دکتر ترنر

ترجمه: شهلا. پ

 دکتر ترنر در  سال ۱۹۷۱ از دانشگاه کویین کینگستون به درجه دکتری نائل آمده و تخصص خود را در رشته روانپزشکی در دانشگاه تورنتو گرفته است. او در سال ۱۹۸۲ از طرف وزیر بهداشت مامور شد تا نخستین برنامه حقوق بشر را برای آنان که از مشکلات روحی رنج می برند، معرفی کند و این تلاش ها به تاسیس نهاد یا دفتر حمایت از بیماران روانی منجر شد.

دکتر ترنر ریاست بخش روانپزشکی در بیمارستانهای مختلف منجمله  سنت جوزف را عهده دار بوده. ایشان در سال ۲۰۰۸ از طرف وزیر بهداشت به عنوان عضو کمیته مشورتی وزیر در رابطه با بهداشت روانی و اعتیاد منصوب گردید. دکتر ترنر به واسطه درک و دانش وسیع و حمایت از درمان همه جانبه بیماران روانی برمبنای نیازهای فرهنگی آنان مورد احترام و شناخته شده است. مقاله زیر را به مناسبت بیست و پنج سالگی نهاد حمایت از بیماران روانی  نگاشته است .

 ***

پایداری”نهاد حمایت از بیماران روانی”پس از گذشت  بیست و پنج سال از تاسیس آن، خود به منزله سپاسی است از دفاع جانانه انسان های متعهدی که به عنوان کارمند یا داوطلب انجام وظیفه کرده و به حمایت از بیماران روانی برخاسته اند. این نهاد در وزارت بهداشت و مراقبت های درازمدت ایجاد شده و فعالیت می کند و در همین رابطه بحران های زیادی را از سر گذرانده، از جمله  انتقادات شدیدی که پس از شروع به کار آن  در دهه ۱۹۸۰روبرو شد، هم چنین  تجدید سازمان دهی در اوائل دهه ۱۹۹۰، کاهش بودجه در اواسط  دهه ۹۰  و بر همه آنها فائق آمده است. در طول این مسیر، این نهاد  به خاطر پیروی از رسالت روشن خود  برای حمایت از حقوق قانونی بیماران روانی، توانسته  پشتیبانی همه جانبه ای را هم در  داخل و هم در خارج دولت کسب کند و  حمایت از حقوق قانونی بیماران روانی را با صلاحیت و شایستگی و تخصص گرایی حرفه ای عهده دار شده است. به این اعتبار بیماران روانی در انتاریو از بالاترین حقوق قانونی در مقایسه با دیگر استانها و احتمالا تمام ایالت های امریکا برخوردارند.

قانون بهداشت و سلامت روان۱، قانون کسب اجازه برای درمان۲ و قانون حفاظت از اطلاعات پزشکی۳، خواه از لحاظ تعهد مدنی و خواه از نظر رضایت برای معالجه و چه در مورد  دسترسی به اطلاعات شخصی پزشکی  در انتاریو تا حد بالایی از حقوق بیماران روانی دفاع  می کند. گذشته از موارد فوق، به همت نهاد پشتیبانی از بیماران روانی انتاریو بود که این استان به صورت نخستین استانی درآمد که حق رای در انتخابات برای بیماران بستری در بیمارستان  قائل شد. بررسی های این نهاد نشان داد که بیماران  هم متناسب کل جمعیت برای احزاب سیاسی رای داده اند . اخیرا این نهاد دیدگاه بیماران را  در رابطه با” قانون محدودیت استفاده از دخانیات در انتاریو” منعکس کرده و به اعتقاد بسیاری، این قانون محدودیت های غیرعادلانه ای را بر کیفیت زندگی بیماران بستری در بیمارستان ها، به جای می گذارد.

این نهاد هم چنین  کاربرد  “محدودیت های فیزیکی برای بیماران۴” و برنامه اسکان بیماران روانی و استفاده از تفنگ تیزر را زیر سئوال برده است.

