به گزارش رسانه های اروپایی روز چهارشنبه اول نوامبر امسال جنگنده های اسراییلی بار دیگر هدف هایی را در منطقه صنعتی حسیا واقع در نزدیکی شهر حمص سوریه بمباران کردند. از آغاز سال ۲۰۱۵ میلادی تاکنون اسراییل دست کم ۲۰ هدف را در خاک سوریه بمباران کرده است.

بیشتر بمباران ها انبارهای تسلیحاتی را هدف گرفته اند که از سوی ایران برای تقویت نظامی حزب الله لبنان مورد استفاده قرار می گرفته است. این بمباران ها تاکنون به جز تهدیدهای لفظی با هیچ واکنشی از سوی ایران روبرو نشده است.

جمهوری اسلامی ایران ادعای ذخیره سازی جنگ افزار برای حزب الله را رد می کند، اما همزمان بدون هیچ پرده پوشی نشان می دهد که به تقویت نظامی حزب الله لبنان ادامه می دهد و برای نگهداری رژیم بشار اسد از نیروهای آن بهره می برد. سعد حریری نخست وزیر لبنان همزمان با کناره گیری از مقام خود ایران و حزب الله را متهم کرده که “لبنان را غیرقابل حکومت کرده اند”.

حضور نظامی آشکار ایران در سوریه

نیروهای حزب الله در کنار هزاران پاسدار ایرانی در جنگ داخلی سوریه به نفع بشار اسد می جنگند.

تهران بارها ادعا کرده که افسران سپاه را تنها به عنوان مستشار نظامی به سوریه می فرستد و آن ها در جنگ داخلی سهیم نیستند، اما بر اساس آمار منتشر شده از سوی منابع نظامی ایرانی، تا پایان تابستان امسال بیش از ۲ هزار و ۲۰۰ سپاهی در درگیری های سوریه کشته شده اند. این رقم نشان می دهد که حضور ایران در خاک سوریه، نمی تواند به مستشاری محدود باشد.

دولت اسراییل بارها اعلام کرده که ادامه حضور جمهوری اسلامی در کشور همسایه خود سوریه را هرگز تحمل نخواهد کرد. به تازگی مقامات اسراییلی حتی آشکارا تهدید کرده اند که اگر جمهوری اسلامی به توسعه طلبی های نظامی خود در منطقه ادامه دهد ایران را مورد حمله نظامی قرار خواهند داد.

آغاز یک جنگ بی سروصدا

حتی اگر خوشبینانه فرض کنیم که اسراییل به رغم تهدیدهای همیشگی خود دست به حمله مستقیم نظامی علیه ایران نمی زند، این درگیری دست کم در خاک سوریه آشکار شده اند.

تشدید خصومت میان دولت محافظه کار بنیامین نتانیاهو و جمهوری اسلامی ایران، به ویژه در شرایطی خطرناک تر از همیشه شده که مناسبات اسراییل با عربستان سعودی، رقیب اصلی ایران در منطقه، رو به بهبودی نهاده است.

به تازگی اعلام شد که محمدبن سلطان ولیعهد جوان عربستان سعودی با رهبران اسراییل دیدار و گفت وگو داشته است.

ریاض این خبر را تکذیب کرد، اما با توجه به ده ها گزارش رسمی و نیمه رسمی منتشر شده در ماه های اخیر، تردید نمی توان داشت که محمدبن سلطان به بهبود مناسبات کشورش با اسراییل علاقمند است. همین یک هفته پیش در گزارش ها آمده بود که عربستان قصد دارد با ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری، یک شهر بزرگ توریستی در سواحل بحرالاحمر (دریای سرخ) بسازد و به احتمال زیاد اسراییلی ها در این طرح شریک خواهند بود.

پیشینه درگیری های ایران و اسراییل در سوریه

جنگ پنهانی میان ایران و اسراییل از زمانی آشکار شد که در ماه ژانویه سال ۲۰۱۵ میلادی جنگنده های اسراییلی یک کاروان حامل فرماندهان حزب الله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در بلندی های جولان بمباران کردند.

در این حمله شش عضو بلندپایه حزب الله و دست کم یک فرمانده سپاه پاسداران ایران کشته شدند. جهاد مغنیه پسر عماد مغنیه از فرماندهان پیشین حزب الله لبنان هم در میان این کشته شدگان بود. او مناسبات بسیار نزدیکی با قاسم سلیمانی فرمانده لشگر قدس داشت که بازوی خارج از کشور سپاه پاسداران محسوب می شود.

