شما جای من بودید برای مردمی که حالا چهار دهه است خنده و شادی برایشان ممنوع شده، چه می نوشتید که عیدانه بشود؟

بر ایرانیان که در تاریخشان بهانه برای شادی کم نیست، چگونه حکومتی می تواند سلطه پیدا کند که مهمترین کارش در عرصه ی اجتماعی شادی کُشی باشد. به راستی کدام ملت دیگر می توانست چهل سال با صبوری و  بردباری در برابر فرهنگ دولتی که با هیچ کدام  از خوی و خصلت های ملی و تاریخی اش همخوانی ندارد، این چنین مبارزه کند و با همه فشار و زور و تهدید و تطمیع دست از فرهنگ شاد و زنده و انسانی خود نکشد و او را به زانو درآورد؟

در جهان حکومت های دیکتاتوری نه کم بوده اند و نه کم جور و جفا کرده اند، اما مال ما از نوبرترین های دیکتاتوری هاست، بیش و پیش از هر چیز در امور روزمره ی زندگی شهروندان دخالت می کند، و در کوشش و پوشش و نوشش خلایق دخالت های نامربوط و نامعقول می کند. نوروز از موردهایی بود و هست که رژیم تمام توانش را به کار برد و در این چهاردهه کوشیده است که اگر بتواند جایش را به یکی از مراسم مذهبی مورد علاقه ی خود بدهد، اما هم مردم و هم نوروز سخت جان تر از آن بودند که تسلیم ترفندهای فرقه گرایانه ی حکومت شوند، در نتیجه نوروز ماند و رژیم کوشید با آن کنار بیاید!

اما در مورد چهارشنبه سوری مقاومت حکومت بیشتر بود، نخست این که گمان می کرد و ترس داشت که ایرانیان با برگزاری این مراسم و آتش افروزی به یاد دین آبا و اجدادیشان بیفتند و هوس کنند که از دین حکومتی به دین پدرانشان بازگشت کنند. موردی که چندان ناممکن هم نبود. مردمی که از دست جور حکومت حاضر بودند به هر دین دیگری تن دهند، انتخاب دین ایرانی زرتشت هم دور از باور نبود، در نتیجه کوشیدند چهارشنبه سوری را با ترفندهای عدیده از لیست مراسم نوروزی حذف کنند.

نوروز اما ماند و ملت با مقاومت ملی و همدلانه شان حکومت را مجبور به عقب نشینی کردند، همانطور که در ماجرای شاهنامه و فردوسی که رژیم حتی از نامش ترس داشت، این مقاومت ملی بود که دست بالا را پیدا کرد.

نوروز شاید از این منظر هم مثال خوبی باشد برای این که اگر مردم همدلانه به امری اصرار بورزند هیچ دیکتاتوری توان در هم شکستن عزم ملی آنان را نخواهد داشت.

این مقدمه را در ارزش ملی و ماندگاری نوروز آوردم. جشنی که ما مردم چنان به او خو کرده و برایش حرمت و حقانیت قائلیم که بدترین دیکتاتوری ها جرئت حذفش را ندارند. نوروز نمونه و بهانه ی خوبی است برای این که ما مردم بدانیم که دیکتاتوری اگر با سمبه ی پر زور مردمی رو به رو شود تسلیم خواهد شد و از این منظر چه بسا نوروز به یاری ما مردم بیاید و سمبلی بشود از کارهایی که می توان برای پس راندن دیکتاتوری فرقه ای در ایران به انجام رساند.

حال که حکومت خود به امکان فروپاشی خویش اذعان دارد، چه بسا نوروز و جشن ها و شادی های ملی و مردمی ما ایرانیان بتوانند دست آویز درستی باشند برای عبور از مصیبتی که حکومت فرقه محور ایران بر جان و مال و روزگار ایرانیان حاکم کرده است.

جشن های نوروزی را با شکوه تمام برگزار کنیم و به حاکمان مصیبت پسند کنونی ایران نشان دهیم که ما مردم شادی و آزادی و آبادی میهنمان را بر سوگواری های همه روزه و همه جایی حکومتیان رجحان می دهیم و نوروز می تواند در این راه نه چندان آسان راهنمایمان باشد.

بهاران بر همه ی شما خوانندگان، همکاران و نویسندگان و هنرمندان همکار شهروند در این بیش از ۲۵ سال خجسته باد.

جا دارد که از آگهی دهندگان شهروند که در همه ی این سالها با وفاداری به نشریه ی خودشان ما را در این امر فرهنگی حمایت کردند تشکر کنیم و  برای همگان سالی سرشار شادی و سلامتی و برای ایران، آزادی و آبادی آرزو  کنیم.