در یک مرحله کوتاه زمانی، بیش از ۳۰ بمب گذاری تروریستی در ترکیه صورت گرفت که تعداد زیادی از شهروندان ترکیه در این حوادث جان خود را از دست دادند. تاکنون، در هیچ کشوری مانند ترکیه، این چنین بمب گذاری های متوالی صورت نگرفته است. مسلما ما شاهد یک وضعیت کاملا غیرعادی هستیم، چرا که نمایش بزرگی در حال اجراء است!
در آخرین هفته های سال ۲۰۱۶، در فاصله زمانی کمتر از ۱۰ روز، دو بمب گذاری انتحاری بزرگ در شهرهای بزرگ ترکیه (استامبول، کایسری) و یک ترور سیاسی بی سابقه در آنکارا (ترور سفیر فدراسیون روسیه) به وقوع پیوست. (۱)
باید دانست، استفاده از ترور به عنوان”وسیله” و”ابزار”، به خاطر رسیدن به هدف سیاسی معینی است، که در پشت آن، یک و یا چند دولت بزرگ وجود دارند. هدف ترور همیشه دارای دو جهت است: واداشتن کشوری برای بجا آوردن خواست معینی، و یا، بازداشتن کشوری از ادامه سیاست خاصی. از این رو اهداف بمب گذاری و ترور اهدافی سیاسی اند.
در رابطه با اهداف سیاسی بمب گذاری های اخیر، و قتل سفیر فدراسیون روسیه، آمرین این جنایات در پی رسیدن به دو هدف سیاسی استراتژیک اند.
ـ تبدیل ترکیه به یک کشور غیر قابل اداره و کنترل، و از این طریق ایجاد زمینه های بحران سیاسی ـ حکومتی، و فروپاشی اقتصادی، برای تغییر/ سرنگونی حکومت.
ـ باز داشتن ترکیه از نزدیکی روز افزون به روسیه، ایران و سوریه، و مسیر حرکت به سوی اتحاد با کشورهای منطقه.
زیرا، ترکیه از تابستان ۲۰۱۵ آغاز به سرکوب و تسویه “ابزار”های آمریکا کرده، و از طرف دیگر، با روسیه و کشورهای منطقه طرح دوستی و حرکت مشترک ریخته است، که عمده ترین آنها عبارتند از:
– آغاز سرکوب “پکک” PKK {۲۴ جولای ۲۰۱۵}
– آشتی با روسیه، بعد از سرنگونی هواپیمای روسیه {۲۴ جون ۲۰۱۶}
– سرکوب کودتای سیا / سازمان ترور فتح الله گولنFETÖ{۱۵ جولای ۲۰۱۶}
– مداخله به منطقه تحت حاکمیت آمریکا در شمال سوریه{۲۴ اگوست ۲۰۱۶}
در ۲۴ جولای ۲۰۱۵ ترکیه آغاز به سرکوب “پیاده نظام آمریکا”، پکک، در منطقه کرد. امپریالیسم غرب در چارچوب پروژه خاورمیانه بزرگ، از ترکیه می خواست که بدون مقاومت و به اصطلاح از راه های “سیاسی” و “صلح آمیز” تجزیه بخشی از خاک خود را تحت نام “فدراسیون ترکیه” قبول کند. حتی از ترکیه خواسته می شد که در تجزیه عراق و سوریه پیشقدم شده و مسیر اسرائیل بزرگ را باز کند. غرب، با ورود شاخه سیاسی پکک “حدپ” HDPبه مجلس – که خود حکایت دیگری است – از زبان نخست وزیر ترکیه، داوود اوغلو، که آمریکا او را “آدم خاص ما” می نامید، از پشت کرسی مجلس جرات کرده و می گفت:”زمان تسویه دولت ملی، (دولت – ملت) فرا رسیده است”. ولی، به مصداق مثل ترکی، “حساب خانه با حساب بازار جور در نیامد”.