 علاوه بر پشتیبانی مستقیم، دفتر پشتیبانی از بیماران روانی تاثیر آموزشی بسزایی در نظام آموزشی و درمان انتاریو داشته است. با توجه به الزام قانون اساسی کانادا، مشاورین حقوقی این دفتر اطلاعات حقوقی را به صورت مستقیم  و رودررو به هزاران نفر از کسانی که تعهدات قانونی به مراکز روانپزشکی دارند و یا همچنین به کسانی که شخصاً قادر به تصمیم گیری نبوده اند، ارائه داده است. این مشاورین به تعداد بی شماری از بیماران کمک کرده اند تا برای دفاع از خود وکیل بگیرند و تصمیمات (انتاریو رویو بورد)۵ را مورد چالش قرار دهند. مشاوران حقوق قانونی بیماران،  به رسمیت شناخته شده اند و این مهم را با حساسیت و جدیت به انجام می رسانند.

در مقیاس وسیعتری دفتر پشتیبانی از بیماران روانی به عنوان یک کاتالیزور فرهنگی عمل کرده، البته نه به خاطر گفتار و کردارش، بلکه به سبب شیوه رفتاری اش. هم اکنون ما کمتر شاهد مبارزه برای حقوق بیماران روانی هستیم و این موضوع که آیا دفاع  از بیماران روانی با برنامه معالجه و درمان آنان تداخل پیدا می کند یا نه؟ نیز موضوعیت ندارد. بحثی که مقبولیت دارد، معمولا بهره وری حقوقی بیماران است. احتمال بیشتری دارد که طرح درمان مورد مذاکره قرارگیرد. بیماران به دفعات  بیشتری حس می کنند که مشکلاتشان مطرح شده و در نتیجه در برنامه بهبودی خود سرمایه گذاری می کنند و باعث درمان بهتر، تقویت حس مسئولیت شخصی و مسئولیت شهروندی می شوند. به عقیده من به عنوان روانپزشکی که در بیمارستان های مختلف در طول هیجده سال گذشته درگیر بوده است طی این مدت، شرکت بیماران در تصمیمات پزشکی به شکلی هموار و ساده صورت گرفته است. این نوع انتقال بیانگر یک تغییر واقعی فرهنگی است و در حالی که دلائل آن پیچیده است، نهاد پشتیبانی از بیماران روانی به خاطر ایجاد بخشی از این تغییرات شایسته  قدردانی می باشد.

در رابطه با انعکاس تغییرات مثبت برخی برآنند که در عرض بیست سال گذشته به غیر از اصلاحات جزیی سال ۲۰۰۰، هیچگونه تغییر و اصرار اساسی برای تغییر در قانون  بهداشت و سلامت روانی در انتاریو وجود نداشته است.

تا حدود زیادی  رشته سلامت و بهداشت روانی  به حرکت خود ادامه داده، خود نشان دهنده چالش بزرگ دفتر پشتیبانی از بیماران روانی بوده است. مقارن زمانی که کانادا تازه قانون اساسی خود را ارتقا بخشیده و منشور جدید “حقوق و آزادیهای مدنی۶”  را در آن ادغام کرده بود، این تحول قانون اساسی، قوانین بهداشت روانی انتاریو را نسبت به چالش های منشور حقوق و آزادیهای مدنی آسیب پذیر ساخته، به همین خاطر، برای دفاع موثر از حقوق قانونی بیماران، دفتر پشتیبانی از بیماران روانی تاسیس گردید.

از اوائل دهه ۱۹۸۰ تا کنون  بسیاری از چیزها تغییر کرده است. اگر چه تضمین های حقوقی کماکان از اهمیت فراوانی برخوردار است. مهمترین تغییر بزرگ استانی پیش آمده به این ترتیب است که بیمارستان های بزرگ روانی، به هیئت مدیره غیر انتفاعی واگذار شده اند و به این ترتیب کنترل عمومی و دولتی بر این مراکز به حداقل رسیده است. سیستم  درمانی بهداشتی، اکنون به ۱۴ منطقه  تقسیم شده که تمام استان را در برمی گیرد. علیرغم رشد سن ساکنان انتاریو، بیمارستان ها بسته شده و  در بیمارستان های موجود، تعداد تخت های بیماران روانی کاهش یافته است. مراقبت های روانی، به طور روز افزونی از بیمارستان ها به مراکز دیگر در کامیونیتی منتقل شده است و بیشتر توسط پزشکان خانوادگی و سازمانها و مراکزی مانند مراکز بهداشتی، زندانها، دفاتر بازپروری مجرمین و خوابگاه های بی خانمان ها انجام می پذیرد. نهاد حمایت از بیماران روانی، در رابطه با دفاع از حقوق  بیماران بستری تنها  در بیمارستان ها می تواند نقش ایفاکند. در حالیکه حق دسترسی به درمان  برای  بیماران روانی، بیش از پیش مورد تهدید قرار گرفته است.

