خامنه ای از عملیات تروریستی داعش در مجلس اسلامی و قبر خمینی با عبارت “ترقه بازی” یاد کرد! اما سیزده روز بعد سپاه پاسداران هفت موشک میان برد به دیرالزور در سوریه پرتاب کرد که یک هدفش “انتقام از داعش” اعلام شد. معلوم بود واکنش اولیه عجولانه و مضحک و خالی از هرگونه  احساس انسانی خامنه ای در قبال  کشتار ۱۷ نفر  نشانگر شوک اولیه بود که همه سران حکومت را فرا گرفته بود. آنان که گوش آسمان را کر کرده بودند که خط قرمزشان با داعش فاصله ۴۰ کیلومتری از مرز در داخل خاک عراق است، یک دفعه در قلب عقیدتی و سیاسی شان با داعش مواجه شده بودند. شاخه سنی تروریستهای اسلامی خود را به محل تجمع قانونگزاران شاخه شیعی تروریسم اسلامی و مهمتر از آن به ضریح رهبر و امام این شاخه یعنی خمینی رسانده بودند.

 ساعاتی پیش از پرتاب موشک ها خامنه ای در جمع انواع شهدا از جمله “شهدای حرم”، “تازه کارهای” آمریکا را به “چاقوکش های تازه کاری” تشبیه کرد که “به هر جا می رسند یک نیش چاقویی می زنند” و اعلام کرد “آن ها نمی توانند به ما سیلی بزنند ما به آنها سیلی خواهیم زد.” این تحقیر تازه کارها در چاقوکشی توسط خامنه ای را باید به حساب قدمت روحانیت در چاقوکشی گذاشت که همیشه دور و برش تعدادی چاقوکش حرفه ای کهنه کار داشته است که نقش ارعاب “عوام الناس” را ایفا کرده اند.  (به پژوهش ارزنده مسعود نقره کار در پیوند با رابطه جاهلها و لاتها با روحانیون و سلاطین مراجعه کنید.)

موشک ها ساعاتی بعد از این رجزخوانی پرتاب شدند و فورا در اینستاگرام  منسوب به خامنه‌ای اعلام شد که “تکفیری‌ها از عراق و سوریه جارو می‌شوند”.

سئوال این است که واقعا طرف و هدف اصلی این “سیلی” مورد اشاره خامنه ای چه کسانی بودند؟ و آیا این اهداف متحقق شدند؟

به این سئوال می توان حتی بدون مراجعه به اظهارات سران حکومت هم پاسخ داد. اما اظهارات سران حکومت از زبان خودشان سرنخهای روشنی درباره حداقل اهدف منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی به دست می دهد.

اهداف منطقه ای و جهانی

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هدف منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی را در این جملات خلاصه کرد: “ما در یک رقابت دائمی با دشمنان در حوزه های مختلف به سر می بریم و توان موشکی ما به عنوان ابزاری بازدارنده به برکت حرکت جهادی دانشمندان کشور به نقطه ای رسیده که امروز در زمره قدرت های مطرح دنیا در این عرصه هستیم”!

سخنگوی سپاه پاسداران این اظهارات را این چنین تکمیل کرد: “حامیان بین‌المللی و منطقه‌ای تروریست‌ها باید پیام هشدارآمیز عملیات موشکی را درک کنند”!

از این می گذریم که تعدادی از این موشک های “نقطه زن” نه تنها در نقطه ای دیگر بلکه در کشوری دیگر (عراق) فرود آمدند. اما توجه به موارد زیر در این رابطه مهم هستند:

۱- توحش علنی داعش در مقابل دوربین ها که شوک و انزجار و نفرت به حق جهانی را به همراه داشته است، زنان به زنجیر کشیده توسط داعش در بازار فروش برده جنسی، سربریدن در مقابل دوربینها فرصتی طلایی بود برای همه نیروهای دیگر تروریسم جهانی از جمله و مخصوصا تروریسم شاخه ی شیعی به رهبری جمهوری اسلامی که به نام قربانیان “تروریسم”  و به نام مقابله با این توحش به میدان بیایند و اهداف سیاسی شان را پیش ببرند.

امروز همه آن دولت ها و نیروهایی که در خلق این هیولا مستقیم و غیرمستقیم نقش داشته اند دقیقا روی این انزجار و نفرت انسانی از این موجود سرمایه گذاری سیاسی می کنند و با اعمال نظامی در سوریه اهداف سیاسی شان را پیش می برند. حکومت اسلامی هم یکی از این هاست. تروریسم داعش در مقابل دوربین ها فرجه ای برای همه نیروهای ارتجاعی دولتی و غیردولتی از جمله جمهوری اسلامی فراهم کرده است که با ادعای مقابله با تروریسم بمب ها و موشک هایشان را در ویرانه های سوریه تست کنند و در مقابل نیروهای رقیب ابراز قدرت کنند. موشک پراکنی جمهوری اسلامی هم عملا بخشی و جلوه ای از تخاصمات میان تروریست های اسلامی در منطقه است. جلوه ای از رقابت خونین منطقه ای میان دولت ها و نیروهای اسلامی مورد حمایت آنان است.

