سحرسیما زرهی
ترجمه: آرش عزیزی
روزی روزگاری در استانی به نام انتاریو نخست وزیر راستگرایی به نام مایک هریس حاکم بود. هریس که سال ۱۹۹۵ به قدرت رسید بیش از هر چیزی به خاطر “انقلاب عقل سلیم” معروف است، یعنی برنامه حزب محافظهکار پیشرو که وعده کاهش کسری بودجه و در عین حال کاهش مالیاتها را میداد.
هریس بیش از هر چیزی عاشق کاهش خدمات دولت بود؛ او میزان کمک اجتماعی را بیست و دو درصد کاهش داد، بودجه پروژههای بزرگ زیرساختی همچون خط حمل و نقل اگلینتون غربی در تورنتو را کم کرد و خدماتی را قطع کرد که در نتیجه آنها سطوح متعددی از دولت استانی فلج شدند و بسیاری وزارتخانهها، دیگر خدمه لازم برای عمل به شغلهایشان را نداشتند. او به برنامههای اجتماعی در بودجه حمله کرد و با اخراج صدها پرستار و تعطیلی بیمارستانها، خنجری به دل نظام خدمات درمانی استانی فرو کرد.
میزان کاهش خدماتی که هریس هر روز انجام میداد باعث شده بود اخبار ساعت ۶ به فیلمهای ترسناک پر از قطع شبیه شود ـ منتها با قطع خدمات به جای قطع دست و پا.
هریس علاوه بر کاهش خدمات عاشق فروش زیرساختهای اجتماعی استان، مستقل از میزان سودآوری آنها، بود. او میخواست شرکتهای عمده دولتی مثل هیدرو انتاریو و اداره کنترل الکل در انتاریو را بفروشد.
گرچه او آنقدر در قدرت نماند تا چشماندازش را عملی کند، موفق شد که انتاریو هیدرو را به پنج شرکت کوچکتر تقسیم کند که حراجشان آسانتر میبود. این تولد “هیدرو وان” و شرکت برق انتاریو بود که توزیع و تولید برق در استان را کنترل میکنند.
هریس، که میدانست مردم انتاریو اگر انگیزههای واقعیاش را بفهمند شورش میکنند، این واقعیت که او داشت داراییهای دولتی را به بالاترین خریدار میداد پنهان میکرد و این روند را “پی پی پی” (مخفف “همکاری خصوصی ـ عمومی”) مینامید، اما در واقعیت همه چیزِ انتاریو حراج شده بود. طولی نکشید که استان به فروشگاه عظیم فروش مواد اسقاطی بدل شد و شرکتهایی که دنبال معاملههای خوب بودند مثل لاشخور دور کوئینز پارک حلقه زدند.
در زمان هریس حتی بزرگراههایمان به بالاترین خریدار فروخته شد و بزرگراه ۴۰۷ به شرکتی خصوصی کرایه داده شد. این قرارداد را بزرگترین حرکت به سمت خصوصیسازی مدیریت دارایی عمومی در تاریخ کانادا دانستند.
جای شگفتی نبود که در زمان هریس، انتاریو پر از بیخانمانی و فقر شد. استانی که به رفاه معروف بود لخت و عور شد. مردم خشمگین انتاریو در مجموعهای از اعتصابات و روزهای عمل به پا خاستند و بالاخره موفق شدند مایک هریس را از دولت اخراج کنند.
تا امروز، داستان حکومت مایک هریس قصه عبرتآموزی برای رایدهندگان و سیاستمداران است که وقتی میگذاری رهبری ارتجاعی با برنامهی شرکتها به قدرت برسد چه اتفاقی میافتد. این داستانی است که جو پانتالونه، نامزد شهرداری، میخواهد تمام انتاریوییها وقتی ۲۵ اکتبر پای صندوقهای رای میروند به یاد داشته باشند.
وقتی جو پانتالونه این میراث هریس را در کارزارش مطرح میکند دارد هشداری و پیغامی واحد به تورنتوییها میفرستد:”من تنها نامزد پیشروی شهرداری هستم”.
“رقبای من همه یک مشت مایک هریس کوچولو هستند. همه میخواهند یک چیزی را بفروشند. همه میخواهند یک چیزی را واگذار کنند. همه میخواهند مخارج شهر را، در حالی که جمعیت رو به رشد است، پایین بیاورند”.
پانتالونه در سراسر رقابت شهرداری دوباره و دوباره از میراث مایک هریس استفاده کرده تا از تهدید قطع برنامههای اجتماعی و خصوصیسازی داراییهای شهری استفاده کند.
پانتالونه اغلب راب فورد، نامزد شهرداری، را با مایک هریس مقایسه میکند؛ و دیدن این ارتباط خیلی سخت نیست بخصوص با توجه به حمایت فعال فورد از هریس در رقابت او برای نخستوزیری در سال ۱۹۹۵ ـ تا چه برسد به قرض گرفتن بسیار او از کتاب فرمولهای سیاسی هریس: یعنی معافیتهای مالیاتی و قطع برنامههای اجتماعی.
پانتالونه توضیح میدهد:”آقای فورد فکر میکند (یا میگوید فکر میکند) که میتوانیم خدمات بیشتر را با کاهش افرادی که این خدمات را ارائه میدهند فراهم کنیم، نمایندگی بیشتر را با خلاص شدن از شر نمایندهها فراهم کنیم و با قطع دسترسی به خدمات اجتماعی با قیمت مناسب میتوانیم به مردم کمک کنیم از رکود بیرون بیایند. به نظر میآید او فکر میکند ساخت جامعه با رها کردن مردم به حال خودشان ممکن است.”
