بخش دوم و پایانی
حسینعلی نیری: اجازه بدین…
در رابطه با شیوه کار خودمان. از روز اول که ما این پیام را گرفتیم خدا شاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدیم در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تک تک اینها را آوردیم تو اتاق. مورد داشتیم که چهار بار این را آوردیم باهاش صحبت کردیم. کرارا داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم. یعنی تا اونجایی که واقعا به مرحله ی صددرصد نرسیدیم که اون عنوانی که امام معین فرمودهاند دربارهی این فرد صدق میکند، امضاء نکردیم.
آیتالله منتظری: فکر کردین که این چطور سر موضع شده؟
– این شیوه کارمان بوده، مواردی که تا به حال اجرا کردیم تمام مواردی بوده که به اتفاق آراء بوده.
آیتالله منتظری: همه جاها که اینطوری نبوده.
– حالا ما خودمونا داریم میگیم.
مواردی که تا به حال اجرا کردیم تمام مواردی بوده که به اتفاق آراء بوده. حتی در برخی موارد جناب حاجآقای اشراقی احتیاط میکردند، باز با بعضی برادران دیگری که در زندان بودند مشورت میکردند. الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلاً اجرا نکردیم.
و از این بابت است حدود چهل مورد داریم که به اتفاق آراء امضا کردیم. فقط به لحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودند یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده، یا برادرش اعدام شده، در حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود شونزده هفده سالشون بوده و الان بیست و سه چهارسالشونه. حدود چهل و خوردهای از اینها که سه تا امضا شده اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یک اتمام حجت دیگری با اینها بشه که اگر واقعا راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه[حکم اجرا شود].
حالا حدود چهل، چهل و خوردهای از اینا داریم که سه امضائیه[نیری و اشراقی و پورمحمدی، هر سه به اتفاق آراء امضا کردهاند] یعنی صد در صد ما بهش معتقدیم، فقط به لحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودند، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده. یا از اونایی بوده پونزده شونزده سالش بوده اومده تو زندان، از زمانی که آمده تو زندان پخته شده، اینها را ما باز خدا شاهده که احتیاط کردیم و الان همه برگههاش توی یه پاکت جداگانه است.
آیتالله منتظری: در فقه ما میدانی که مرتد زن اگه باشه اعدام نمیشه. من یکبار این را خدمت امام گفتم که «ابن…» ادعای شهرت میکند که در محارب هم زن اگه باشه نباید اعدام کرد. بسیاری از فقها همین را گفتن منتهاش آقای خمینی میگن نه…
ولی ادعای شهرت میکنند که محارب هم مثل مرتد میتواند باشد زن اگر باشد نباید اعدام کرد. یک روز من به آقای خمینی سه چهار سال پیش گفتم آقا اگه میشه بگید زنها را اعدام نکنن مگر قاتل باشند.
نیری: و در مورد دخترها باز خدا شاهده که تا اونجا که میتونستیم چونه زدیم. این برادر شاهده من که اعصابم قوی است، واقعاً اعصابم خیلی قوی است. من پریروز که فقط دخترا را میدیدیم دیگه فقط داغون شده بودم. یعنی به التماس افتادیم که این فقط دو خط بنویسه و ما بگیم برگرده زندان.
آیت الله منتظری: نگفتید میخوایم اعدامت بکنیم؟
عضو هیئت مرگ: نه نه نه اینها را نگفتیم. این نمیشه.
ما به عنوان یک محاکمه سؤال میکردیم و کار خودمونا میکردیم ما به این هم اکتفا میکردیم که فقط اگر مینوشت که چون سازمان محارب منافقین با این نظام دارد مبارزه میکند و اینجانب -این را میگفتیم بنویسه- اگر چه اعتقاد به این نظام ندارم ولی چون اعتقاد به مبارزه با نظام هم ندارم، لذا اعلام میکنم از سازمان جدا شدم. [اگر مینوشت] این را ما کنار میگذاشتیم. حتی به این هم اکتفا کردیم و در تمام این موارد خوب ما طلبهایم و معتقدیم که قیامتی هست و.. من در مواردی که تا به حال اجرا کردیم، یک سر سوزن خدشه نداشت.