مقاومت و فشار از اعماق جامعه علیه این طرح امپریالیستی، ترکیه را که دارای یک سنت تاریخی بزرگ دولت مداری است، بعنوان یک دولت با تمام نهادهای آن، به عکس العمل وا داشت. اتحاد دولت و ملت، ابتدا، پیاده نظام آمریکا در ترکیه، پکک، را در خندق هایی که کنده بود دفن کرد. کودتای سازمان سیا / فتح الله گولن، که عکس العملی در مقابل این حرکت ترکیه بود، در عرض ۱۰ ساعت سرکوب گردید. به دنبال تحکیم جبهه داخلی، و حمایت کشورهای منطقه و روسیه، با ضد حمله “سپر فرات”، از جرابلس وارد منطقه حاکمیت آمریکا در شمال سوریه شد، و کریدور آمریکا – اسرائیل را قطع کرد. {۲۴.۸.۲۰۱۶} سقوط و آزادی حلب، که یک پیروزی استراتژیک برای همه کشورهای منطقه محسوب می شود، نتیجه همکاری ترکیه با کشورهای منطقه بود. در واقع آنچه اتفاق افتاد، هم توازن منطقه ای و هم توازن بین المللی را از ریشه تغییر داد.
عکس العمل در سطح دولت ها
عکس العمل دولت ترکیه و روسیه که مورد هدف قرار گرفته اند، بر خلاف عکس العمل آنها در بعد سرنگونی هواپیمای روسی، عکس العملی یکسان و مشترک بود. هردو کشور، یک زبان، هدف ترور را به شکل: “ضربه زدن به روابط رو به گسترش ترکیه – روسیه، و مانع شدن از حل مسئله سوریه”، تفسیر کردند.
هدف بمب گذاری و ترور، از زبان بالاترین مقامات سیاسی دو دولت صریح و روشن بیان شده و انگشت اتهام به سوی آمریکا اشاره رفت. چنانکه به دنبال قتل سفیر روسیه، “مولود چاووش اوغلو” وزیر خارجه ترکیه در تماس تلفنی که با وزیرخارجه آمریکا “جان کری” داشت، گفت:”دستور قتل سفیر روسیه در آنکارا به وسیله فتح الله گولن داده شده، که تحت حمایت شما در آمریکاست، از این رو شما شریک جرم این جنایت هستید، این را هم ما و هم دولت روسیه می داند”. به زبان غیر دیپلماتیک، دستور ترور سفیر فدراسیون روسیه در آنکارا بوسیله “سیا” صادر، و توسط عوامل فتح الله گولن {گلادیوی آمریکا در ترکیه} اجراء شده است.
عکس العمل در سطح جامعه ترکیه
جامعه ترکیه از همان ابتدا و از ریشه، ترور را رد، و در مقابل آن قد علم کرد. بمب گذاری ها، اتحاد و یگانگی ملت، و یک پارچگی و ملت شدگی ترکیه را بار دیگر اثبات کرد. بزرگترین عکس العمل علیه بمب گذاری های”پکک، در شهرهای دیاربکر، یوکسک اوا، حکاری، و وان انجام شد، و شهروندان کرد ترکیه با پرچم های ترکیه به میدان ها سرازیر شدند.”(۲)
ولی با این همه، یک واقعیت جامعه شناختی را نباید فراموش کرد، با وجود این که عکس العمل جامعه تا این مرحله مصمم و قدرت های پشت سر بمب گذاری و ترور را خوب تشخیص داده و آنها را نشانه می رود، ولی در صورت ادامه بمب گذاری و ترور عکس العمل جامعه نمی تواند یکسان بماند، زیرا جامعه به تدریج همه چیز خود، کار، نان، خانواده، و زندگی روزانه را زیر تهدید دیده و آغاز به باز خواست از حکومت می کند، بدین معنی که، “اگر حکومت هستی، ترور را متوقف کن”، در غیر این صورت جامعه خود به حرکت درآمده و بخش هایی از جامعه را که “مجرم” می داند هدف قرار می دهد. و این به معنی جنگ داخلی است. این وضعیت دقیقا همان چیزی است که در عراق اتفاق افتاد. و یا، خطر آغاز هرج و مرج در جامعه، زمینه تحمیل مطالبات سیاسی ترور، و در واقع مطالبات قدرت های جهانی پشت سر آنرا فراهم می کند.(۳)
