همزمان با جنگ شعاری با امریکا، احکام و فرامین صریح درباره رعایت پوشش اسلامی در سازمان ها و ادارات دولتی انتشار یافت. بخشی از سازمان ها و انجمن هایی که در این خصوص اطلاعیه صادر کردند این ها بودند:
شهرداری تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، انجمن اسلامی فرهنگ و آموزش عالی، دیوان محاسبات، کارکنان بانک ملت، سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور، انجمن اسلامی کارکنان بانک ایران شهر، وزارت ارشاد ملی، وزارت صنایع و معادن، شورای هماهنگی سازمان خبرگزاری پارس و شورای سرپرستی دادگستری. (کیهان ۱۴ /۴ /۱۳۵۹)
بنابراین نافرمانی و مقاومت زنان حتا در ادارات دولتی و بانک ها چندان بود که با شگردهای تازه می خواستند مقاومت شان را بشکنند. اخراج ها و تحقیرها ثمر نداده بود. حکومت در نبرد با زنان بی حجاب مستاصل به نظر می رسید. نمی توانست همه را یک جا اخراج کند و نمی توانست همه را با حجاب کند. زنان شاغل به فرمان امام تن نمی دادند. آن ها هم که اخراج می شدند فورا در پارکینگ خانه هاشان کاری راه اندازی می کردند. سالاد اولویه و انواع پیش غذاها را درست می کردند، ترشی می انداختند. مربا درست می کردند و وارد کسب و کارهای کوچک در مراوده با کسبه و رستوران ها می شدند. بی حجاب های اخراج شده به تدریج این عرصه از پول سازی را کشف می کردند. بودند زنانی هم که مبتلا به افسردگی شدند یا به خیل مهاجران پیوستند و در برخی کشورها با استناد به اجباری بودن حجاب در ایران، پناهندگی اجتماعی گرفتند. آن روزگار که نظام پناهندگی در اروپا و بخصوص در کشورهای اسکاندیناوی مبتنی بر اعتماد و آسان گرفتن بر پناهجویان بود، از ساکنان ایران انقلابی استقبال می کردند. به زنان بیشتر بها می دادند. به علت فرمان رهبر انقلاب بر حجاب اجباری.
در سال ۱۳۵۹ تهدیدهای تازه ای شروع شد. چند نمونه:
بازاریان شیراز از زنان بی حجاب خواستند وارد بازار شیراز نشوند. (روزنامه اطلاعات ۱۷ /۴ /۱۳۵۹ )
وزیر مسکن و شهرسازی به کلیه واحدهای وابسته مهلت داد تا از حضور زنان بی حجاب در اداره ها جلوگیری کنند.( کیهان ۸ /۴ /۱۳۵۹ )
زنان جهاد سازندگی تهران تظاهراتی برای پشتیبانی از حجاب به راه انداختند و روی پلاکارد بزرگی که حمل می کردند نوشتند: “حجاب تنها سنگری است که امریکا در کوبیدن آن عاجز مانده است.” ( روزنامه جمهوری اسلامی ۱۷ /۴ /۱۳۵۹ )
از ورود پرسنل زن ارتش بدون پوشش اسلامی به مراکز نظامی جلوگیری شد. (کیهان ۸ /۴ /۱۳۵۹ )
از سوی دیگر احساسات مذهبی توسط مطبوعات و رادیو- تلویزیون تحریک می شد. به خواست عوامل حکومتی، کارمندان با حجاب دولت دسته دسته قلم به دست می گرفتند و برای مطبوعات زیر عنوان “رنجنامه” نامه های سوزناک می نوشتند. اعلام می کردند ضد انقلاب هنوز در ادارات متبوع آن ها حضور دارد و عوامل آن ها زنانی را که حجاب دارند کتک می زنند. در پی درج این نامه های کذب، خواهران از حکومت می خواستند عوامل و ایادی امریکا را که با حجاب مخالفت می ورزند فورا پاکسازی کنند.