آیتالله منتظری: من یکی از افرادی هستم که هیچکس نمیتونه منکر بشه که از خیلی از افراد در انقلاب سهم بیشتری دارم. سابقهام در انقلاب زیادتره، زندان رفتم، کتک خوردم، با منافقین هم درگیر بودم، پسرم رو هم کشتند، تو زندان هم با ما درگیری داشتند. دلم برا انقلاب میسوزه. به عقیده من عرض کردم از چیزایی که یا ضربه به انقلاب ما میزنه اینه.
…
من یک روز خدمت آقای خمینی گفتم اموال زیادی از افراد گرفته شده بیجا، این مصادرهها همهاش درست نیست، پاسدارها تندروی کردند، ما نُنُر کردیم سپاه پاسدارانمون رو، هی گفتیم سپاه سپاه، [و] سپاه هر جا رو خواست از مردم گرفت.
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.[یک حکومت با کفر باقی میماند، ولی با ظلم و ستم هرگز]
آقا[آیتالله خمینی] خیال میکنند و شما خیال میکنید با این کارتون انقلاب را تضمین میکنید من عقیدهام این است که اگر یک نفر مظلوم توش باشه، انقلاب ما شکست میخورد.
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.
اینقدر که ما داریم میکشیم، شاه ده تاشم نکشت. ما مرزهایی[؟] داریم که بگوییم ما عدالت اسلامی زیادی کرده باشیم، ما میشد به اینجا نرسونیم.
گردن لاجوردی خرد بشه، حالا میگویند کسانی که در عفو شرکت کردند شریک خون یک بسیجی هستند. تندرویهای اونها، اینها رو سر موضع قرار داد و جاذبه اون نامردا رو زیاد کرد.
…
ما یک زندانی تو زندان هست تا تونستیم بهش فشار آوردیم، آخر کارهم که آمد بیرون نه تو دانشگاه راش دادیم، نه کار بهش دادیم نه برخوردمون باهاش خوب بود، هر روز مزاحمش بودیم، خوب چه خاکی تو سرش بکنه، تو دانشگاه راش نمیدیم، کار بهش نمیدیم. من نامه داشتم… از این…به من نوشته بود از یکی از استانهای کهگیلویه نوشته [بود یک نفر که] من یک معلم بودم برای یک اعلامیه منو بردند ۱۶ ماه زندان در شیراز، بعد که آزاد شدم دیگه راهم ندادن تو فرهنگ[آموزش و پرورش]. گفتند نباید تو فرهنگ باشی. هر چه گفتم بابا من نیستم با اینها. [فایده نکرد. عاقبت] رفتم ساندویچ فروشی باز کردم و حالا هر چه میروم اجازه کسب بگیرم نمیدهند و میگویند نه، چون ۱۶ ماه زندان بودی.
[به وی] اجازه کسب ساندویچ فروشی هم نمیدهند خب چه خاکی به سرش بکنه. [در عوض معاندین ما] اونا، درکش میکنن میگند بیا اینجا برو دانشگاه…
…
ما اینها را سرموضع قرار دادیم و اگر یکی توی اینا مظلوم به ناحق کشته بشه یا بیگناه یا کم گناه باشد این به جای اینکه تقویت جمهوری اسلامی باشه، تهدید جمهوری اسلامی میشه. و شما الان خودتون فکر کنید بالاخره یک ماه دیگه دو ماه دیگه در زندانها باز میشه، بالاخره جواب مردم رو چی میدین؟
مثلا میری تو باختران میگویند بچه من حالا هر کوفتی بود (بالاخره) یک عقیدهای داشت خوب چرا برای عقیدهاش اعدامش کردی؟
تو آقای نیری که بچه منو محکوم کردی به ده سال، فعالیتی تازهای کرده بود که اعدامش کردی؟ جواب نداره.