خود عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ میلادی بر اثر انفجاری در سوریه به قتل رسید که گفته می شد اسراییل عامل آن بوده است.

در پی این عملیات، فرماندهان نظامی ایران تهدید کردند که انتقام سختی از اسراییل خواهند گرفت، اما از آن زمان به این سو، به رغم حمله های متعدد اسراییل به نیروهای تحت حمایت ایران در باریکه غزه، لبنان و سوریه، هیچ اقدام نظامی متقابلی از سوی ایران علیه اسراییل صورت نگرفته است.

همین موضوع نشان می دهد که جمهوری اسلامی به رغم تهدیدهای پیاپی و اغلب توخالی، مایل نیست با دم شیر بازی کند. تهران به خوبی می داند که در جنگی احتمالی، آمریکا و متحدانش در ناتو پشت اسراییل را خالی نخواهند گذاشت و عربستان سعودی نیز احتمالا در کنار اسراییل خواهد بود. به این دلیل، درگیری رودررو با اسراییل به معنای پایان حیات رژیم تهران خواهد بود و این چیزی است که رهبری ایران حاضر به پذیرش ریسک آن نیست.

 

بریدن بند ناف حزب الله و ایران

در حالی که رژیم سوریه ادعا می کند هدف بمباران های روز چهارشنبه اول نوامبر امسال اسراییل یک کارخانه تولید مس بوده است، رامی عبدالرحمن، رییس گروه دیده‌بان حقوق بشر سوریه در لندن  می‌گوید هدف این بمباران ها یک انبار اسلحه بوده است.

تارنمای رادیو آلمان در این مورد می نویسد: “در ماه‌های گذشته نیروی هوایی اسراییل بارها اهدافی را در داخل خاک سوریه هدف قرار داده است. هدف بیشتر این حمله ها نیروهای دولتی سوریه و شبه‌‌نظامیان وابسته به حزب‌الله لبنان بوده است. حزب الله از سوی ایران حمایت مالی و نظامی می‌شود، به همین خاطر اسراییل همواره نگران حضور و قدرت‌گیری ایران در کنار مرزهای خود است”.

نکته قابل تعمق آن است که حمله روز ۳۰ نوامبر جنگنده‌های اسراییل به سوریه، هم‌زمان با حضور ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه در تهران انجام شده است. روسیه و ایران حامیان اصلی رژیم بشار اسد هستند، اما مسکو در عین حال مناسبات گرمی با تل آویو دارد.

 

حمله به انبار تسلیحات حزب الله در سوریه

پنج هفته پیش از حمله روز اول نوامبر به هدفی در نزدیکی حمص، هواپیماهای اسراییلی یک انبار تسلیحاتی دیگر را در نزدیکی فرودگاه دمشق بمباران کردند.

مرکز دفاع از حقوق بشر سوریه در لندن بلافاصله اعلام کرد که در این انبار تسلیحاتی بمباران شده جنگ افزارهای ارسالی از ایران برای حزب الله  نگهداری می شده است.

به ادعای این مرکز، این جنگ افزارها قرار بوده از طریق خاک سوریه به اردوگاه های نظامی حزب الله در جنوب لبنان منتقل شوند و اسراییلی ها از این موضوع آگاه شده بودند.

پیش تر، روز ۲۷ آوریل امسال نیز هدف دیگری در جنوب غربی فرودگاه دمشق بمباران شد که مسکو آن را کار نیروی هوایی اسراییل دانست و به این خاطر از تل آویو انتقاد کرد.

همان زمان، وزیر اطلاعات اسراییل در گفت‌وگو با رادیو ارتش گفت:”این حمله ها همخوان با سیاست اسراییل و با هدف جلوگیری از ارسال کمک‌های تسلیحاتی ایران به حزب‌الله لبنان انجام شده است”.

همزمان با این تحولات روزنامه “جروزالم پست” هم نوشت که اسراییل برای جلوگیری از رشد توان نظامی ایران و حزب‌الله در نزدیکی مرزهای سوریه با اسراییل، حمله‌ به سوریه را افزایش داده است.

 

تهدیدهای لفظی در برابر حمله های نظامی

در برابر حمله های مرگبار اسراییل به انبارهای تسلیحاتی ایران و حزب الله در خاک سوریه، ایران تاکنون تنها به تهدیدهایی لفظی متوسل شده که درباره جدی بودن آن ها نیز می توان تردید داشت. مثلا روز ۲۲ سپتامبر امسال پس از رونمایی از موشک بالستیک “خرمشهر”، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران اعلام کرد که برد این موشک تا ۲ هزار کیلومتر است و می تواند به جای یک کلاهک چندین کلاهک را حمل کند. این تهدیدی علیه اسراییل بود.

