در اکثر کشورهای جهان صنعت بیمه از چیزی تبعیت می کند که به آن تعرفه می گویند. تعرفه مجموعه ای از اطلاعات بیمه ای ـ فردی ـ اجتماعی ـ تاریخی ـ اقتصادی ـ فرهنگی ـ مالی و آماری است که نشان می دهد مثلا طی ۱۰ تا ۲۵ ساله اخیر یک فرد ۳۰ ساله خانم/ آقا در منطقه تورنتو چند بار در ساعات مختلف شبانه روز در تصادف اتومبیلی مقصر  و دارای چه اتومبیلی با چه سال ساختی بوده. آیا منزل مسکونی اش آپارتمان یا دو طبقه مستقل بوده است؟ مجرد یا متاهل است؟ شاغل یا بیکار است؟ آیا از اعتبار مالی و کردیتی مناسبی برخوردار است یا در برنامه ریزی مالی دارای مشکل است؟ چند سال است که شهروند کانادا است و آیا پیشینه گواهینامه رانندگی اش مورد تایید اداره راهنمایی و رانندگی انتاریو هست یا خیر؟ تمامی این اطلاعات جمع آوری شده و سپس اکچورها که تحلیلگران آماری / مالی و بیمه ای هستند جدولی را طراحی می کنند که به آن تعرفه می گویند و به ظاهر خیلی ساده به نظر می رسد. برای به دست آوردن حق بیمه فقط کافی است دو ستون و سطر را مناسب با شرایط فرد بیمه شده در نظر گرفت که یک عدد است برای مثال حق بیمه فرد ۳۰ ساله مرد در منطقه مورد نظر برای یک اتومبیل هیوندای با سال ساخت ۲۰۱۵ می شود سالی ۱۸۵۰ دلار. این رقم برای کلیه شرکت های بیمه در سراسر انتاریو یکسان خواهد بود و غیر قابل تغییر. تعرفه می تواند در بعضی موارد بسیار مفید باشد چرا که ناخودآگاه اعتماد خریدار بیمه را جلب می کند و نیازی نیست که هر ساله به دنبال حق بیمه بهتر از این شرکت بیمه به شرکت بیمه دیگر منتقل شود و پیش فرضی دارد که عده ای  متخصص و آگاه هر ساله شرایط جامعه را در نظر می گیرند و تغییرات مناسب را به همه شرکت های بیمه اعلام کرده و لازم الاجراء بودن آن را همواره نظارت می کنند، ولی ما در سیستم بیمه ای انتاریو در اکثر رشته های بیمه تعرفه یکسان نداریم و هر شرکت بیمه متناسب با اوضاع و احوال مالی ـ بیمه ای خود حق بیمه را تعیین و به خریداران بیمه یا بروکرها اعلام می کند. این روش مزیت هایی هم دارد چرا که هر فرد اصطلاحا برای شرکت بیمه یک ریسک واحد خوانده می شود و بر اساس اطلاعات منتقل شده از وی یا بروکرش به سیستم فردی دسترسی پیدا کرده و برایش حق بیمه مناسب را تعیین می کنند. به ظاهر چنین می نماید که این روش از انصاف بهتر و معقولیت مناسبتری برخوردار است و هم شرکت های بیمه اطلاعاتشان به روز است و می توانند از هر خریدار بیمه ای متناسب با ریسکی که به صندوق مشترک منتقل می نماید حق بیمه مناسبتری دریافت کنند و به خریدار بیمه هم اجحافی نمی شود. نظر شما چیست؟

کشورهایی که از تعرفه تبعیت می کنند عبارتند از ژاپن، استرالیا، آذربایجان، باهاماس، بلاروس، برزیل، شیلی، کاستاریکا، چک، دانمارک، فنلاند، یونان، هنگ کنگ، ایرلند، ایتالیا، لوکزانبورگ، هلند، نیوزلند، نروژ، پاکستان، پرتغال، رومانی، اسپانیا، آفریقای جنوبی و سوئیس و شاید بتوان گفت که بقیه جهان اصطلاحا از تعرفه بی بهره هستند و روش های بیمه گری خود را دنبال می کنند.

 کانادا از نظر رویه حقوقی تنها کشوری است که هم از” قانون مشترک “و هم از” قانون مدون” تبعیت می کند (در کبک از قانون مدون مثل فرانسه و ایران و در بقیه ایالات دیگر از قانون مشترک) لذا این امکان برایش فراهم است که بتواند هر رویه بیمه ای را هم برای خودش در نظر بگیرد البته معمولا صلاح خریداران بیمه را مد نظر دارد.

در کانادا سیستم بیمه ای آزاد است (تعرفه وجود ندارد) ولی این به آن معنی نیست که هر شرکت بیمه ای بتواند هر نرخی را برای جامعه تعیین و اعمال کند یک موسسه دولتی ناظر بر همه این موارد است و در ضمن دولت فدرال مسئولیت ورشکستگی شرکت های بیمه و بانکها را تا حد مشخصی نزد خودش بیمه نموده تا مصرف کننده ضرر نکند. اگر خسارتی بر اثر ورشکستگی شرکت بیمه پرداخت نشود دولت فدرال تا ۲۵۰ هزار دلار آن را تامین می کند هر حساب پس اندازی در بانک هم تا سقف ۱۰۰ هزار دلار تامین است.

بعد از آگاهی از این موارد طرفدار تعرفه هستید یا آزادی در تعیین حق بیمه را ترجیح می دهید؟