[خلاصه] من اونکه وظیفه شرعیام بود [به شما] گفتم که بتونم یه خرده بخوابم. نه اینکه بخوام بخوابم منظورم این است که من دلم برای انقلاب، خیال نکن من دلم برای انقلاب،…
اینها قوم و خویش من نیستند و به اینا هم هیچ علاقهای ندارم، از مسعود رجوی هم بیشتر بدم میآد. اگه گیرش بیاورم تیکه تیکهاش میکنم (نوار اینجا قطع میشه)
…
هی تبلیغ کردند یک بچه رو گرفتین. [خب] به خاطر یک اعلامیه بردین زندان، گذاشتین پیش سران اینا و هر چه تونستن روش کار کردن و ما هیچ کاری روی اینا نکردیم…آنوقت…
…
[به هرحال] حالا ماه محرم هست دیگه خودتون میدونین.
مرتضی اشراقی: بیشتر از صد تا از این پروندهها دادگاهی هم…[حرف تو حرف میشه و مفهوم نیست]
نیری: اون کسانیکه در رابطه با… بود ابعاد مختلفی داره ولی اون قسمتی که در رابطه با اجرا بود خدا شاهده ما کمال احتیاط را کردیم… الان حدود ۴۰ لیست امضا هم داریم ولی فقط به خاطر احتیاط نگهش داشتیم و اجرا نکردیم.
آیتالله منتظری: فردا به شما بگویند آقای نیری این نفری که شما محکومش کردید به ۱۰ سال چرا اعدامش کردی؟ باید بتوانی جوابش را بدهی. باید بگی آقای خمینی گفته، میگی؟
پورمحمدی: باید بگیم آقای خمینی نوشته دیگه، باید اینکارا بکنیم دیگه.
آیتالله منتظری: یا بگی اطلاعات گفته. میگی؟
نیری: و شما این را مطمئن باشید اگر گروه دیگری غیر از ما بود. اگر گروه دیگری غیر از ما بود آمار[معدومین] تهران سه برابر بود.
آیتالله منتظری: تو شهرهای دیگه همه کاری کردند. تو اهواز میگند خیلی دیگه افتضاح بوده.
نیری: نه، اگر همین مقدار مینوشت. فقط بنویسه همین عبارت را که چون سازمان منافقین…(حرف تو حرف میشه و مفهوم نیست)
آیتالله منتظری: بالاخره من وظیفه[ای که داشتم گفتم به شما]
مصطفی پورمحمدی: اون مطالبی که اتفاقاً شما در مقدمه گفتید واقعاً حرف در موردش زیاد داریم. …شدن، این یه بحث جدیه…اما…
روز چندم بود من هم حضور نداشتم. قم یه روزی بودم گفتند سریع بیا و من هم کارم چیز دیگهای بود و احساسم همین بود که این دست هر کسی بیافته ممکنه تندروی بشه و امام حکم رو داده، دوباره نامه شما و ما خبر هم نداشتیم. نامه شما رفته. بعد در جواب نامه شما [هم] دیدیم باز به نحوی…[روی اجرای حکم تأکید میشه]
گفتند نه مرجع تقلیده و فقط گفتهاند نسبت به زنها قرار است یک رعایتی بشه [که انگار شما هم موافق آن حکم بودید]
آیتالله منتظری: میدونید تو اصفهان یک زن آبستن هم توش بوده، در اصفهان یک زن آبستن ام اعدام کردند.
پورمحمدی: اون روز که مثلا چندم شد ما که عُرضه نداشتیم جلوی حکم رو بگیریم. مهم تلاشمون این بود که جلوی زیاده روی و تندروی رو بگیریم.
آیتالله منتظری: آقای مرعشی تلفن میکنه آقای منتظری بیاد[با امام حرف بزنه]. من گفتم من نامه نوشتم. اینقدر دیگه شجاعت داشتم که نامه برای شورای عالی قضاییه هم فرستادم. میگن پاشو برو پیش امام. میگم من چرا برم؟ شورای عالی قضاییه هستین[شما، خب] اگه مخالفین شما برین.
مرتضی اشراقی: درسته…متاسفانه…
نه او برخوردا که میشه…، علنی و غیر علنیاش خیلی وقتا زیاده رویه، (حرف تو حرف میشه…)
آیتالله منتظری: من اگه به خاطر شخص امام و انقلاب نبود نامهام را پخش میکردم. میدونید چقدر به نفع دشمنان بود.