حسن روحانی رییس جمهور نیز در این مراسم اسراییل را “غده سرطان”ی خواند که منطقه را تحت فشار و تجاوز قرار داده است.

سه روز پیش از رونمایی از موشک خرمشهر، ارتش اسراییل اعلام کرده بود که یک پهباد ساخت ایران را در بلندی های جولان سرنگون کرده است. گفته شد که این هواپیمای بی‌سرنشین از مرز سوریه وارد آسمان اسراییل شده است.

اسراییل بخشی از بلندی های جولان را که به سوریه تعلق دارد در جنگ های شش روزه سال ۱۹۶۷ اشغال کرده و همچنان تحت تصرف دارد. در جریان ناآرامی های داخلی سوریه بلندی های جولان نیز گهگاه صحنه درگیری های مسلحانه یا حمله های هوایی بوده است. اسراییل با هدف کنترل تحرکات نظامی در لبنان و سوریه، اهمیت ویژه ای برای این منطقه اشغالی قائل است.

روز ۲۷ آوریل امسال نیز ارتش اسراییل مدعی شده بود که با استفاده از سامانه موشکی پاتریوت یک هواپیمای بدون سرنشین را در بلندی های جولان سرنگون کرده است.

مجموع این گزارش ها نشان می دهد که جنگ اسراییل با ایران، دست کم از نزدیک به سه سال پیش در خاک سوریه آغاز شده و در همان جا ادامه دارد. با نزدیکی اسراییل و عربستان سعودی اکنون خطر کشانده شدن این جنگ به داخل مرزهای ایران تشدید شده است.

محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی تابستان امسال تهدید کرد جنگ نیابتی موجود را به داخل خاک ایران خواهد کشاند. اسراییل بی گمان از این اقدام پشتیبانی خواهد کرد. اگر سیاست ضدایرانی دونالد ترامپ در آمریکا هم تثبیت شود، باید نگران ایجاد جبهه ای قوی علیه ایران بود.

رهبری جمهوری اسلامی که همواره “اسلام” را به “ایران” ترجیح داده، تاکنون به این تهدیدها بی اعتنا مانده است. علی خامنه ای در تازه ترین سخنرانی خود بار دیگر آمریکا را “بزرگترین و شرورترین دشمن ایران” نامید. این سخن چند روز پس از آخرین دیدار ولادیمیر پوتین با خامنه ای ایراد شد.

 

تحولات تازه به زیان ایران

در هفته نخست ماه نوامبر امسال، در منطقه تحولات تازه ای رخ داده که می تواند به سود نزدیکی بیشتر عربستان و اسراییل و انزوی شدیدتر جمهوری اسلامی ایران تمام شود.

پناه بردن سعد حریری نخست وزیر لبنان به ریاض، سفر محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین به این شهر و پرتاب یک موشک میان برد از سوی حوثی های یمن به فرودگاهی در نزدیکی ریاض مهمترین این تحولات هستند که مناسبات پرتنش ایران و عربستان را بیش از همیشه تیره کرده اند و می توانند سبب همکاری بیشتر میان ریاض و تل آویو شوند.

سعد حریری، یک روز پس از دیدار با علی اکبر ولایتی مشاور بین المللی علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در بیروت، به ریاض رفت و ضمن استعفا به صراحت گفت که ایران و حزب الله، لبنان را غیرقابل حکومت کرده اند.

حریری، که خود زاده و رشد یافته در عربستان است و مناسبات بسیار نزدیکی با کاخ سعودی دارد، حتی تهدید کرد که دست ایران به زودی در کشورهای عربی منطقه قطع خواهد شد.

یک روز بعد، محمود عباس در شرایطی به ریاض سفر کرد که جنبش حماس و الفتح به هم نزدیک شده اند و مقدمات یکی شدن دو پاره فلسطین در حال فراهم شدن است. چنین وحدتی می تواند به طرح ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در کنار اسراییل سرعت بخشد. چیزی که به یک بحران بیش از هفتاد ساله میان اسراییل و فلسطین و به تبع آن جهان عرب پایان می دهد و باب طبع تهران نیست.

محمود عباس در گذشته بارها جمهوری اسلامی ایران را مانع مهمی بر سر راه صلح فلسطین و اسراییل معرفی کرده و در این زمینه با اسراییل همصدا است.