۲- این ادعا که حکومت اسلامی با حمله به مواضع داعش واقعا با تروریسم  اسلامی مبارزه می کند ذره ای اعتبار ندارد. به یک دلیل روشن: یک حکومت تروریستی اسلامی چه در سطح جهان و چه در داخل نمی تواند با تروریسم اسلامی مبارزه کند. حتی اگر حکومت اسلامی نه هفت موشک بلکه هفتاد موشک هم به سوریه پرتاب کند و واقعا هم داعش را بزند – که در این مورد نباید فریب رجزخوانی های تبلیغاتی جمهوری اسلامی را خورد –  اشتباه مهلک سیاسی است که این اعمال نظامی حکومت اسلامی را از لحاظ سیاسی در مقوله مقابله با تروریسم اسلامی تبیین کرد.

در بهترین حالت می توان گفت تروریستها با هم جنگ می کنند و هم دیگر را می کشند. این که تروریست های اسلامی همدیگر را نابود می کنند مایه خوشحالی هر کسی می تواند باشد که یا مستقیما قربانی تروریسم اسلامی هستند و یا شاهد جنایاتشان هستند. اما این احساس عاطفی به حق در قبال یک تقابل نظامی میان تروریست ها کافی نیست. باید روی نقش و هدف واقعی این اعمال جمهوری اسلامی تمرکز کرد.

۳- این موشک پراکنی بسیار فراتر از انتقام از داعش و ادعای مقابله با داعش است. این ادعا هم که هدف موشکها جایی بود که گویا عملیات داعش در تهران از آنجا سازماندهی شده بود بیشتر یک تقلید مضحک از ادعای پنتاگون در حمله موشکی آمریکا به فرودگاهی در سوریه بود که گویا جنگنده های دولت سوریه از آنجا برای حمله ی شیمیایی به خان شیخون برخاسته بودند. منظورم این نیست که جمهوری اسلامی با داعش سر جنگ ندارد. نه، جمهوری اسلامی با داعش مقابله می کند ولی نه با هدف تضعیف تروریسم اسلامی، بلکه با هدف تضعیف به قول خودشان شاخه ی تکفیری اسلام سیاسی و  تقویت شاخه ی شیعی به رهبری خودشان.

شاخه ای که در تولید و مسلح کردن و نگه داشتنش، قطب رقیب در منطقه یعنی عربستان سعودی و متحدینش نقش اساسی داشته اند. و به این اعتبار جمهوری اسلامی با حمله به داعش در صدد تقویت و تحکیم موقعیت منطقه ای خودش و  آن نیروهای اسلامی است که نقش نیابت حکومت اسلامی در تخاصمات منطقه ای را بازی می کنند.

موشک پرانی جمهوری اسلامی به دیرالزور در متن همین کشمکش و رقابت دول منطقه مشخصا عربستان سعودی و جمهوری اسلامی قابل تحلیل است که خود این کشمکش منطقه  ای هم حلقه اصلی کشمکش جهانی تری است  که همین الان میان آمریکا  و روسیه و حکومتهای منطقه در جریان است.

به این معنا موشک پراکنی اخیر یک ابراز وجود نظامی با اهداف سیاسی منطقه ای و جهانی به بهانه یک حمله نظامی داعش در دو مرکز مهم سیاسی و عقیدتی حکومت اسلامی در داخل است.

۴- سرنوشت بشار اسد برای حکومت اسلامی حیاتی است. جایگاه سیاسی سوریه در محاسبات سیاسی منطقه را زمانی طائب رئیس قرارگاه عمار به سادگی فرموله کرده بود: “سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست … اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم می‌توانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمی‌توانیم نگه داریم.”

امروز این تبیین از جایگاه سوریه در محاسبات استراتژیک حکومت اسلامی صد چندان شده است. به این  دلیل که اولا، با توجه به حضور فعال تر آمریکا و روسیه و دولت های متحدشان در سوریه رقابت منطقه ای ابعاد جهانی تری پیدا کرده است و کشمکش برای تعیین سرنوشت سیاسی سوریه حادتر شده است.

