گفت وگو با محمد احسانی هنرمند مستندساز

 محمد احسانی مستندساز، متولد ۱۳۵۲ و فارغ التحصیل ادبیات و زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد تبریز است. فیلم های مستند او: “رخش بر نقش”، “ایدز ایران ۸۳″، “تبریز: تصاویر دنیای فراموش شده”، “گنبد مینا”، “ایل بهمئی” و “بانوی ارومیا” از جمله فیلم های مستندی است که احسانی تاکنون تهیه و کارگردانی کرده است. این فیلم ها در بیش از ۶۰ جشنواره داخلی و جهانی فیلم به نمایش درآمده و موفق به کسب جوایز زیر شده اند:

ـ دریافت جایزه ویژه هیئت داوران از جشنواره فیلم های زیست محیطی واسا ـ فنلاند برای فیلم مستند “بانوی ارومیا” در سال ۲۰۱۴

ـ دریافت جایزه سوم از جشنواره بین المللی محیط زیست سیساک اکو کرواسی برای فیلم “بانوی ارومیا” در می ۲۰۱۴

ـ دریافت جایزه ویژن از جشنواره بین المللی رد آیلند در آمریکا برای فیلم مستند “بانوی ارومیا” در سال ۲۰۱۳

ـ برنده جایزه  سوم از جشنواره بین المللی میراث فرهنگی و باستان شناسی اشپلیت کرواسی  برای فیلم مستند  “گنبد مینا” در  سال ۲۰۱۴

ـ برنده تندیس بهترین فیلم بخش اجتماعی و بهترین فیلم نیمه بلند ششمین دوره جشنواره فیلم مستند ایران سینما ـ حقیقت برای فیلم “گنبد مینا” در سال ۱۳۹۱

ـ دریافت جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم مستند “بانوی ارومیا” از دومین جشنواره جلوه های آب در اصفهان اردیبهشت ۹۴

ـ برنده جایزه بهترین فیلمنامه خارجی برای فیلم “تبریز: تصاویر دنیای فراموش شده” از فستیوال موندنس آمریکا در سال ۱۳۸۵

ـ برنده “نشان افتخار” از نخستین جشنواره فیلم های مستند آسیایی – کره جنوبی برای فیلم  “ایدز ایران ۸۳”

علاوه بر حضور در جشنواره های جهانی؛ فیلم های احسانی تاکنون در مراکز هنری و دانشگاهی زیادی در کشورهای مختلف به نمایش درآمده است. از آن جمله در انجمن آسیایی نیویورک، دانشگاه نیوهمشایر و دانشکده سینمایی کلمبیا در شیکاگو.

گفت وگوی شهروند را با این هنرمند در زیر می خوانید.

شیوا شرفپور در گفت وگو با محمد احسانی

شیوا شرفپور در گفت وگو با محمد احسانی

آقای احسانی انگیزه اولیه خود را در مورد ساخت مستندهایی با موضوع محیط زیست و تغییرات اقلیمی توضیح دهید؟

ـ من بیشتر به موضوعات اجتماعی و تاریخی علاقه مند هستم و مستندهایی درباره ایدز و همینطور ارامنه تبریز و یک  عکاس ارمنی ساخته ام و هم اکنون یک  مستند درباره بیماری سرطان در ایران و چهار بانوی شفا یافته از آن با عنوان “می خواهم زنده بمانم”  آماده نمایش دارم، ولیکن محیط زیست چند سالی ست که به یکی از دغدغه های اصلی من در ساخت مستند تبدیل شده است و آن زمانی اتفاق افتاد که شاهد خشک شدن دریاچه ها و تالاب های ایران یکی پس از دیگری  و شکل گرفتن فجایع زیست محیطی در پیرامون آن بودم. در این میان انسان هایی که اطراف این دریاچه ها زندگی می کردند و از مواهب طبیعی آن بهره مند می شدند دچار آسیب و سرگردانی شدند و در این شرایط به عنوان انسانی زاده تبریز که در گذشته ای نزدیک شاهد شکوه و عظمت دریاچه ارومیه بوده است، نمی توانستم نسبت به این اتفاقات بی تفاوت باشم و تصمیم به ساخت فیلم هایی با موضوع آسیب های زیست محیطی ایران گرفتم که در برگیرنده فرهنگ، آئین و محیط زیست منطقه باشد.

