انسان با طبیعت پیوندی انکار ناشدنی دارد. پیوندی که هرچند گاهی میان همه دیر شدن ها و خستگی و دلزدگی های امروزمان کم رنگ می شود، اما فراموش نمی شود. از این روست که پرداختن به طبیعت و زیبایی های بی تکرار آن همواره از دست مایه های قدرتمند هنر و هنرمند بوده است. در آثار خانم ولیخان به کرات شاهد جلوه های بی نظیر و زیبای طبیعت هستیم. آثاری که در آن مهارت نقاش در پرداخت دقیق به موضوع به شیوه و تکنیک های مختلف اولین هدیه هنرمند به ساحت نگاه بیننده است.
و اما نقطه مشترک تمام شیوه های اجرایی هنرمند نگاه امپرسیونیستی۱ وی به جهان پیرامون خود است؛ جهانی پیچیده در حریر نورها و سایه ها و ثبت لحظه ای که می گذرد، اما درکنجکاوی نگاهی جستجوگر و درخشش اصالت وجود رنگ ها ماندگار می شود.
آثاری که برغم شباهت انکار ناپذیر خود با تصویری ثبت شده توسط دوربین نه تنها سوژه اصلی و هرآنچه در اطراف آن می گذرد را به تصویر می کشد، بلکه گامی به پیش نهاده و با ضربه های کوتاه و قدرتمند قلم و به شیوه ای بیانگر اثر را از پرداخت صرف به طبیعت و ویژگی های سبک واقع گرا۲ مجزا می کند. هر چند که تجارب هنرمند در ساخت و ساز پرتره و ایفای حجم و تناسب نور و سایه روشن سخن ازکسب تجارب و مهارت وی در این حیطه می گوید. شیوه ای که در آن اولین دریافت های حس بینایی با جهان پیرامون نقاش را به تبادلی این گونه می رساند. انگار که حیطه ای امن برای انسان در جست و جوی جاوید شدن، ثبت شدن در حالتی ناب و بی گفتگویی دگرگونه.
از دیگر زمینه های موفق فعالیت هنرمند نگرش تزیینی او و ایجاد ترکیبی دلنشین است بین سطوحی که تونالیته آرام و طبیعی یک حجم را با سایه و روشن هایش شکل می دهد و کارکرد خطوط برجسته دورگیر که به زیبایی نقش می افزاید. خطوط دورگیری که از دیرباز حضوری آشنا در نقاشی ایرانی دارند و برای جدا کردن سطوح به کار می رفته اند، اما در اینجا با کمک موادی حجم ساز کارکرد تزیینی نیز یافته اند.
متفاوت ترین و اثرگذارترین بخش این آثار در نگاه من آفرینش صحنه هایی است که نقاش در آن با ابزار ساده ای مانند کاردک و رنگ روغن و با پرداخت لایه های ضخیم و شفاف رنگ بافتی آشنا ایجاد می کند که در نگاه حس لامسه را درگیر می کند و به مدد طراحی قوی و نگاه عاطفی هنرمند وی در خلق جلوه هایی از تابش سبک بالانه نور که میان درخت ها و لابه لای برگ ها و نگاه بیننده تار می بندد و چشم را تا شیب ملایم دامنه یک تپه بالا می برد، تا در امتداد جاده مسافر را به خانه امن آسایش برساند، به زیبایی عمل می کند و توالی سبزها و آبی ها نت های یک ترانه را می خوانند ترانه ای که در سینه کش قهوه ای کوهی دور مکرر می شود و یا در طراوت گلدانی پر ازگل های وحشی که بر روی میزی نشسته و تن به آفتاب سپرده و رنگ های خنک سایه آبی را به تناسب زردها و قرمزی محجوب گل های یک گلدان می سپارد و ظرافت بهاری گل ها را در کنار ضخامت رنگ ها باید که تماشایی مجدد کرد.
ایجاد یک ترکیب بندی ساده و منطقی در صفحه تصویر به بافت های ایجاد شده اجازه حضور و جایی برای وجود می دهد و کاربرد متناسب رنگ ها به گسترش فضای تصویر و متمرکز نشدن چشم در یک نقطه کمک می کند. و نگاه چون غبار در ستونی از نور رقصی زیبا می کند و این کلام سهراب را مکرر می شود :
خوش به حال گیاهان که عاشق نورند
و
دست منبسط نور
روی شانه آن هاست…
و ما همچنان به میهمانی ترانه و نور به شادباش بهاری که همیشه در راه است حتی در خودآرایی رنگین پاییز که خیال پرده در پرده می بندد و مادر هنر باز کودکی های ما را به گهواره می گیرد تا به تماشای حوض رنگین ماهی ها و تکلم دوستت دارم ها خو کنیم و پشت پنجره خیال روی شیشه بخار گرفته نام خود را ثبت کنیم.
آذر ۹۵
۱ـ Impressionnisme دریافت گری شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش فرانسوی در سده نوزدهم که مبتنی است بر نمایش دریافت و یا برداشت هنرمند از دیدگاه های زودگذرتغییرات رنگ درتابش نور
۲ـ Realism واقع گرایی در هنرهای تصویری و ادبیات. نمایش وقایع به گونه ای که در زندگی روزمره هستند، بدون هرگونه ارایه یا تعبیری افزون. سبکی که در میانه سده نوزدهم در فرانسه شکل گرفت.