جاوید افسری راد، آهنگساز، نوازنده سنتور و مدرس موسیقی، با پیشینه شاگردی نزد سعید نعیمی منش، پرویز مشکاتیان و فرامرز پایور، اولین نوازنده حرفه ای سنتور و هنرمند موسیقی در کشور نروژ است که در آخرین سال های دهه نود میلادی توانست “پایه گذار موسیقی اینترنشنال” در شهر اسلو شود و گروه موسیقی چند ملیتی را تشکیل دهد. بعدها که آهنگ رشد مهاجرت به کشور نروژ بالا گرفت تعداد گروه های موسیقی با نواها و سازها و نوازندگان مختلف از ملیت های گوناگون هم فزونی گرفت، اما در میان گروه هایی که افسری راد طی دو دهه پدید آورد رنگ و نقش موسیقی ایرانی همواره برجستگی خود را حفظ کرده است. او در سال ۱۹۸۶ وارد کشور نروژ شد و در کنار فعالیت موسیقی و تدریس سنتور، در رشته “موسیقی شناسی” وارد دانشگاه اسلو شد و در این رشته تحصیل خود را به پایان برد.

افسری راد در سال ۲۰۰۶ با ساختن قطعه”ماه در چاه” برای ارکستر سمفونیک رادیو تلویزیون دولتی نروژ، توانست جایزه مهم سالانه رادیو و تلویزیون را در سال ۲۰۰۷ به دست آورد.

گفت وگوی کوتاه زیر پس از انجام کنسرت گروه او که با عنوان “ملاقات با موسیقی کلاسیک ایرانی” در شهر برگن با همراهی هنرمند ایرانی ساکن فرانسه “حبیب مفتاح بوشهری”، یک نوازنده ی هندی تبار ویلن و چهار هنرمند موسیقی از کشورهای نروژ و سوئد برگزار شد، صورت گرفته است.

اجرای گروه شما در برگن بسیار مورد توجه نروژی ها و ایرانی های حاضر در سالن قرار گرفت، چطور شد که به فکر کنسرت موسیقی کلاسیک فارسی بدون کلام افتادید؟

ـ ابتدا باید بگم من با گذراندن رشته موسیقی شناسی در دانشگاه اسلو، و خب دوری از ایران و آشنایی با هنرمندان دیگر ملیت ها و شنیدن ملودی های مختلف ابتدا به فکر ساختن یک گروه موسیقی ترکیبی بین المللی افتادم و کنسرت های زیادی برگزار کردیم که استقبال زیادی از آنها شد و بعد گروه های موسیقی چند ملیتی در نروژ بیشتر و بیشتر شدند، اما این بدان معنا نبود که من از موسیقی و فرهنگ ایرانی دور شوم. ساختن قطعات موسیقی ایرانی به مرور زمان در من شکل گرفت چون همیشه به این فکر می کردم که در فرهنگ شنیداری موسیقی در ایران جایگاه سازها و قطعات موسیقی همواره تحت تاثیر خواننده نادیده مانده و می ماند، با این فکر از سالیان قبل شروع کردم به نوشتن قطعات کلاسیک موسیقی ایرانی برای اجرای کنسرت که امشب تعدادی از آن اجراء شد.

 

اما موسیقی غربی یا موسیقی ملیت های دیگر قطعا روی کارهایتان بی تاثیر  نبوده، در ساختن قطعات موسیقی در زمینه کلاسیک ایرانی چقدر این تاثیر را می بینید؟

 ـ موسیقی به طور عموم روی سه محور است، ملودی، ریتم و هارمونی. موسیقی ایرانی اساسش بر ملودی است که البته ریتم های خاص هم داریم. طبیعی است که آشنایی و کار با گروه های اینترنشنال و شناخت دانشگاهی موسیقی کلی روی من تاثیر بجا گذاشت. از فرهنگ های دیگر قطعا ملودی ها روی من تاثیر گذاشته، اما چیزی که من از تحصیل موسیقی در غرب با آن آشنا شدم و یاد گرفتم هارمونی است. این فراگیری مرا به دهلیزهای ناشناخته موسیقی کلاسیک غرب کشاند. موسیقی غرب فرهنگ ۴۰۰ ساله مدون دارد. پیشرفت و توسعه آن در شکل و فرم و هم در ساختار اتفاق افتاده. با موسیقی غرب شما می توانید با نیروی اندیشه، فرم و ساختار یاد بگیرید که با ملودی های ایرانی یا ملودی های دیگر نقاط جهان چگونه برخورد کنید. به طور مثل”باروک فانتزی” را که این جا هم اجرا شد، با همین اندیشه ساخته ام.

چند سال قبل در نروژ جایزه ای در موسیقی به شما تعلق گرفت، آیا روی کار خاصی این جایزه را کسب کردید یا به خاطر فعالیت های مستمرتان در امور موسیقی بوده؟

ـ سال ۲۰۰۶ من برای ارکستر سمفونیک رادیو و تلویزیون دولتی نروژ قطعه ای ساختم که اسمش را “ماه و چاه” نهادم. کار من به جایزه سالانه موسیقی ارکستر سمفونیک دست یافت و سال بعد ۲۰۰۷  این جایزه به من داده شد که اهمیتش در کار موسیقی برای من نقطه عطفی بود.