تهدید اصلی کدام است؟
جنگ داخلی در ترکیه محتمل نیست، زیرا ملت ترک، می داند که با جنگ داخلی چه بر سر همسایگان اش آمده است. ملت این واقعیت را به روشنی دیده و تجربه کرده است. دوری گزیدن از “پکک”، رد ترور پکک و مهم تر از آن عکس العمل نشان دادن در مقابل ترورهای پکک، در شهرهای بزرگ کرد نشین ترکیه، به وسیله شهروندان کرد، این واقعیت را اثبات می کند. از این رو، تهدید اصلی در ترکیه ایجاد آشوب و هرج و مرج است، زیرا هیچ دولتی نمی تواند در مقابل خشم مردم خود مقاومت کند. نتیجه این امر می تواند زمینه تغییر حکومت مورد نظر غرب را فراهم کند. این طرح، یعنی ایجاد و دامن زدن به هرج و مرج از طریق بمب گذاری و ترور، در ظاهر، شخص اردوغان و حکومت وی را هدف قرار داده است، ولی در اصل، از طریق زیر ضرب گرفتن “شخصیت اردوغان” و از طریق “شیطانی” جلوه دادن اقدامات وی – که امروز، تمامی دستگاه های رسانه ای – تبلیغاتی غرب روی این امر متمرکز و افکار عمومی جهان را در این راستا شکل می دهند – وادار کردن ترکیه به تسلیم در مقابل طرح های آمریکاست. به معنی دیگر، زشت کاری های اردوغان بهانه است، هدف خود ترکیه است. همچنانکه در عراق و لیبی با “شیطانی” کردن چهره صدام و قذافی زمینه های مداخله نظامی و تجزیه این کشورها را فراهم کردند. همان تاکتیکی که، علیه بشار اسد نیز به کار بردند، ولی ناکام ماندند!
راه حل کدام است؟
در ۶ ماه اخیر، یک تجربه بزرگ راه حل را نشان داده است. سیاست خارجی ترکیه، که به دنبال سرنگونی هواپیمای روسیه {۲۴ نوامبر۲۰۱۵}به بن بست رسیده و عملا زمین گیر شده بود، به دنبال آشتی با روسیه، {۲۴ اگوست ۲۰۱۶} مسیر اتحاد استراتژیک با روسیه باز شد. در سایه این دوستی و اتحاد، ترکیه توانست به دو نتیجه عمده دست یابد. در وهله اول توانست “کریدور” آمریکا – اسرائیل در شمال سوریه را که تهدیدی برای حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ترکیه محسوب می شود، قطع کند، و در وهله دوم توانست در سوریه به یکی از بازیگران اصلی تعیین سرنوشت سوریه تبدیل گردد.
بدین معنی، به دنبال توافق با روسیه، به تدریج نیروهای تحت حمایت خود {ارتش آزاد سوریه} را از جبهه حلب بیرون کشید، و راه برقراری دوباره حاکمیت دولت مرکزی سوریه بر بخشی از خاک خود را فراهم کرد. در مقابل، با چراغ سبز روسیه و سوریه، توانست نیروهای نظامی خود را وارد شمال سوریه کرده و تهدید کریدور آمریکا – اسرائیل علیه ترکیه را برطرف نماید{عملیات سپر فرات و پاکسازی داعش و پید/ پکک}.
گردهمایی وزرای خارجی ترکیه، ایران، روسیه در مسکو {۲۰ دسامبر ۲۰۱۶} که دستور کار آن حل بحران در سوریه بود، در همین رابطه قابل درک است. در این رابطه، گردهمایی دیگری در “آستانا” پایتخت قزاقستان، برگزار خواهد گردید، که دستورکار آن، اتخاذ تصمیمات نظامی و برنامه ریزی سیاسی – نظامی برای حل بحران سوریه است. این گردهمایی مورد تصویب شورای امنیت سازمان ملل، به عنوان تنها راه حل بحران سوریه، قرار گرفت، و آمریکا حتی به این گردهمایی دعوت هم نشد!