چنانکه شواهد ارائه شده توسط نهاد پشتیبانی بیماران روانی نشان می دهد، در رابطه با دارودرمانی، بیشتر بیماران توسط پزشکان خانوادگی معالجه می شوند نه روانپزشکان. بیماران روانی، هم به خاطر درمان مشکلات  جسمی، هم به خاطر مشکلات روحی شان به مقیاس زیادی به پزشکان خانواده وابسته اند. آنان اغلب از نظر سلامتی با مشکلات بسیار پیچیده ای مانند نرخ بالای بیماری قند، فشارخون بالا، چاقی و بیماری عروقی همراه با بیماری روحی دست به گریبان هستند. بسیاری از بیماری های دیگر نیز وجود دارد که در بین بیماران روانی در مقایسه  با جمعیت عادی، بیشتر دیده شده می شود. همه اینها باعث کوتاه شدن بیش از حد عمر این بیماران می شوند. با وجود کمبود فزاینده پزشکان عمومی، بسیاری از این بیماران ناتوان از یافتن پزشک، به صفوف گسترش یابنده “بیماران یتیم” پیوسته و از درمان اولیه و یا حتی از خدمات پزشکان عمومی و پرستاران محروم مانده اند. علاوه بر این رفرم  جدید انتاریو۷   ضد انگیزه جدیدی برای پزشکان عمومی در رابطه با ارائه خدمات به بیماران روانی ایجاد کرده است. 

حال می رسیم به این پرسش که در آینده بیماران روانی چگونه قادر خواهند بود به درمانهای اولیه برای مشکلات جسمی و ناراحتی های روحی فراوان خود دسترسی پیدا کنند. بر این مبنا گفتمان هم اکنون از مسئله “حق و حقوق” به مسئله “برخورداری از خدمات” انتقال یافته است. مدافعان حقوق بیماران روانی اگر کماکان بر حقوق سنتی قانونی مبارزه برای آزادی و امنیت شخصی بیماران تمرکز کنند، در کار خود با محدودیت روبرو خواهند شد. بیشترین وظیفه این نهاد در رابطه با دفاع از بیماران و حفاظت از آنها در برابر درمان های اجباری بوده است،  اما در شرایط موجود چه می توان گفت زمانی که شخص درمان می خواهد ولی به دلیل مشکلات روحی به درمان دسترسی ندارد؟ در این دوران کمبود منابع درمانی می توان گفت بیماران روانی به طور روزافزونی با  مشکل عدم برخورداری از درمان با کیفیت مطلوب روبرو هستند. در حالی که مدافعان بسیاری در مورد مسکن و شغل و درآمد وجود دارد چه کسی حق  برخورداری از خدمات درمانی را پشتیبانی می کند؟  در دوران این چنینی، ما به دفتر پشتیبانی از بیماران روانی نیاز داریم تا صدای بیماران را رساتر سازد. صدایی که ممکن است به آسانی در همهمه منافعی که با تغییرات سیستم همراه است، گم بشود.

اینجانب بهترین آرزوهای خود را تقدیم جمله کارکنان و هواداران دفتر پشتیبانی از بیماران روانی نموده به خاطر ربع قرن خدماتشان به آنان تبریک می گویم.

۱- The Ontario Mental Health Act, R.S.O. 1990, c. M.7.

۲- Health Care Consent Act S.O. 1996, c. 2, Sched. A.

۳- Personal Health Information Protection Act3 S.O. 2004, c. 3, Sched. A.

۴ -Restrain:  Part I of the Constitution Act, 1982, being Schedule B to the Canada Act 1982 (U.K.), 1982, c. 11.

 Restrain به معنی مهار و کنترل کننده می باشد. در بیمارستان های روانی کانادا معمولا از دو نوع مهارکننده استفاده می کنند. مهارکننده شیمیایی مانند استفاده از دارو به شکل قرص و یا تزریق و مهارکننده های  فیزیکی مانند بستن دستها، بستن دست ها و پاها به تخت یا به صندلی، نگهداری  بیمار در انفرادی، ….و غیره     

۵-Ontario Review Board

۶- The Canadian Charter of Rights and Freedoms

۷- Ontario’s Primary Care Reform  

منبع:

(Psychiatry Patient Advocate Office: PPAO)

http://www.ppao.gov.on.ca/pdfs/pub-ann-25.pdf