وقتی برای نخستین بار عکس های البرز ملک پور را دیدم، اولین حسی که به من دست داد این بود که این تصاویر مستند انسان معاصر است.  قصه ای دیدنی که در پس این سایه روشن ها نهفته است و او شاهد بر وضعیتی که هر پرسوناژ در قاب دوربینش قرار می گیرد. البرز ملک پور  در سال ۱۳۶۸ در کرمان یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران با فرهنگ و میراث منحصر به فرد زاده شد.

 او حرفه ی هنری اش را از نوجوانی به عنوان طراح صحنه شروع کرد. طی ده سال گذشته در کنار طراحی صحنه و لباس  در سینمای ایران، به خاطر علاقه شخصی به عکاسی هم پرداخته و به عنوان عکاس مستند ساز اجتماعی کار می کند.

البرز طی چند سال گذشته از سرتاسر ایران مجموعه ای از عکس های سیاه و سفید گرفته است.

عکس ها را برای کاملیا پزشکی عکاس حرفه ای و هنرمند ساکن تورنتو فرستادم. کاملیا گفت کارهایش من را یاد هنری کارتیه می اندازد، بخصوص پسری که از شیب تند کوچه با دوچرخه در حال حرکت است.

Alboorz-Malekpour-1
Alboorz-Malekpour-2
Alboorz-Malekpour-3
Alboorz-Malekpour-4

به اتفاق کاملیا یکی از عکس های البرز با نام “فراسو”  را برای انتخاب و شرکت در نمایشگاه به گالری پروپیلار فرستادیم. خوشبختانه عکس البرز پذیرفته شد. خانم دومنیک نقاش فرانسوی از بین پنجاه اثر معروف نمایشگاه، فراسوی او را انتخاب کرد.

نمایشگاه انفرادی در کافه پامنار تورنتو دومین تجربه البرز است که به گفته ی پوریا مدیر پامنار با استقبال زیادی مواجه شده است.

عکس ها کمپوزیسیون بسیار قوی دارند. هیچ چیز اضافه در آنها دیده نمی شود. مردی که در سایه روشن قرار دارد یک جورایی مثل سایه یک مَرده. اگر صلح و کمی طنز چاشنی کارهای کارتیه است در کارهای البرز تنهایی انسان معاصر موج می زند. خیلی اتفاق ها در اطراف اون دو نفری که نشسته اند و شطرنج بازی می کنند  می گذرد اما توجه نمی کنند. عادت کردیم نبینیم .

خانمی که با چادر گلدار پیچیده به اطراف سرو صورتش می گذرد آیا طاووس است یا پرنده ای دیگر یا نقش یک مار است.

نمی دانی چه طرحیه اما از او چشم بر نمی داری در این گونه گونی سیاه و سفید مواج. داره دور می شه معلومه  که لحظه ای دیگر اینجا نیست داره میره به کارش برسه “حرکت” همان چیزی که” دومنیک” همان نقاش فرانسوی وقتی از او پرسیدم چرا فراسو را انتخاب کردی گفت: حرکت وجود داره. این تصویر ساکن نیست. و بار دوم که او را در نمایشگاهش دیدم به من گفت یک نقاشی کشیدم با الهام از تصویر فراسو و نشانم داد.

انسان تنها در جهانی تکراری با اتفاق های خسته کننده. ناگهان نگاهت به چشمان دختر بچه ای جسور می افتد با موهایی مواج اطراف صورت ریخته شده تو را نگاه می کند و می گوید ” از هیچ چیز نمی ترسم”.

پرتره هایش زندگی روزمره مردمی است که در معرض روشنایی و نور و توجه عموم قرار ندارند.

عکاسی هنری مورد نظر البرز است. بر اساس احساسی که از پرسوناژ می گیرد، زاویه و اندازه نما را تعیین می کند و بیشتر از

احساس استفاده می کند تا تکنیک.

با موبایل عکاسی می کند و وقتی از او می پرسم با چه سختی هایی روبرو هستی، می گوید: نداشتن ابزار حرفه ای،  عدم امنیت و با توجه به اینکه سوژه های من از قشر متوسط رو به پایین جامعه انتخاب می شوند اگر احساس کنند در مقابل لنز من قرار گرفته اند، احساس بدی می کنند و این من را آزار می دهد.

عکاسی برای البرز به تصویر درآوردن حالات شعرگونه ی ذهن است. می گوید، چون توان بازگویی آن را با زبان ندارم با عکس انجام می دهم. گاهی مثل مصرعی از شعر خیام و یا داستانکی که در ذهنم موج می زند با عکس ثبتش می کنم و با ادیت و ویرایش به چیزی که مطلوب من است می رسم.

او معتقد است که هنر یک تجربه شخصی است که با دیگران به اشتراک گذاشته می شود.

” وقتی در خیابان بدون دوربین قدم می زنم بیشتر از همه چیز مردم و روابطشون با هم است که برای من جذاب است. لحظاتی چند را با آنها به گفتگو می نشینم و بعد رهایشان می کنم در حالی که داستان هایشان را به همراه دارم. گاهی حس می کنم سوژه هایم منتظرند من بروم عکسشان را بگیرم  تا بروند.

از او می پرسم چه حسی داری از اینکه کارهایت در تورنتو به نمایش گذاشته شده می گوید خوشحالم که در جغرافیایی دور زندگی می کنم و چشمان رمزآلود مردمانم را میهمان لحظاتی توام با اندیشه برای مخاطبانم می کنم. عکس های من همه بخش هایی از من هستند، بخشی از “من البرز ملک پور هستم” و دوست دارم آنها نگاه و فهمیده شوند.

هشت قطعه از عکس های البرز ملک پور در کافه پامنار تا پایان ماه می به نمایش گذارده شده. از این نمایشگاه دیدن کنید.

Cafe Pamenar

۳۰۷ Augusta Ave. Toronto