پورحسینی در رشته های ریاضی محض، کامپیوتر، مترجمی زبان انگلیسی و مدیریت بازرگانی تحصیلات دانشگاهی دارد.
فوتبال را از زمین های خاکی یوسف آباد آغاز و در دبیرستان دنبال کرد و عضو تیم دبیرستان هدف بود. در نوجوانی شاگرد زنده یاد علی داناییفرد مربی تیم های پایه باشگاه استقلال بود. فوتبال باشگاهی را در رده جوانان با تیم مخابرات به مربیگری دکتر فرهادی تجربه کرد. به علت آسیب دیدگی شدید زانو در ۲۳ سالگی فوتبال را کنار گذاشت و به تحقیق و ترجمه، نوشتن مقاله و ارایه طرح روی آورد.
در زمینه ترجمه کتاب راهنمای مربیگری و آموزش شگردهای فوتبال را به عنوان درسنامه پروژه گل فیفا برای فدراسیون فوتبال ترجمه کرد و مجموعه ۴ جلدی آموزش سیستم ها در فوتبال از دیگر آثار چاپ شده وی است. مقالات و تحلیل های وی در سالیان اخیر مستمرا در روزنامه جهان فوتبال، مجله دنیای ورزش و سایت زندگی فوتبال چاپ و درج شده است.