تأثیر فیلم ها را روی مخاطبانتان چگونه می بینید؟

ـ در وهله اول باید ذکر کنم به دلیل محدودیت های نمایش در ایران ناشی از عدم شناخت و علاقه و توجه  به سینمای  مستند و حضور کم رنگ جشنواره هایی در داخل کشور برای نمایش این آثار ارتباط تنگاتنگی با مخاطب ایرانی برقرار نکرده ام و اما پس  از نمایش های محدودی که درفرهنگسراها و دانشگاه ها داشته ایم  با پرسش های فراوانی از سمت و سوی مخاطب در شبکه های اجتماعی و به صورت حضوری درچند و چون   کمک و محافظت از محیط زیست و آثار فرهنگی تاریخی روبرو بوده ایم.

آیا آثار شما را می توان در ژانر مستند رئال (واقع گرایانه) گنجاند؟

ـ فکر می کنم بله رئال هستند و اما  مستند بانوی ارومیا در این تعریف نمی گنجد و بیشتر نگاه اسطوره ای و شاعرانه در فیلم وجود دارد و جنبه رئال آن زیاد نیست. در واقع فیلم از زبان و نگاه بانوی اسطوره ای دریاچه ارومیه روایت می شود و تصاویر فیلم حالتی رویاگون و شاعرانه را القا می کند و مرگ این دریاچه را شاهد هستیم. و پس از آن فیلم “دریاچه تنها” را با نگاهی مستند و کارشناسانه در حیطه ارائه راهکارهایی برای کمک به ادامه زیست این دریاچه ساختم.

اجازه بدهید کمی در مورد “وندالیسم”، موضوع شاخص دیگری که در مستند “گنبد مینا” به آن پرداخته اید و انواع و ریشه های آن صحبت کنیم. آیا این یک مشکل انسان معاصر است و آیا ارتباطی بین آن و معضلات زیست محیطی می بینید؟

ـ (وندال) نام قومی خشن و جنگ طلب از اقوام ژرمن ـ اسلاو بوده که در قرن پنج میلادی می زیسته اند و در جهت دستیابی به سرزمین های حاصلخیز و منابع غذایی مکررا به سرزمین های اطراف حمله می کردند، اما در دوره معاصر (وندالیسم) شکل دیگری به خود گرفته و این تهاجم را به سمت آثار تاریخی و اموال عمومی و یا در فضای مجازی شاهدیم. و اما در فیلم من که موضوع آن میراث فرهنگی است به این نکته اشاره می کنم که در بین ما ایرانی ها توجه به آثار و ارزش های ملی درونی نشده است. می توان گفت در این دوران ما شاهد یک نوع بی تفاوتی نسبت به محیط زیست و ارزش های فرهنگی هنری خود هستیم. این تخریب در بعضی مناطق بیشتر مشاهده می شود و ریشه های آن را می توان در عدم برنامه ریزی آموزش فرهنگ سازی در تمام مقاطع تحصیلی و اجتماعی جست و جو کرد.

آیا شما ارتباطی بین پدیده معاصر دیوارنویسی در ایران و وندالیسم می یابید؟

ـ بله. قطعا همینطور است. دیوارنویسی تلاشی کودکانه و شاید بلاهت آمیز برای جاودانه شدن است، البته سوی دیگر دیوارنویسی تخریب و ویرانیی است که با خود به همراه دارد. همانطور که اشاره شد در دوران گذشته وندال ها برای دست یافتن به منابع غذایی و همینطور سرزمین های حاصلخیز به همسایگان خود حمله می کردند، اما وندال های روزگار ما با انگیزه ای دیگر این عصبیت و طغیان روحی خود را به نمایش می  گذارند، اما مسئله مهم اینست که جریان فرهنگی و ارزش آثار فرهنگی و هنری در کشور ما شناخته و درونی نشده است.

