زنده باد آزادی و برابری!

محمد کاظمی

 روز شنبه ۱۷جولای من به اتفاق یکی از دوستانم، جمشید هادیان، در تظاهراتی که در مقابل کویینز پارک (پارلمان انتاریو) برگزار شده بود شرکت کردیم. این تظاهرات در ادامه دو تظاهرات دیگر قبلی بود که با خواست انجام “تحقیق دولتی” (Public Inquiry) در رفتار وحشیانه پلیس با تظاهرکنندگان و دستگیرشدگان در تظاهرات ماه قبل علیه اجلاس جی ۲۰ در شهر تورنتو، برگزار می‌شد. در این تظاهرات من و دوستم با خود پلاکاردهایی حمل می‌کردیم که عکس‌هایی از خشونت مزدوران جمهوری اسلامی و پلیس کانادا علیه مردم را در کنار هم نشان می‌داد. بر بالای عکس‌های مربوط به ایران نوشته شده بود “دیکتاتوری در ایران” و در بالای عکس‌های مربوط به کانادا نوشته شده بود “دمکراسی در کانادا”. در زیر عکس‌ها هم نوشته شده بود “زنده باد آزادی و برابری!”. اگر چه ما مجموعا شش پلاکارد برای نمایش داشتیم، ولی این نمایشگاه کوچک و سیار عکس توجه همه تظاهرکنندگان را به خود جلب کرد. شاید بتوان گفت که تمام کسانی که از تظاهرکنندگان عکس می‌گرفتند با دیدن پلاکاردهای ما از آنها عکس گرفتند. عده زیادی جلو آمدند و از کار ما قدردانی کردند. عده‌ای به علامت «آفرین!» لبخند می‌زدند و به ما شست بالا نشان می‌دادند. عده ای از جوانان پلاکاردها را نگاه می‌کردند و دنبال عکس خود در تظاهرات می‌گشتند و برای دیگران توضیح می‌دادند که این اتفاق درکجا رخ داد است. یکی از تلویزیون‌های اینترنتی Real Network News با دوستم جمشید هادیان مصاحبه کرد.

اجازه دهید این استقبال خوب تظاهرکنندگان از این نمایشگاه عکس سیار را در متن اتفاقات چند هفته اخیر در تورنتو بررسی کنیم. همان طور که همه شاهد بودیم دولت کانادا با وقاحت تمام مبلغی بالاتر از یک میلیارد و دویست میلیون دلار فقط صرف جنبه امنیتی این اجلاس کرد و با بسیج ۱۲۰۰۰ پلیس از شهرهای دیگر، به اضافه نیروهای ارتش در سطح فدرال، از سران جی بیست استقبال نمود. دولت کانادا یک هفته تمام مرکز شهر تورنتو را میلیتاریزه کرد. در روز تظاهرات پلیس به بهانه مقابله با عده قلیلی تظاهرکننده که شیشه یک بانک و چند مغازه را شکستند تقریبا ۱۰۰۰ نفر از مردم رهگذر و یا آنهایی که در نقاط دیگر شهر تظاهرات مسالمت آمیز می کردند، و از جمله چند خبرنگار را دستگیر کرد. ما همه دیدیم و خواندیم و شنیدیم که پلیس چه رفتار وحشیانه ای با دستگیرشدگان کرد. آش چنان شور بود که بالاخره خان هم صدایش درآمد! کانال‌های اصلی تلویزیونی در کانادا مصاحبه‌های خود با مردمی را پخش کردند که چندین ساعت، برخی تا ۲۰ ساعت، در بازداشتگاه ها بدون هیچ اعلام جرمی از جانب پلیس بسر بردند و شدیدا مورد اذیت و آزار فیزیکی و روانی قرار گرفتند. آخر سر هم موقع آزادی تهدید شدند که دیگر در تظاهرات این چنینی شرکت نکنند! اما این کار پلیس به ضد خود تبدیل شد. به قول یکی از سخنرانان در تظاهرات ۱۰ جولای در کویینز پارک: “من تا دو هفته پیش یک شهروند عادی بودم، ولی حالا دیگر یک تظاهرکننده هستم!”. در چنین فضایی بود که در عرض بیست و چهار ساعت توهم مردم به دموکراسی غربی تا حدود زیادی ریخت. مردم شعار پلیس، خدمت و حفاظت، برایشان زیر سئوال رفت، و در تظاهرات‌ بعدی روی پلاکاردها نوشتند: خدمت به چه کسی؟ حفاظت از منافع چه طبقه‌ای؟ مردم به چشم خود دیدند که چگونه دموکراسی در مهد اروپا و آمریکای شمالی می‌تواند با سرعت نور، با سرعت منافع طبقاتی، به دیکتاتوری از نوع عریان آن در جمهوری اسلامی تبدیل شود. در چنین فضایی است که نمایشگاه عکس ما مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد.

واقعیت این است که دیکتاتوری در کشورهایی مانند ایران و دموکراسی در کشورهایی مانند کانادا پشت و روی یک سکه‌اند. تاریخ بارها نشان داده است که چگونه دولت‌های دموکرات در کشورهای غربی به محض آنکه احساس کوچکترین خطری از جانب مبارزات مردم بکنند یک شبه جلوی تمام آزادی های دموکراتیک مردم را می‌گیرند. آقایان و خانم‌های پارلمان نشینِ به ظاهر غیرآخوند آثار «تمدن و تجدد» را فورا از خود می‌تکانند و مانند همتاهای آخوندشان در ایران دستور پذیرائی از مردم با گاز آشک‌آور، باتوم و با دستگیری فله‌ای تظاهرکنندگان و حتی رهگذران را صادر می‌کنند. وقت آن رسیده است که مردم حساب مقوله دموکراسی را از مقوله آزادی جدا کنند. علیرغم اینکه مردم چه تفسیری از دمکراسی دارند، دموکراسی تعبیر طبقه سرمایه‌دار از مقوله آزادی است، و هیچ ربطی به آزادی بدون قید و شرط واقعی ندارد. مادام که طبقات استثمارگر حاکم بر سرنوشت مردم‌اند، حرفی از آزادی و برابری واقعی انسان‌ها نمی‌تواند در میان باشد. دیگر روشن شده است که حاکم شدن آزادی و برابری بر زندگی بشر امروز به حکومت طبقه‌ای گره خورده که نفعی در استثمار دیگران ندارد؛ و آن طبقه کارگر است ـ طبقه‌ای که نه تنها هیچ نفعی در استثمار و بنابراین سرکوب سایر بخش‌های جامعه ندارد، بلکه، برعکس، آزادی آنها شرط آزادی خودش است.

 

۲۰ ژوئیه ۲۰۱۰