ثانیا، از یکطرف دسته های مسلح اسلامی شاخه سنی در سطح گسترده تری وارد میدان شده اند که جمهوری اسلامی را بیشتر نگران کرده است و از طرف دیگر با ورود فعال روسیه به میدان، امید جمهوری اسلامی برای حداقل تمدید حضور بشار اسد در قدرت بیشتر شده است.  اگر هم این هدف تحقق پیدا نکرد، تصور این است که با ابراز قدرت موشکی در منطقه، جمهوری اسلامی در موقعیت بهتری برای معاملات بعدی برای قلمرو نفوذ سیاسی بر روی جنازه های مردم سوریه پیدا خواهد کرد.

اهداف داخلی

کشتار و ویرانی در عراق و سوریه – حتی اگر کل آن جامعه هم نابود شود – از نظر جمهوری اسلامی یک فرصت است. اولا فرصت برای راه انداختن گسترده شبه نظامیان اسلامی شیعی  و اعمال نفوذ سیاسی در منطقه، و ثانیا ارعاب در داخل ایران. همه می دانیم که جمهوری اسلامی یک پای قدیمی، فعال و اصلی جهنمی است که در عراق و سوریه راه انداخته اند. اما علیرغم این دائما عراق و سوریه و داعش را به مردم نشان  داده است و در بوق و کرنا دمیده است که “به یمن قدرت جمهوری اسلامی، ایران امن ترین کشور منطقه است”. از این بگذریم که در این “امن ترین کشور منطقه” فقط در یک سال گذشته بیش از هزار انسان را در داخل زندان ها با طناب دار ترور کرده اند، اما روشن است که عملیات تروریستی داعش در دو مرکز مهم سیاسی و عقیدتی جمهوری اسلامی زیر پای این تبلیغات را خالی کرد. بی دلیل نیست که خامنه ای فورا آن را “ترقه بازی” نامید تا هم به خود و سران حکومت روحیه بدهد و هم نگذارد تبلیغات تعطیل ناپذیر “ایران امن ترین کشور منطقه” است خدشه دار شود.

اما بعد از شوک اولیه، سران حکومت متوجه شدند که باید از حمله داعش بیشترین استفاده سیاسی را در داخل کرد. و این استفاده سیاسی داخلی در دو عرصه سازماندهی شد.

ا- تصفیه حساب درون حکومتی

ظاهرا انتظار این بود که یک حمله از خارج توسط بخشی از اسلام سیاسی که در رقابت منطقه ای با شعبه شیعی این تروریسم به رهبری جمهوری اسلامی است، جناح های حکومت را متحد خواهد کرد، اما نه تنها این اتفاق نیافتد بلکه یک فاکتور جدید در تنش میان سران حکومت اسلامی وارد میدان شد.

حمله داعش بعد از پایان “انتخابات” انجام شد. این نزدیکی زمانی حتما یک تصادف است، اما بهانه ی مغتنمی برای جناح خامنه ای شد که شکستش در مقابل باند رقیب را یک جوری جبران کند و البته از طرف مقابل بی جواب نماند. اگر چه همه جناح ها از پرتاب موشک به مثابه نشانه ای از اقتدار موشکی کل حکومت اسلامی حرف زدند، اما هر دو طرف از این اقدام علیه همدیگر استفاده کردند.

از یک طرف جناح خامنه ای با ده ها اطلاعیه تلاش کرد افتخار موشک پراکنی را به حساب ولی فقیه و باندش بگذارد؛ رسانه هایشان خطاب به روحانی طعنه و نیش زدند که “موشک های سپاه همانهایی هستند که روحانی در انتخابات به آنها حمله کرد؛ حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان حتی روشن تر این عملیات را به سکویی برای حمله به جناح روحانی تبدیل کرد، وقتی “عملیات سپاه” را به مثابه “باطل‌السحر وادادگی داخلی” جناح روحانی اعلام کرد. از طرف دیگر جناح روحانی هم بیکار ننشست و گفت اصلا تصمیم پرتاب موشک در شورای امنیت ملی به ریاست روحانی گرفته شده است.

موشک ها ظاهرا قرار بود یکی از باندها را کمی سرجایش بنشاند اما به جایش تنش میان باندها را حادتر کرد. این اتفاق یک نشانه ی دیگر از این حقیقت است که تنش و تقابل میان سران و جناح های حکومت اسلامی فقط با پایان حیات جمهوری اسلامی پایان خواهد یافت.

۲- موشک پرانی علیه مردم معترض!

موشک پرانی به سوریه در عین دنبال کردن اهداف منطقه ای، موشک پرانی علیه مردم معترض در خود ایران هم بود. نوعی نشان دادن ماهیچه بازو به مردم بود. اقدامی برای اعلام قدر قدرتی و  ارعاب مردم معترض بود.