شیوا شرفپور در مصاحبه با محمد احسانی

شیوا شرفپور در مصاحبه با محمد احسانی

در سرزمین نیمه کویری ما آب اهمیت بسیار دارد. چرا مستند بانوی ارومیا و هامون جزو معدود تلاش های هنرمندان ماست؟

ـ البته هنرمندان و مستندسازهای ایرانی در سال های اخیر تلاش های زیادی برای ساخت فیلم هایی با موضوع آب داشته اند و فیلم های خوبی هم ساخته شده است، اما با توجه به اینکه از ساخت فیلم هایی با چنین موضوعی چندان حمایت نمی شود و اگر هم حمایتی باشد بیشتر جنبه تبلیغی برای سفارش دهنده را به خود می گیرد چندان فراگیر نیست. در این میان فیلمساز مجبور است با بودجه شخصی اندک خود و یکسری حمایت های مردمی دوستدار محیط زیست به سمت ساخت این موضوعات برود که کاری بسیار سخت و دارای محدودیت های بسیار است.

چرا در سرزمین و زادگاه آناهیتا (ایزدبانوی آب)که مردمانش از دیرباز برای آب اهمیت بسیاری قایل بوده اند امروزه باید با چنین مشکلاتی دست به گریبان باشیم؟

ـ دلایل آشکاری دارد برای اینکه در سال های اخیر روحیات ملی و اهمیت قائل شدن برای سرزمین مادری و حفاظت از آن به شدت کاهش یافته است و به جای آن ریاکاری و فرصت طلبی اوج گرفته است. از سوی دیگر آموزش و تبلیغی برای حفاظت از ارزش های سرزمین مادری وجود ندارد. به نوعی بیشتر مردم نسبت به محیط زیست کشور بی تفاوت شده اند. در این شرایط پر واضح است که با فجایع زیست محیطی فراوان در کشور روبرو خواهیم بود. برای مثال ساختن سد امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا منسوخ شده و حتی سعی در از بین بردن سدهای قدیمی و زدودن آثار مخرب آن دارند. به نوعی ساختن سد را دخالت  در سیستم متعادل چرخه و حیات آب در طبیعت می دانند. خوشبختانه در دولت جدید پروژه های سدسازی در اطراف دریاچه ارومیه متوقف شده است.

آیا استفاده از عناصری مانند زبان و موسیقی محلی در شناساندن این مشکل جهانی به سایر اقوام کمک کننده خواهد بود؟

ـ فکر می کنم برای رسیدن به درک صحیح وکامل تر از یک اقلیم مخاطب جهانی نیازمند آشنایی با زبان و موسیقی محلی آن سرزمین و عناصر سازنده فرهنگ بومی منطقه است. خرده  فرهنگی  که به دلیل  مهاجرت مردم آن ناحیه به دلیل خشکسالی در معرض فروپاشی و نابودی قرار گرفته است. از سوی دیگر شخصا علاقه و گرایش خاصی به فرهنگ بومی و آیین های محلی آمیخته با موسیقی  دارم، چرا که این عناصر خیال انگیز است و ذهن مخاطب را به پرواز درمی آورد. خیال انگیز بودن از ویژگی های بارز یک اثر هنری است.

آیا در مستند”روزگاری هامون” نگاه شما به افق های روشنی است که با تلاش مردمان و کمک جهانی میسر می گردد؟

ـ حل مشکل دریاچه هامون یکی از ضرورت های غیر قابل انکار ایران است.  خشکسالی و از بین رفتن منابع آب و در پی آن مهاجرت مردم  سبب  پیدایش آسیب های گوناگون به کل کشور و منطقه خواهد بود. یکی از مهمترین این آسیب ها گشوده شدن مسیر قاچاق مواد مخدر در نبود ساکنان محلی است. مستند”روزگاری هامون” تاکید دارد که مشکل دریاچه با همکاری دو کشور ایران و افغانستان و دریافت حقابه اکولوژیک آن و همچنین کمک های سازمان ملل قابل حل خواهد بود. از جمله اقدامات موثر دولت جدید برچیدن دیواره مرزی امنیتی در منطقه است که باعث بهبود وتسریع جریان آب خواهد شد. همکاری با نهادهای بین المللی برای حل مشکل دریاچه هامون یک ضرورت برای ایران است.