سفر محمود عباس به ریاض معنایی جز این ندارد که یک فلسطین یکپارچه که ائتلافی از حماس و الفتح بر آن حکومت خواهد کرد، مناسبات نزدیکی با عربستان سعودی دارد و از ایران دوری خواهد گزید.

ادعای تازه عربستان، بهانه جنگ؟

و اما از همه این تحولات مهم تر، ماجرای پرتاب موشکی با برد موثر ۹۰۰ کیلومتر از سوی شیعیان حوثی یمن به ریاض است که عربستان سعودی ادعا می کند آن را با موشک های پاتریوت در هوا منهدم کرده است.

عربستان ادعا می کند که این موشک یا از خاک یمن به وسیله نیروهای ایرانی به سمت ریاض پرتاب شده، یا از سوی ایران در اختیار حوثی ها قرار گرفته و یا حوثی ها آن را با کمک ایران ساخته اند.

ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی در جنگ یمن روز دوشنبه ۶ نوامبر با صدور بیانیه ای پرتاب این موشک را اعلان جنگ ایران علیه عربستان خواند و نوشت که عربستان حق دارد در برابر این عمل واکنش نظامی نشان دهد.

ائتلاف موجود به رغم بسیج همه نیروهای خود ظرف چندین سال موفق به ایجاد ثبات در یمن نشده است. شیعیان حوثی در دهه های گذشته همواره خاری در چشم ریاض بوده اند، رفع شر این گروه، از منظر عربستان تنها در صورت قطع پشتیبانی ایران ممکن است، اما ایران هم به عنوان رقیب عربستان حاضر به این عقب نشینی نیست. پس ریاض و موتلفانش می توانند جنگ با ایران را تنها راه رهایی از باتلاق یمن ارزیابی کنند.

ایران ادعای عربستان سعودی را به شدت تکذیب کرده است، اما هنوز این پرسش بی پاسخ مانده که حوثی ها چگونه به موشکی دست یافته اند که برد مفید آن نزدیک به هزار کیلومتر است؟ ایران تاکنون تنها کشوری بوده که از سوی عربستان و پشتیبانان منطقه ای و غربی آن به پشتیبانی از حوثی ها متهم شده است.

همه رخدادهای منطقه، در نهایت یک مسیر را می پیمایند: تشدید تنش میان ایران و عربستان از یک سو و رشد آمادگی اسراییل برای ورود به جنگ با ایران از سوی دیگر.

در اینجا این مردم ایران هستند که باید هشیار باشند و به جمهوری اسلامی امکان تشدید  بحران ها را ندهند، اما متاسفانه در شرایط کنونی ایران به این هشیاری نمی توان امیدوار بود.

رهبری جمهوری اسلامی توانسته است با فریب افکار عمومی این فکر را در جامعه جا بیاندازد که حضور لشگر قدس سپاه پاسداران در کشورهای همسایه خطر حمله به ایران را دور کرده است.

متاسفانه برخی از روشنفکران نان به نرخ روز خور هم این دروغ بزرگ را تقویت می کنند. در حالی که اگر جنگی شعله ور شود، دامنه آن به سرعت به داخل ایران کشیده خواهد شد.

جنگ های امروز دیگر متکی به نیروی زمینی و نفرات نیستند، بلکه تکنولوژی های مدرن و جنگنده های تیزپرواز هستند که در آن ها حرف آخر را می زنند.

هم اسراییل و هم عربستان سعودی به لحاظ نیروی هوایی بسیار قوی تر از ایران هستند. در حالی که این دو کشور در دهه های اخیر توان هوایی خود را با پشتیبانی غرب به شدت تقویت کرده اند؛ اکثر جنگنده های ایران، به دلیل تحریم های بین المللی در حال حاضر زمین گیر هستند و به درد روز مبادا نمی خورند.

جنگ، بدترین پایانی است که حیات ۴۰ ساله و سیاه جمهوری اسلامی می تواند برای مردم ایران داشته باشد. یک جنبش صلح قوی در داخل و خارج از کشور است که می تواند مانع از چنین سرنوشت تلخی شود. این جنبش در صورتی موفق خواهد بود که روی ضرورت پایان یافتن مداخلات نظامی و سیاسی ایران در کشورهای همسایه و پرداختن به مشکلات کشور متمرکز باشد. انقلاب اسلامی به تمام معنا در داخل ایران شکست خورده و رنگ و رو باخته است، اما رهبری جمهوری اسلامی همچنان در اندیشه صدور این انقلاب به کشورهای همسایه است. مداخلات نظامی ایران در خارج از مرزهای کشور هیچ دلیل منطقی دیگری ندارد.