چنان که آشکار است، ترکیه، برای حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه، با کشورهایی که تا دیروز آنها را “دشمن” تلقی می کرد، پشت میز مذاکره می نشیند، زیرا این را به تجربه دریافته است، که اگر سوریه تجزیه شود، ترکیه نیز تجزیه خواهد شد، اگر ترکیه تجزیه شود، تجزیه عراق رسمیت خواهد یافت، و سپس، ایران در تخته هدف تجزیه قرار خواهد گرفت. جالب است، روسیه مسیحی ارتدوکس، که کشوری غیردینی {سکولار} است، با ترکیه که به وسیله یک حکومت اسلامی {سنی} اداره می شود، همراه ایران که علنا یک دولت مبتنی بر شریعت اسلامی {شیعه} است، توافق کردند، که در سوریه یک دولت غیر دینی {سکولار} سر کار باشد، آنها تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه را نیز تضمین کردند! در واقع، “دشمن مشترک”، سبب “عکس العمل مشترک” کشورهای منطقه گردید. عکس العملی که تنها راه چاره مقابله با تهدید، هرج و مرج، جنگ، تجزیه، و فلاکت در کمین نشسته است.(۴)
موانع راه حل:
(۱)ترکیه هنوز روابط مستقیم و علنی با سوریه برقرار نکرده است. روابط این دو یا از طریق یک کشور ثالث، و یا در سطوح پائین و به شکل غیرعلنی جریان دارد. این یک وضعیت بی سرانجام و حتی کودکانه است. ترکیه باید یک واقعیت استراتژیک را هضم کرده و با سوریه آشتی نماید، زیرا هردو کشور به همدیگر نیاز دارند. و هر دو کشور از یک مرکز مورد هدف قرار گرفته اند. همچنانکه سخنگوی حکومت، “نعمان قورتولموش” علنا اعتراف کرد که:”سیاست خارجی ترکیه در رابطه با سوریه از همان ابتدا اشتباه بوده، و هر قدمی هم که در این رابطه برداشته است نیز اشتباه بوده است”.
(۲) بدون درک ارتباط زنجیره ای”امپریالیسم -تهدید – ترور”، نمی شود با ترور مبارزه کرد. دشمن را باید شناخت، بدون تشخیص دشمن اصلی هیچ مبارزه ی به ثمر نمی رسد. حکومت آکپ، علی رغم این همه سوءقصد علیه استقلال، حاکمیت، و تمامیت ارضی ترکیه، که با دست ابزارهای سازمان های اطلاعاتی غرب نظیر، داعش/ سازمان ترور فتح الله گولن / پکک انجام می گیرد، هنوز هم از نام بردن دشمن اصلی حذر می کند! دشمن را با نام های داعش، فتح الله گولن، پکک، “خائنین”، “بی شرفها، خطاب می کند! در حالی که هیچکدام از سازمانهای ترور فوق، نه قابلیت، نه ظرفیت و نه قدرت مقابله با نیروهای مسلح ترک را دارند. آنها، نه می توانند ترکیه را تجزیه، و نه می توانند با ترکیه به جنگ برخیزند، زیرا هیچکدام از آنها دارای اراده مستقلی نیستند. این واقعیت را “صالح مسلم”، رهبر “پید” PYD {شاخه پکک در سوریه} صریحا به زبان می آورد: “آمریکا هرچه بگوید ما آن را انجام می دهیم”.
ترکیه بیدار شده و دشمن خود را می شناسد، و انگشت اتهام را بعد از هر بمب گذاری به طرف واشنگتن اشاره می کند، ولی حکومت هنوز مشغول ایماء و اشاره است. از آمریکا با عنوان “عقل مافوق” ÜstAkıl نام می برد! به این نمایش بالماسکه باید خاتمه داده شود، زیرا ترکیه در درون یک جنگ واقعی است و علنا و عملا در تمامی جبهه ها با آمریکا رودر روست.(۵)
توضیحات:
(۱) زمانی که این مقاله نوشته می شد، خبر قتل عام Reina در استامبول رسید که در اولین ساعات سال نو اتفاق می افتاد!