این نگاه روشن در مستند بانوی ارومیا وجود نداشت و به گونه ای شاید که ما مخاطب آخرین ترانه این دریاچه بوده ایم چرا؟

ـ مستند بانوی ارومیا یک مستند شاعرانه و تجربی در مورد دریاچه رو به زوال ارومیه است و دیدگاه خاصی را دنبال می کند. و زمان ساخت آن محدوده سال ۹۱، ۹۲ در اوج مواجهه با این مشکلات بودیم هر چند هنوز بهبود خاصی در این مورد حاصل نشده است. و اما در  مستند دیگری که درباره دریاچه ارومیه با عنوان”دریاچه تنها” ساخته ام با یک نگاه رئال و اجتماعی به بیان این معضل و راه های حل آن از دیدگاه کارشناسان پرداخته ام.

با سپاس از زمانی که به خواننده های شهروند اختصاص دادید، در پایان شنونده نکته های ناگفته شما هستیم.

ـ می خواهم دوباره تاکید و یادآوری کنم که بحث محیط زیست یکی از مهترین مسائل اجتماعی امنیتی و از ضروریات کشور است و تمام کسانی که به این سرزمین و آینده آن علاقه دارند و آن را متعلق به خود می دانند در حفظ و حراست آن کوشا هستند. و این امر باید که به خواست و اراده عموم مردم تبدیل شود چرا که عدم توجه به  مادر طبیعت  ما را با مشکلات زیادی مواجه خواهد کرد، نمونه بارز آن درگیرشدن استان های غربی کشور و حتی تهران با معضل ریزگردهاست. شرایط ایران بعد از برجام و فراهم شدن امکانات همکاری و تعامل با جامعه جهانی امیدها را برای حل مشکلات  محیط زیستی افزون کرده است. هدف از نمایش فیلم “روزگاری هامون”به تاریخ هفتم سپتامبر در سازمان ملل متحد جلب توجهات جامعه جهانی و تقویت نهادهای مردم نهاد درهمین راستا صورت می پذیرد.

حاصل فعالیت سالیان طولانی من در سینمای مستند ایران و همچنین عضویت در انجمن بین المللی مستند سازان جهان، بیش از یکصد حضور داخلی و خارجی  وکسب بیست جایزه داخلی و بین المللی است. درحالی که بیشتر این مدت این بار سنگین را به تنهایی به دوش کشیده ام و حمایتی از من در داخل کشور به عمل نیامده است و به صورت مستقل کار و فعالیت می کنم که در این حالت برای  فعالیت هایم با مشکلات زیادی مواجه هستم. بسیاری از طرح ها و ایده ها در ذهنم وجود دارد که به دلیل عدم وجود حامی مالی و اسپانسر متوقف مانده است. همینطور چند فیلم که مراحل فیلم برداری را پشت سر گذاشته اند و به دلیل فقدان بودجه  متوقف شده اند و ادامه کار بدین صورت  دیگر به سختی میسر است. چه خوب میشد اگر ایرانی  های داخل و بخصوص خارج کشور که توان مالی دارند و همینطور علاقه مند به حمایت از پروژه های خلاق هستند از آثار من حمایت کنند و کمک کنند تا طرح هایم  به نتیجه برسد. در حقیقت دیگر توان انجام کار با هزینه شخصی برایم ممکن نیست و حمایت ایرانیان فرهنگ دوست در این امر نقشی حیاتی دارد، البته لازم می دانم در همین جا از آقای دکتر عباس آزادیان که در تکمیل دو فیلم مستند دریاچه تنها و دود حامی من بوده اند و همینطور از دوستانشان و آقای حسن زرهی، سردبیر نشریه شهروند، تشکر کنم.