او میافزاید:”من در عالم او زندگی نمیکنم. فکر میکنم بیشتر تورنتوییها هم آنجا زندگی نمیکنند. من میخواهم روی کیفیت زندگیمان سرمایهگذاری کنیم. دولت برای همین است”.
پانتالونه در ضمن فعالانه از طرحهای راکو راسی، دیگر نامزد، برای فروش تورنتو هیدرو انتقاد کرده است.
او میگوید:”در زمانی که به حفظ انرژی نیاز داریم عاقلانه نیست که تورنتو هیدرو را به منافع خصوصی بفروشیم که به مصرف بالاتر انرژی و نرخهای رو به افزایش برای سودآفرینی اتکا میکنند”.
پانتالونه میافزاید:”خصوصیسازی تورنتو هیدرو فاجعه سیاستی کوتاهبین است که حتما برای همهمان گران تمام میشود.”
“رویای آقای راسی برای فروختن تورنتو هیدرو مثل فروختن خانه برای پرداخت اجاره است. تورنتو هیدرو هر سال میلیونها دلار درآمد دارد که به ما امکان میدهد اهداف محیطزیستیمان برای حفظ انرژی را دنبال کنیم و شغلهای خوب ایجاد کنیم و به ما فرصت میدهد آن شغلها را سبزبسازیم.”
پانتالونه میپرسد:”چرا چنین نکنیم؟ آقای راسی نامزد شهرداری است یا مسئول حراج؟”
شاید سختترین گفتههای پانتالونه متوجه رقیب اصلی او، جورج اسمیترمن، است. او در مورد طرحهای اسمیترمن برای خصوصیسازی بعضی اجزای تی تی سی، میگوید:”آقای اسمیترمن گفته خطوط اتوبوس را میفروشد ـ کاری که حتی راب فورد هم دیوانهوار می خواند”.
“در ماه مه شهردار انگلستان، بوریس جانسون (که محافظهکار است) دوباره نظام حمل و نقل شهر را خرید و خصوصیسازی را “اتلاف عظیم پول” نامید. این برای مردم لندن ۴۰۰ میلیون پوند خرج برداشته بود ـ حتی بیش از آنچه اسمیترمن قبلا در آژانس الکترونیکی بهداشت از دست داده است.”
پانتالونه مکررا تلاش کرده رابطه بین اسمیترمن و هریس را نشان دهد.
وقتی ایمیلی به محافظهکاران استانی که شماری از اعضای کابینه، سازماندهندگان و نامزدهای دوره مایک هریس پخش میکردند در دفاع از جورج اسمیترمن ظاهر شد، پانتالونه وسط پرید تا از فرصت استفاده کند.
کمپین انتخاباتی او اعلامیهای بیرون داد و این ایمیل را “میخی بر تابوت” اسمیترمن خواند.
او میگوید:”مایک هریس بازگشته، این بار به شکل جورج اسمیترمن.”
در این ایمیل، که در اعلامیه آمده، تیم سابق هریس از رقیب پانتالونه تعریف کرده است:”جورج اسمیترمن ثابت کرده که آنچه لازم است برای تصمیمهای سخت و اعمال تغییرات واقعی دارد”.
پانتالونه انتقاد میکند که “منظور هریس از”تغییر واقعی”نابودی نظام آموزشی، حمل و نقل عمومی و بخش عمومی است. و جورج اسمیترمن، با نزدیکی بسیار با هریس، روشن ساخته که میخواهد کار را از درون شهرداری تمام کند”.
او میپرسد:”اگر اینطور نبود چرا تیم هریس از او طرفداری میکرد؟ و چرا او به این افتخار میکرد؟ ادغام، حذف آموزش عمومی، پانزده سال عدم تجدید حمل و نقل عمومی، واگذاری خدمات استانی به شهرداری؛ اینها هنوز به تورنتوییها ضربه میزند”.
به گفته پانتالونه، دشواریهای مالی تورنتو همه بخشی از “انقلاب عقل سلیم” هریس هستند.
پانتالونه توضیح میدهد:”ما هنوز از واگذاری خدمات به دولت شهری توسط مایک هریس رنج میبریم. ۵۰۰ میلیون دلار که قبلا دولت استانی خرج میکرد توسط مایک هریس به دوش ما افتاده و هرگز بازنگشته”.
پانتالونه در مورد اسمیترمن میگوید:”او دوباره فرصتگرایانه تمام افراد عاقل و پیشروی تورنتو را ترک کرده ـ و هر ادعایی را که به شهرساز بودن داشته کنار گذاشته”.
پانتالونه میافزاید:”او روز به روز بیشتر از راب فورد تمیز نادادنی میشود. باید شرمگین باشد”.
روز انتخابات نزدیکتر میشود و پانتالونه همچنان امیدوار است هشدارهای مکررش در مورد بازگشت به سیاستهای دوره هریس، قطع خدمات و خصوصیسازی، نقطه عطفی برای تورنتوییها باشد و اوضاع را از ترجیح دادن دو نفر اول، اسمیترمن و فورد، به رای به او تغییر دهد.
روشن نیست که میراث هریس هنوز در ذهن رایدهندگانی که معمولا کمحافظگی تاریخی دارند و اغلب در زمان بحران اقتصادی به همان راهحلهای قبلی روی میآورند، زنده است یا نه.
اما یک چیز مسلم است. با حضور پانتالونه در انتخابات میتوانیم شاهد میزان بسیاری از تاریخ سیاسی در هر مناظره و حکایت همیشه حاضر عبرتآموزی باشیم در مورد آنچه بر سر استانی آمد که برای بیرون آمدن از رکود اقتصادی رو به قطع خدمات و خصوصیسازی آورد.
نظر شما را نمیدانم، اما در عصری سیاسی که روح هریس و “انقلاب عقل سلیم” دنبالمان میکند، عاقلانه است که پانتالونهای هم داشته باشیم.