(۲)”عصمت اؤزچلیک” IsmetÖzçelikخبرنگار ترک در این رابطه می نویسد:
“بمب گذاری علیه نیروهای پلیس در محله بشیکتاش استامبول، یک هفته بعد هدف قرار دادن نظامیان در کایسری و دوروز بعد از آن ترور سفیر روسیه در آنکارا همه حلقه های یک زنجیرند. هر قدرهم، فاعلین بمب گذاری های بشیکتاش، کایسری و سؤقصد علیه سفیر روسیه متفاوت باشند، آمران آنها یکی است. هدف به زانو در آوردن ترکیه است. ولی ما در مرحله دیگری زندگی می کنیم. هر قدمی که سیا، ام آی ۶، و موساد برمی دارند به عکس خود تبدیل می شود. اقدام به کودتای ۱۵ جولای آمریکا / سازمان ترور فتح الله گولن، تمام ملت را متحد کرد. بزرگترین عکس العمل علیه بمب گذاری های پکک در شهرهای دیاربکر، یوکسک اوا، حکاری، و وان انجام شد. شهروندان کردمان با پرچم های ترک به میدان ها سرازیر شدند. قتل سفیر روسیه، ترکیه و روسیه را در مقابل هم قرار نداد، بلکه در عرض ۲۴ ساعت آنها همدیگر را در آغوش کشیدند”.
(۳) مشاور امنیت ملی آمریکا “کاندولیزا رایس” در ۷ اگوست ۲۰۰۳ در مقاله ای در “واشنگتن پست” نوشت، ۲۲ کشور اسلامی که در میان آنها ترکیه هم وجود دارد، رژیم های شان تغییر و تجزیه خواهند شد.
عبدالله اوجالان بعدها، پیامدهای طرح آمریکا که از زبان کاندولیزا رایس بیان شد را، با شم “سیاسی” خود بو کشیده و به حکومت پیشنهاد می دهد که در مقابل تشکیل فدراسیون، ما حاضریم از سیستم ریاست اردوغان حمایت کنیم!
اوجالان، در زندان “ایمرالی” با حضور نماینده “میت”MIT به خبرنگار روزنامه “ملیت” “نامیک دوروکان” می گوید:”طرز زندگی سابق را باید تماما کنار گذاشت، زیرا یک تغییر رژیم اتفاق خواهد افتاد و ما همه آزاد خواهیم شد. می توان در مورد “سیستم ریاست” فکر کرد. ما از ریاست آقای اردوغان حمایت می کنیم. ما می توانیم براین اساس با آکپ به یک اتحاد در مورد “ریاست” وارد شویم”.{نامیک دوروکان،NamıkDurukan یادداشتهای ایمرالی، ۲۳ فوریه ۲۰۰۳، روزنامه ملیت}
چنان که سیاست “گشایش کرد” KürtAçılımıنیز، نتیجه تسلیم حکومت “آکپ” در مقابل مطالبات آمریکا بود. برای به تسلیم وا داشتن ترکیه، از “وسیله” و “ابزار” بمب گذاری و ترور پکک استفاده شد، تا جایی که جناحی از حکومت آکپ تحت شعار “مادران دیگر گریه نکنند”، که سرپوشی برای تسلیم در مقابل مطالبات آمریکا بود، به تشکیل “فدراسیون” و تجزیه ترکیه از راه های “سیاسی” و “صلح آمیز” تمایل پیدا کرد!
(۴)”رفعت باللی”Rafet Ballı مفسر سیاسی سرشناس ترکیه، در خصوص توافق روسیه – ترکیه در مورد سوریه و پیامدهای این توافق می نویسد:
“طنز روزگار را بنگرید، “به دنبال گردهمایی ایران، ترکیه، روسیه در مسکو، اکنون گردهمایی “آستانا” پایتخت قزاقستان در دستور کار است که در آن مخالفان سوریه نیز شرکت خواهند کرد. راه حل سوریه و کارهایی از این قبل، قبلا در ژنو انجام می شد، و بازیگران اصلی کشورهای غربی بودند، و نیروهای منطقه ای نقش کمکی داشتند. اکنون که بازی تغییر کرد، بازیگران هم تغییر کردند. ابتکار عمل به دست کشورهای منطقه ای افتاد. آنها بازی منطقه ای را برپا کردند، طرح های منطقه ای می ریزند و عمل هم می کنند. هدف، برچیدن کریدور آمریکا و نابودی ترور است”.