نیری: آره خیلی تبعاتش…
اما من گفتم به امام اقلاً بنویسم و اگر چنانچه با آقای خمینی میشد حرف بزنی، اگر میذاشتند میرفتم ده دقیقه با آقای خمینی حرف بزنم عوضشان میکردم. من میفهمم آخه یک جور دیگه باید با آقا طرح کرد. آقا شرایط اینه. میگم یک احمدی که خودش مییاد به من میگه و امام او را احضار کرده نمیزارن بره با امام حرف بزنه، میگن به امام هیچی نگو.
عضو هیئت مرگ: آخه چه جوری گذاشتند اینجور بشه…
پورمحمدی: من تعجب میکنم که آقای نیری، حالا من که از روز اول همهاش نبودم ایشون همچنان نظارت شدید داشتند یک دونه حکم رو نمیذاشتند تا خودشون بره ببینه و نظر قطعی بده، نمیدونم آقای احمدی این یکی را چرا شُل اومده.
آیتالله منتظری: نه شُل نیومده گفت نوشتم که من با این مخالفم ولی گفتن [رأی] اکثریت[است]
یکی از اعضای هیئت: ایشون چند بار تهران…
آیتالله منتظری: [احمدی] گفت که چند بار نوشتم….[در مورد تهران هم] که مخالف بودم.
نیری: اما یک مورد [حکم]…همه سه امضایی گرفتیم…
عضو هیئت مرگ: مشکل قضیه را این حل نمیکنه. بهر حال ما مجبور بودیم این حکمی را که پشتاش هم سفت هستند نذاریم خراب بشه، زیاده روی و تندروی و بی حساب و کتاب نشه و حالا تعداد زیادی بعضاً چیز شدن.[حکم نگرفتند]
آیتالله منتظری: حالا اگه اطلاعات میدونه تموم شد ولی ماه محرم به احترام امام حسین بسه.
نیری: من چند روز پیش به آقایون عرض کردم که ما در دادگاه ایام محرم رو قطع میکردیم من بهشون خواهش کردم که هر چی داریم اینا که ما دیگه نکشونیم به محرم
آیتالله منتظری: [یعنی] زود بُکشیم [تا محرم نرسیده]…
[خنده بلند قاتلین]
نیری ادامه میده: اصرار من این بود که هر چی داریم تموم بشه. من هیچوقت دیگه اجازه نمیدادم که ایام محرم… این دیگه خلاف عرف بود.، …گفتند ما میترسیم که دوباره بخواند همینطور ادامهاش بدند، فاصله زمانی را طولانی میکنیم، عجله میکنیم این چند شب هر چه هست دیگه تموم بشه. این دو سه روزم دیگه نبودم.
مرتضی اشراقی: ما از اول صبح میرفتیم حاج آقا تا ساعت ده و ده و نیم[شب] هم آنجا بودیم خدا شاهده.
آیتالله منتظری: شما فکر خانوادهها را هم کردهاین که ملاقات مییاند؟ چی میگین، کی جواب میده به خانوادهها؟
برین شورای عالی قضایی معرکه بگیرین. مرده شورشون ببره، به من متوسل میشه میگم من نامه نوشتم به امام رضا…
رئیسی: اونها خودشون رو کشیدن کنار
اشراقی: [تکرار میکنه] اونها خودشون رو کشیدن کنار
آیتالله منتظری: بگین شورای عالی قضایی مگر شما مسئول نیستین؟ خب بیایین جواب بدین.
ابراهیم رئیسی: آخه شورایی که همهاش میرند دنبال درس و بحث و…
(حرفها تو هم میره و مفهوم نیست)
آیتالله منتظری: بدبختی ما اینه. دستگاه قضایی ما، که آقای موسوی اردبیلی هنری که میکنه اینه بگه آقا، آیا در مرکز استان اینا رو اعدام کنیم یا همین جا تو همین شهر خودمون؟
عضو هیئت مرگ: حالا اگه شورا که مسئول این کار است بیافته جلو و کنترل کنه… تو همه کارا [این جوریه]
مرتضی اشراقی: حالا قرار شده ظرف چند روز آینده، [اینجور که] جلسه بوده و تصمیم گرفتند، اگه آقای رئیسی جزئیاتش را بگند بهتره..
