شهروند: همین شنبه ۷ اکتبر قرار است که سنا مژده سومین رمانش را به نام “نکتوفیلیا” رونمایی کند. سنا مژده رمان نویس و استاد دانشگاه است. او در یک خانواده علمی و علاقمند به علم متولد شد و تا وقتی که در ایران بود با وجودی که به مطالعه علاقمند بود و کتابخوان، اما هرگز تصورش را نمی کرد زمانی که به امریکا می آید برای ادامه تحصیل آن هم در رشته ی مدیریت، نوشتن رمان به زبان فارسی بشود دغدغه و دلمشغولی اش.

حاصل این دلمشغولی، می شود اولین رمانش به نام “جایی برای بودن”که خودش آن را کاری شخصی معرفی می کند و  در سال ۲۰۱۰ چاپ می شود. تازه بعد از نوشتن اولین رمانش می رود به سراغ این که اصول داستان نویسی را به صورت حرفه ای بیاموزد و حاصل این کنکاش تولد دومین رمانش است به نام “رسوب” که در سال ۲۰۱۴ چاپ می شود. او می گوید در این رمان تمام توجهم به داستان گویی در رمان بود. بیشتر داستان گویی برایم جذاب بود تا چگونگی گفتن داستان!

سنا مژده در دفتر شهروند

و اما سومین رمان که همین “نکتوفیلیا” است و او در تأییدش تمام قد می ایستد، رمانی ست که جریان سیال ذهن در آن در آمد و شد است.

فرم، محتوا، زبان همه در هم تنیده و سیال می آیند و می روند تا تاروپود رمان را ببافند.

می گوید فکر می کنم در سومین رمان به یک نتیجه مطلوب رسیدم هم شیوه ی نوشتن و هم داستانگویی هر دو را دارم و برایم قابل دفاع است. چهار سال رویش کار کرده ام و چندین بار بازنویسی شده. در دوره ای این رمان را شروع کردم که یک سری سئوالات فلسفی برایم مطرح شد و در واقع در فرایند پاسخ به آن سئوالات این کتاب هم نوشته شد. محصول جانبی فرایند سئوالات فلسفی خودم است. تا وقتی که در ایران بودم فلسفه نمی خواندم دلیلش هم این بود که در خانواده ای اکادمیک رشد کردم و بزرگ شدم و موفقیت تحصیلی در اولویت بود و خب این شرایط فراغتی برای پرداختن به بسیاری چیزها از جمله فلسفه را نمی داد. فلسفه خواندن را در بیست و پنج سالگی وقتی در غرب بودم شروع کردم.

در واقع نکتوفیلیا را برای این که داستانی بنویسم شروع نکردم، همین طور که برای یافتن پاسخ های فلسفی ام  پیش می رفتم و جواب ها شکل می گرفت، داستان آمد کنارش ایستاد!

نکتوفیلیا را نشر رایان چاپ کرده(۱۳۹۶) این رمان در ۲۳۳ صفحه کاهی و در هشت بخش نوشته شده است. طرح روی جلد احتمالا کار خود نویسنده است.

بر پیشانی این کتاب جملات قصاری از چند نویسنده مطرح دنیا خودنمایی می کند تا شاید ذهن خواننده را برای ورود به دنیای سوررئال رمان آماده کند. دنیایی که چنین  بر روی خواهندگانش در می گشاید:

“از صنوبرهای سیاه سر می گیرد و در صنوبرهای سیاه پایان.

و باز آغاز می شود.

که آن تنها حقیقت و تمام حقیقت وهم است.

کی دیدم طوفان زده ی به ساحل سریده در متروک ترین جزیره ی اقیانوس را؟

و کی خواهم دید آخرین حباب های ناز دخترک چشم آبی چهار ساله را؟”

خواندن این رمان جذاب و تفکربرانگیز را به شما توصیه می کنیم. برای تهیه کتاب راحت ترین راه رفتن به مجلس رونمایی آن است. هم فرصتی برای دیدار با نویسنده و گپ و گفتی با او و  هم خرید کتاب. هم فال و هم تماشا!  به امید دیدار دوستداران ادبیات و آنانی که ادبیات مشغله ای ست جدی برای آنان.

رونمایی کتاب نکتوفیلیا با حضور سنا مژده همین  شنبه ۷ اکتبر از ساعت ۴:۳۰ تا ۶ بعدازظهر در گالری کویین واقع در ۳۸۲ خیابان کوئین شرقی.