حتما دقت کرده اید که همزمان با موشک پراکنی یک دفعه تعداد زیادی داعشی در گوشه و کنار کشور کشف و دستگیر شدند و دستگاه قضایی و اطلاعاتی حکومت اسلامی هشیاری سربازان گمنام امام زمان و اقتدار نیروهای اطلاعاتی را در بوق و کرنا کردند. معلوم نیست چرا سربازان گمنام امام زمان قبلا از این داعشی ها خبر نداشتند و یا اگر خبر داشتند چرا به حال خود ول کرده بودند. پاسخ این سئوال در این است که علیرغم صحت و سقم اخبار دستگیری ها، از حضور داعش در قبر خمینی و مجلس اسلامی باید بیشترین استفاده برای امنیتی کردن فضای جامعه و ارعاب مردم معترض و ساکت کردن جامعه می شد. بعد از انتخابات کذایی و نه محکم مردم به خامنه ای به مثابه تجسم عقیدتی و سیاسی حکومت و از این طریق به کل نظام حاکم باید مردم را از چیزی می ترساندند و در مقابلش مانور نظامی می دادند. موشکهایی که به هوا و به خارج از ایران پرتاب شدند یک خاصیتشان قرار بود ارعاب در زمین و در داخل ایران باشد.

آیا موشک ها به سمت سوریه، اعتراض در ایران را خاموش کردند؟ همه خبرها نشان می دهد نه تنها مردم را نترسانده اند، بلکه جوش و خروش اعتراضی همچنان برقرار است.

همزمان با رجزخوانی کل حکومت از یک طرف و کشمکش جناح ها برای بالا کشیدن افتخار پرتاب موشکها به نام جناح خود، کشمکش مردم معترض با حکومت حتی یک ذره هم کاهش نیافته است.

برای مثال در همین هفته گذشته ده ها اعتصاب و اعتراض کارگری و اجتماعی همچنان در جریان بوده است.

اعتصاب بیش از ۱۵۰۰ کارگر مجتمع نیشکر هفت تپه، کارگران مخابرات مشهد، اعتصاب و تجمع کارکنان متروی تهران، تجمع اعتراضی مالباختگان کاسپین، اعتصاب کارگران شبکه کابل هوایی مخابرات مشهد، اعتصاب کارگران شرکتی شهرداری زاهدان، اعتصاب کارگران مشهد نخ، کارگران اخراجی آذر آب اراک، کارگران فضای سبز منطقه دو شهرداری اهواز، کارکنان مترو تهران، کارگران معادن زغال سنگ هشونی غربی و کوهبنان و  خانواده های آنها، کارگران مترو تهران، کارگران کارخانه گسترش توسعه صنعت آذربایجان، ۱۵۰۰ کارگر پارس قو، کارگران شهرداری نورآباد، کارگران شرکت ماهی کارون شوشتر، بیکاران و خانواده های کارگری در معدن طلای آق دره تکاب، کارگران شاغل در بخش های خدمات شهری شهرداری منطقه ٢ آبادان، کارگران معدن پابدانای جنوبی زرند کرمان، کارگران منطقه هشت شهرداری اهواز، کارگران کاغذ پارس در هفت تپه و کارگران منطقه سه و هشت شهرداری اهواز گوشه هایی از تحرک اعتراضی در مقابل وضع موجود است.

در کنار این ها ادامه ی تحرک اعتراضی جسورانه زندانیان سیاسی، مقاومت تعطیل ناپذیر زنان برای نافرمانی در مقابل تحمیل حجاب اسلامی، سطح گسترده اعتراض به همه جلوه های سیاسی و قضایی و فرهنگی حکومت اسلامی همچنان ادامه دارد.

حکومت اسلامی راهی برای گریز از اعتصابات و اعتراضات کارگری ندارد؛ راهی برای گریز از مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی ندارد؛ راهی برا ی رها شدن از دست زنان و نسل جوان برای رهایی فرهنگی ندارد. اگر سرکوب همه روزه و مستقیم معترضین در خیابان ها و محل های کار و دانشگاه ها و غیره قادر نشده است تحرک اعتراضی در جامعه را خاموش کند، موشک پراکنی دیگر اصلا نمی تواند کارساز باشد. کشمکش و تقابل جامعه بزرگی از کارگران، زنان و جوانان با حکومتی که به همه جلوه های زندگی انسانی تعرض کرده و می کند فقط با پایان حیات جمهوری اسلامی ممکن است.

همه شواهد، هم حاد شدن تنش درون حکومتی و هم ذره ای کاهش نیافتن تنش و کشمکش میان مردم و حکومت، نشان می دهند که موشک های ذوالفقار که قصدشان قدرتنمایی جمهوری اسلامی در رقابت منطقه ای و ارعاب مردم در ایران بود، کمانه کرده اند و در خیمه خود حکومت اسلامی فرود آمده اند.

۵ تیر ۱۳۹۶، ۲۶ ژوئن ۲۰۱۷

ebrahimi1917@gamil.com