حسن زرهی
جمهوری اسلامی از همان آغاز حکومت به ملل و محترمات و مقدسات آنان بی احترام و بددهن بوده است. همین حکومت بود که سنت ناباب پرچم سوزان را رواج داد.گردانندگان اسلامی بودند که با اهانت به رهبران و نشانه های ملی و مورد احترام ملل دیگر طرحی نادرست در روابط ملل و دول را بنیاد نهادند، پرچم های کشورهای دیگر را در اندازه های بزرگ زیر پا لگد کردند، آتش زدند و هر توهین و دشنامی را که دوست می داشتند به رهبران و رؤسای جمهوری کشورهای دیگر رواج دادند. حالا هم که کشیش دیوانه ای به نام تری جونز مدعی شده که قصد دارد قرآن بسوزاند، و مورد اعتراض بسیاری از مقام های دولتی و حتی رئیس جمهوری این کشور اوباما قرار گرفت، و سرانجام بر اثر فشار افکار عمومی و مسئولان کشوری آمریکا و بسیاری از روحانیون مسیحی از این اقدام نابخردانه خودداری کرد، گردانندگان رژیم تهران که خود بنیان گذار شعله ور کردن نشانه های ملی ملل دیگر هستند و به ادیان و باورهای دیگران حتی مسلمانان سنی که اکثریت مسلمانان جهان را تشکیل می دهند حرمت نمی نهند، و بهائیان را جاسوس و خائن می خوانند، فریادشان به هفت آسمان بلند شده که باید با آن کشیش نادان و یا بهتر بگویم به بهانه ی آن کشیش نادان و عمل نابخردانه ی او بار دیگر پرچم ها و نشانه های مورد احترام کشورها و ملت های دیگر را در انظار عموم و در برابر دوربین ها و خبرنگاران به آتش خشم کور خویش بسوزانند تا به ادعای قرآن سوزی آن کشیش اعتراض کرده باشند. این همه دو رویی، این همه دوگانه بینی، این همه تظاهر و ریا تنها از دست و زبان و کردار این حکومت و رهبران و گردانندگان او بر می آید و بس. در حکومتی که رئیس جمهوری او خواهان نابودی یک ملت و یک کشور دیگر است، به بهانه ی عمل نادرست و ناصواب یک کشیش خودسر که مورد اعتراض آمریکائیان و جهانیان هم قرار گرفت، آنهمه بازی تبلیعاتی تنها پیامدی که دارد بی آبرویی بیشتر خود حضرات است.
دامنه ی بی حرمتی به ملل و دول دیگر در جمهوری اسلامی محدود به دشنام های بلیهانه ی محمود احمدی نژاد نمی شود. در نماز عید فطر اخیر رهبر جمهوری اسلامی هم رهبران فلسطین را متهم به سهل انگاری در قبال ملت خود کرد.
پاسخ به خامنه ای یعنی دومین پاسخ جنبش آزادیبخش فلسطین “فتح” به رهبران حکومت ایران ـ اولی پاسخی محکم و روشن به ادعاهای احمدی نژاد بود و مورد اعتراض رژیم تهران قرارگرفت و من در همین ستون هفته ی پیش به آن پرداختم ـ از منظرهایی مهمتر از اولی بود. پاسخ دولت خودگردان فلسطین به رهبر رژیم تهران، سخنان خامنه ای را “شرط بندی های ارزان قیمتی بر سر مبارزات مردم فلسطین و رهبری آن و دخالت آشکار در مسائل داخلی فلسطینیان و تجاوز به اراده سیاسی ملت فلسطین برای تعیین آزادانه سرنوشت خویش دانسته” و افزوده است: “این گونه سخنان هدف های بنیانی رژیم حاکم بر ایران و رهبری او را برای مصادره مسئله فلسطین و مبارزات و از خود گذشتگی های ملت او را به سود مطامع منطقه ای خود که همیشه در صدد توسعه آن است، برملا می کند”. در بخش دیگری از بیانیه آمده است:
“هدف های رژیم خامنه ای ـ احمدی نژاد که ملت دوست و برادر ما ایران را با وجود تکثرات قومی، دینی و مذهبی سرکوب می کند، آشکارا برای توسعه شکاف میان فلسطینی هاست….”
در جای جای این بیانیه رسماً محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری غاصب و متقلب نامیده شده و از رهبر رژیم ایران خواسته شده است که از دخالت در امور مربوط به سرنوشت فلسطینیان خودداری کنند.
حالا رژیم با کارنامه ای این چنین می خواهد با دروغ و دو رویی و بزرگ نمایی ادعایی که عمل هم نشده است ملت ایران و اگر دستش برسد ملل مسلمان دیگر را علیه کشورهای دیگر و غیر مسلمان دنیا بشوراند. آقایان فراموش کرده اند که به قول پیامبر اسلام ” رطب خورده منع رطب کی تواند….”
سران جمهوری اسلامی از برپایی هیچ تفرقه و فتنه ای برای به آشوب کشیدن بیشتر منطقه کوتاهی نمی کنند. نشان دادن صحنه های از بین بردن قرآن توسط شخصی دیوانه تر از مسئولان حکومتی ایران از پرس تی وی شبکه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی موجب دامن زدن خشم مردم کشمیر شد و منجر به تظاهراتی شد که در آن ۱۹ تن کشته شدند. جمهوری اسلامی به درستی می داند که اگر منطقه در صلح و آرامش قرار بگیرد مرگ او بسیار زودتر از آن چه که خود می پندارد فرا می رسد. برای همین تمام کوشش خود را به کار می گیرد که آتش خشم و فتنه و تفرقه را همچنان شعله ور نگه دارد.