 

در یک یا دو قطعه از کارهای اجرا شده در کنسرت برگن ملودی موسیقی فلکلور ایرانی را می شد تشخیص داد، آیا این قطعات وجود داشته و شما بازسازی اش کرده اید؟

ـ نه، کارهایی که ما اجرا کردیم همه از ساخته ها و نوشته های من است و هیچ کدام به این شکل که اجرا شد پیش تر وجود نداشته است.

کارهای اجرا شده این ها بودند: لاله زار، کردی، بنفشه، سوسا، باران، هفت نوا، بهار و باروک فانتزی. در این میان قطعا ملودی هایی برای شنونده فارسی ممکن است آشنا به نظر برسد اما خیر، اساسا اثری به این عنوان در موسیقی فارسی وجود نداشته، مثل قطعه باروک فانتری، که برای یک ایتالیایی می تواند یادآور موسیقی کشورش باشد.

مثل قطعه بهار با اجرای ویلون اولیه خانم هنرمند هندی تبار که می شد مایه ای از موسیقی هند را حس کرد؟

ـ بله، قطعه بهار که با ویلون این خانم هندی متولد نروژ که در حال گذراندن دوره دکترای موسیقی است شروع میشه، طوری نوشته شده که حسی از موسیقی و ملودی هند را داشته باشه، اما چنین قطعه ای در موسیقی هندی وجود نداره.

بجز حبیب مفتاح که هنرمند سازهای کوبه ای است و در ابتدای یک قطعه، با صدایش ریتم پرکاشن خود را تکمیل کرد، در قطعه ای دیگر دو نوازنده زن نروژی به زیبایی و بدون لهجه یک موسیقی زمزمه وار لالایی گونه فارسی را به خوبی اجرا کردند؛ با چقدر سابقه کار و تمرین به این هماهنگی خوب دست یافته اید؟

ـ هنرمند خوب ما حبیب مفتاح عزیز از سال ۲۰۱۲ با من همکاری دارد و چندین اجرای مشترک با هم داشته ایم، اما این هنرمندان نروژی هفت، هشت سال است که با من ساز می زنند و در گروه رابطه کاری تقریبا مستمری با هم داریم و اجرای زیادی باهم داشته ایم. این دو بانوی هنرمند عاشق زبان فارسی اند و بسیار زود توانستند این قسمت را به فارسی یاد بگیرند و بخوانند. همه ی اعضای گروه و همین خانم ها از نوازندگان حرفه ای در نروژ هستند.  خانم “سارا اودنگر” در اپرای نروژ نوازندگی می کند و اعجوبه ای محسوب می شود.

با هنرمندان ایرانی داخل و یا بیرون از کشور ارتباط کاری دارید و اثری برای اجرای داخل و یا برای خواننده موسیقی کلاسیک ایرانی ساخته اید؟

ـ من سه دهه است که در کشور نروژ زندگی می کنم و طبیعی است ارتباطم با هنرمندان موسیقی خارج از کشور بیشتر باشد، ولی بیش از هنرمندان ایرانی، من رابطه و همکاری ام با نوازندگان و موسیقیدان های خارجی از ملیت های مختلف است. چند سال قبل من در راستای موسیقی پیشرو چند ملیتی با یک گروه پرکاشن ایرانی آشنا شدم که در کشورهای مختلف بودند. آقای بهنام سامی نوازنده سازهای کوبه ای در آلمان، آقای پژمان حدادی در امریکا که در گروه معروف “دستان” در ایران هم کار کرده و چند هنرمند ایرانی دیگر و نیز گروه های نوازنده با ملیت آفریقایی و آسیایی و اروپایی با هم کارهای موسیقی اینترنشنال انجام می دهیم.

بجز این با موسیقی ایرانی کاری را تهیه و تنظیم کرده ام که با خوانندگی سالار عقیلی در برنامه بزرگداشت مولانا اجرا کرده ایم. با شاهرخ مشکین قلم و حسن اف نوازنده آذربایجانی در فیلارمونی شهر کلن و یکبار هم با شاهرخ مشکین قلم در برنامه “ریکس سن” اسلو و با حسین علیزاده در لندن برنامه مشترک داشته ام. برنامه بعدی ما جشن رونمایی سی دی تازه ما است که در ماه سپتامبر در اسلو برپا خواهد شد. و البته برای ماه نوامبر با گروه موسیقی خودم بار دیگر به برگن خواهم آمد.

* علی صدیقی، نویسنده و روزنامه نگار، ساکن نروژ. سردبیر سابق ویژه های ادبی نقش قلم(۱۳۶۷تا ۱۳۷۲)، هنر و اندیشه گیله وا (۱۳۷۳ و ۱۳۷۸) و روزنامه خزر در شهر رشت ( ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸). عضو انجمن قلم نروژ.