[قرار شد] تا چند روز دیگه ملاقاتها آزاد بشه، تا اون بخش زیادی که زندانی هستن با ملاقاتی، اون تعداد زیاد از نگرانی در بیاند، جمع زیادی از خانوادهها نگرانند. اون تعداد از نگرانی در بیاند. بقیه را هم به نحوی مطرح بشه.
ابراهیم رئیسی: قرار است حاج آقا، پنج شش روز دیگه ملاقاتها کلاً آزاد بشه. یعنی نوبت به نوبت.
آیتالله منتظری: مُحرّم حالا دو روزش گذشته الآن…احترام محرم…
ابراهیم رئیسی: ملاقاتها.. آقای شوشتری برنامه ریزی کردند که ملاقاتها، همون طور که فرمودید همه خانوادهها الان نگرانند. ملاقاتی آزاد بشه. خود این کلی جو شکنی میکنه…
یکی از اعضای هیئت: حالا چی جوری بگند با توجه به ارتباطاتی که با خارج بعضی هواداران دارند…[جمله او تموم نمیشه]
عضو دیگر هیئت: آقای موسوی اردبیلی خودشون…خامنه ای…(حرف او قطع میشه و مفهوم نیست]
آیتالله منتظری: نه بدتر میشه بالاخره ملاقات اونا هم مییاد دیگه. تو شهرا میگن بردنشون تهرون، تو تهرون اونوقت جوابشونو چی میدین؟
نیری: راجع به این ماه محرم…
آیتالله منتظری: من نمیدونم این جمهوری اسلامی اینقدر خلاف واقع بگیم چی میگیم من نمیدونم.
نیری: راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها را از اتاقاشون آوردیم برای همین برخورد. یه بار برخورد کردیم و نظر ندادیم، اینها الان در سلول های انفرادی هستن، اگر اینها را الان نظر ندیم و برگردند توی بند عمومی، اینا باز مسائلی ایجاد میکنه، اگر اجازه بفرمایید،
آیتالله منتظری: من هیچ اجازهای نمیدم
حدود دویست نفر هستن که اینا رو…
آیتالله منتظری: من هیچ اجازهای نمیدم
– حدود ۲۰۰ نفر هستند که اینا را…
من هیچ اجازهای نمیدم. من گفتم که با یکیاش هم مخالفم. شما خودتون میدونین. من نظر خودم را به شما گفتم.
– چشم اطاعت میکنیم و بقیه را…
عضو دیگر هیئت مرگ: اگه اجازه بدین. چون اینها[این دویست نفر] وضعیت شون نیمه کارس، نمیشه دوباره بخواند برگردند به بندشون، نمیشه. چون یکسری بهم خورده اوضاع. تو سلولها هم نمیشه نگهشون داشت…
– حدود ۲۰۰ نفر هستند که اینا را…
آیتالله منتظری: خیر، من هیچ اجازهای نمیدم…
– آخه اگه جداشون بگذاریم…
آیتالله منتظری: [گفتم که هیچ اجازهای نمیدم]…با اینکه میدونم آقای خمینی نوشتند و فرمان آقای خمینی[است] حالا نمیدونم، آقای خمینی رو منقطع کردن از همه من دیگر نمیدانم. [اما] من اونی رو که میفهمم نمیتونم نگم. به انقلاب هم از شما کمتر اعتقاد ندارم. دلم برای انقلاب میسوزه. به احمد آقا گفتم دلم برای شخص آقای خمینی میسوزه. در تاریخ مینویسند آقای خمینی اینطوری بوده. حالا جرات نمیکنند بعدها درآینده میگند. من دلم نمیخواست اینطور بشه، مردم از ولایت فقیه داره چندششون میشه، من دلم نمیخواست ولایت فقیه به اینجا برسه.
منبع: سایت همنشین بهار