همچنین زنان محله نازی آباد تهران را به راهپیمایی فرا خواندند تا علیه فروشندگان لباس های زیر زنانه شعار بدهند. قطعنامه هم صادر کردند و از دادستان انقلاب خواسته شد فورا فروشندگان لباس های زیر زنانه را به سزای اعمال شان برساند و پلیس انقلابی را به سوی مغازه ها راهی کند. (روزنامه جمهوری اسلامی/ شماره ۳۰۳ / ۲۸/۳ /۱۳۵۹)
آیت الله منتظری که هنوز با رهبر انقلاب رو در رو نشده بود و او را “فقیه عالیقدر” و “امید امت و امام” می نامیدند، خبرنگار کیهان را به حضور پذیرفت و در پاسخ به پرسش های او درباره حجاب گفت: “حفظ حجاب دستور خداست و باید اجرا شود” {کیهان ۸/۴ /۱۳۵۹)
حجت الاسلام خامنه ای، امام جمعه وقت تهران حجاب اسلامی را وسیله حفظ عفاف اسلامی اعلام کرد و بر آن تاکید ورزید.( روزنامه کیهان ۱۴ /۴ /۱۳۵۹ )
خشم زنان بالا گرفت
با انتشار خبرهایی که به نمونه هایش اشاره شد و گسترش مزاحمت انجمن های اسلامی و اخراج ها زیر نام پاکسازی، باری دیگر زنانی پا به میدان نهادند، سازمان دهی کردند و در آن شرایط سرکوب و ارعاب که زنان شاغل به سر می بردند، تظاهراتی را شکل دادند که نامنتظر بود. آن ها روز ۱۴ تیر ماه در اعتراض به صدور بخشنامه های مسئولان مبنی بر ضرورت حفظ حجاب، در مقابل نخست وزیری خیابان پاستور، دست به تظاهرات زدند. (کیهان ۱۴ /۴ /۵۹ )
این زنان عموما شاغل بودند. تظاهرات از ۲ بعدازظهر شروع شد و تا زمانی که بنی صدر رئیس جمهور وقت پیام فرستاد ادامه یافت. روزنامه های حکومتی که دیگر صحنه را کاملا در اختیار داشتند، این زنان معترض را که شاغل و تحصیلکرده بودند به نام مشتی زنان رقاصه و هرزه و بی آبرو نام بردند و آن ها را ایادی امریکا، اشراف زاده و طاغوت زده خواندند.(روزنامه میزان، شماره ۵۰ تاریخ ۱۸ /۴ /۵۹ ). روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حکومت دو روز بعد از تظاهرات با عنوان “دفاع از سنگر” در سرمقاله ای نوشت: “تظاهرات زنان اشراف اگرچه از نظر بسیاری به جوک بیشتر شبیه بود تا به تظاهرات سیاسی برای دفاع از حقوق دموکراتیک به منظور رسیدن به یک جامعه مدرن ولی در بطن این حرکت عروسکی رگه های جوشانی از یک عصبیت اجتماعی به منظور احقاق حقوق از دست رفته شهدای جبهه مستحکم زنان عروسکی از فرخ رو پارسا تا ثریا ترکه و اشرف چهار چشم و پری بلنده به چشم می خورد…،” توضیح این که زنده یاد فرخ رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش دولت پیش از انقلاب بود که بدون محاکمه به دستور حاکمان وقت اعدام شد.
مطبوعات حکومتی تا سرکوب کامل این حرکت از چهاردهم تیرماه ۵۹ تا مدت ها درگیر لجن مال کردن زنان شرکت کننده در تظاهرات اعتراضی زنان به حجاب اجباری بود. خبر در مرکز توجه نشسته بود. به دستور مقامات کشور دستور داشتند تا خبر را کوچک و حقیر جلوه دهند. یقین داشتند هرگاه این تظاهرات فرصت رشد و گستردگی پیدا کند، به کل نظام صدمه می زند و چه بسا انبوهی از مردان به آن بپیوندند.
پیامدهای رویداد
“جامعه روحانیت مبارز تهران” که اتاق فکر حکومت نوپا را در انحصار داشت و بعدها با هویت “راست سنتی” وارد تحلیل ها شد، خطر را دریافت. اطلاعیه ای منتشر کرد و به موضع گیری در برابر خطر صورت جدی بخشید:
“اعلان رعایت حجاب اسلامی در ادارات نباید وسیله ای شود که افراد طاغوتی با ظاهر سازی همچنان در مناصب خود باقی بمانند.”
“شورای انقلاب” به ریاست بنی صدر رئیس جمهور وقت فورا تشکیل جلسه داد و به انتشار اطلاعیه ای پرداخت و فرمان داد:
“به کلیه خواهران شاغل در ادارات دولتی ابلاغ گردد که در نحوه پوشش ضوابط اسلامی را در محل کار مراعات کنند و در صورت مشاهده تخلف از ورود آن ها به محل کار جلوگیری کنند و در صورت اصرار بر تخلف، متخلف را به خاطر سرپیچی از دستورات اداری مورد تعقیب قانونی قرار دهند.”
پس از تظاهرات، کمیته مرکزی انقلاب که محل بگیر و ببندها شده بود اعلام کرد:
“عوامل بختیار گردانندگان تظاهرات ضد پوشش اسلامی بوده اند.”
همچنین کمیته اعلام کرد:
“زنان می خواستند بار دیگر دست به تظاهرات بزنند که به موقع عوامل برگزاری دستگیر شدند. با این حال بنا بر گزارش کمیته مرکزی عصر روز ۱۶ تیرماه ۵۹ حدود هفتاد نفر زن که لباس سیاه به تن کرده بودند به صورت گروه های چند نفره قصد اجتماع در مقابل نخست وزیری را داشتند ولی این عمل با مخالفت شدید گروهی از مردان مواجه شد و با کمک پاسداران و ماموران شهربانی و بدون هیچ گونه درگیری خاتمه یافت. خیابان های منتهی به نخست وزیری به حالت بسته درآمده و ماموران از مردم خواستند تا در مقابل نخست وزیری اجتماع نکنند. در چند مورد، مردان و جوانان مخالف با این راه پیمائی که به طرف زنان و دوشیزگان بی حجاب رفته و با شعارهائی آنان را مورد تمسخر قرار می دادند، باعث شدند تا در چند نقطه درگیری لفظی ایجاد بشود و زنان سیاه پوش مجبور به ترک محل شوند.”
روزنامه اطلاعات اعلام کرد شش تن دستگیر و در مرحله تحقیقات اقرار کردند عوامل بختیار و سرسپرده طاغوت هستند. عکس چهار زن از زنان مخالف حجاب در مطبوعات منتشر شد که روی زمین بازداشتگاه چهار زانو نشسته بودند. با حجاب کامل سر را زیر انداخته بودند و در انتظار بازجویی به سر می بردند.
ادامه دارد
منبع ایران وایر