(۵)”صباحت الدین اؤن کیبار” SabahattinÖnkibarتحلیل گر سیاسی، در تفسیری از قتل سفیر فدراسیون روسیه می نویسد:
“در تصویر بزرگ، ترور سفیر روسیه در آنکارا، بدون تردید اعلان جنگ آشکار آمریکا به ترکیه است. ما در حال جنگ هستیم و قوانین زمان جنگ باید اعمال گردد. ترکیه از سال ۱۹۲۳ تاکنون با تهدید بزرگی مانند این روبرو نبوده است. به عبدالله گول باید دقت کرد. هدف آمریکا نابودی اردوغان و روی کار آوردن عبدالله گول است. و این به معنی تحت قیمومت درآمدن ترکیه به وسیله آمریکاست”.
“سیا دستور داد، فتح الله گولن کشت. سیا از فتح الله گولن خواسته است که قاتل باید یک پلیس باشد. در واقع به اردوغان می خواهد بگوید که ترا هم مثل سفیر روس می کشم. پلیس قاتل، تا قبل از کودتا جزو اکیپ محافظ اردوغان بود. آمریکا می خواهد این پیام را به اردوغان بدهد که، در میان نیروهای پلیس و ارتش صدها مانند او را دارم و هر وقت بخواهم ترا نیز می کشم. سیا به اردوغان می گوید، اگر نمی خواهی کشته شوی توافق در مورد حلب و روسیه را کنار بگذار، به YPG اعتراض نکن، مبارزه علیه PKK را متوقف کن، برای طرفداران فتح الله گولن عفو عمومی اعلام کرده و با آنها کنار بیا”.
“هدف این سؤقصد نمی تواند تخریب روابط روسیه و ترکیه باشد، زیرا سیا هم می داند که قادر به اینکار نیست. هدف ایجاد “عدم ثبات” و “عدم اعتماد” در جامعه ترکیه است. بدین وسیله می خواهند ترکیه را از دنیا تجرید و زمینه های فروپاشی اقتصادی را فراهم کنند. با کشتن اردوغان در پی ایجاد هرج ومرج و جنگ داخلی در ترکیه هستند”.
“رضا زلیوت” RizaZelyut نویسنده و روزنامه نگار ترک، با اشاره به هویت پلیس قاتل سفیر روسیه، که در مدارس دینی فتح الله گولن درس خوانده و به وسیله او وارد تشکیلات پلیس شده، می نویسد:
“آیا فکر کرده اید که، داعشی ها که با فریادهای الله اکبر سر می برند، چرا به اسرائیل حمله نمی کنند؟ زیرا از طریق بلندی های جولان از اسرائیل بمب دریافت می کنند. دنبالچه های آنها مدام از روسیه و ایران انتقاد و در مقابل سفارت های آنها فریاد کشیده و شعار می دهند. این مسلمانان “مومن” چرا علیه اسرائیل یک کلمه نمی گویند، چرا در مقابل سفارت آمریکا تظاهرات نمی کنند؟ زیرا قبله شان واشنگتن است. این به اصطلاح “مسلمانان” جاسوس آمریکا جوانان ما را فریب داده و آنها را به نام “خدا- دین – قران” تبدیل به سربازان امپریالیست های صلیبی می کنند”!
او در مقاله دیگری می نویسد:”فتح الله چی ها در پی تربیت نسلی از دشمنان جمهوریت و ارزش های مترقی اند. آنها کودکان فقیر را از خانواده شان گرفته، در “خانه های نور” IşıkEvleri و در “خوابگاه های محصلین بی بضاعت” تبدیل به دشمنان کشور و ملت خود می کنند. طریقت های مذهبی دیگر نیز به آنها تاسی جسته، و کودکان فقیر را در کوی های {اقامتگاه ها} مخصوص خود مغزشویی می کنند. در این مکان ها یک نظام کامل قرون وسطایی حاکم است، و هر کسی که اعتراض کند، او را به دشمنی با خدا و قران و پیامبر تهدید می کنند”!
* علی قره جه لو، نویسنده و مترجم مستقل ساکن تورنتو، دارای دکترای علوم سیاسی، در حوزه ی مسائل سیاسی ملیت های ایران بویژه ترک ها و مسائل سیاسی ترکیه و آذربایجان و ارمنستان می نویسد.