حدود ۳۰ سال قبل از آغاز نهضت مشروطه حضرت بهاءاله در (کتاب اقدس) تعلیم و تربیت دختران و پسران را از وظائف اجباری والدین شمرده بودند و تأکید کردند که اگر والدین قادر به انجام این وظیفه نباشند شورای انتخابی محلی بهائیان باید این مسئولیت خطیر را به عهده بگیرد و حتی متذکر شدند که اگر از دو فرزند دختر و پسر یکی را قادر هستند که به مدرسه بفرستند باید دختر را به مدرسه بفرستند چرا که دختران مادران و آینده ساز دنیا هستند.
به همین جهت بین سال های ۱۸۹۷ تا ۱۸۹۹ میلادی بهائیان اولین مدرسه به سبک اروپایی را در تهران به نام (مدرسه تربیت پسران) تأسیس کردند و ۱۰ سال بعد اولین مدرسه بهائی دخترانه را در شهر قزوین به نام (مدرسه توکل دختران) افتتاح کردند. با گذشت زمان تعداد این مدارس افزایش یافت به طوری که در سال ۱۹۳۳ تعداد مدارس دخترانه بهائی در سرتاسر ایران به بیش از ۲۰ مدرسه رسید که در کل آنها ۱۴۵۸ دانشجوی دختر بهائی و غیر بهائی مشغول به تحصیل بودند. با وجود این که هدف اولیه ورود دکتر سوزان مودی از آمریکا به ایران به جهت خدمات پزشکی بانوان بود ولی از بدو ورودش با دکتر بخشایش که یکی از مؤسسین بیمارستان صحت و نیز مدرسه پسران بود تصمیم به تأسیس مدرسه دخترانه در تهران گرفت و از جلسات جمع آوری اعانه برای مدرسه دختران حدود ۶۰۰ دلار آن زمان جمع آوری کرد و با همت یکی از بهائیان آمریکائی آقای سیدنی اسپریگ در آمریکا انجمن آموزشی ایران و آمریکا را تأسیس کرد که برای کمک به شهریه محصلین بی بضاعت بهائی و غیر بهائی اختصاص داده شد. بهائیان ایران سه مدرسه کوچک در نقاط مختلف تهران به اسامی مختلف باز کردند که یک مدرسه پسرانه و دخترانه را مدرسه تربیت نامیدند ولی به علت کمبود زنان تحصیل کرده بهائیان مجدداً از بهائیان آمریکائی کمک خواستند. به این منظور خانم جوانی به نام لیلیان کپس عازم ایران شد. با مدیریت این خانم مدرسه تربیت دختران یکی از بهترین مدارس دخترانه تهران شناخته شد و این موقعیت را تا سال بسته شدن مدرسه یعنی ۱۹۳۴ حفظ کرد. خانم کپس که به Miss Kapps معروف شده بود نه فقط آموزگار مجربی بود بلکه در علوم و کارهای زنانه از قبیل خیاطی، خانه داری، بهداشت و اقتصاد خانواده هم مهارت داشت و بزودی آموزش این مهارت ها جزء مواد درسی مدرسه منظور شد. در کمتر از ۱۰ سال تحت مدیریت ماهرانه او تعداد دانش آموزان از ۳۰ نفر به ۳۰۰ نفر رسید. یکی از اهداف خانم کپس آموزش زنان ایرانی برای تدریس در کشورشان بود که بعد از اتمام مدرسه معلم شوند. دکتر مودی معتقد بود که بهداشت و سلامتی دختران و زنان پیوندی ناگسستنی با تعلیم و تربیت آنها دارد به همین دلیل با کمک دکتر کلاک دست به ابتکار جالبی در مدارس بهائی زد. این نوآوری تدریس مبانی بهداشتی به دانش آموزان بود. ایشان با کمک خانم کلاک که فارغ التحصیل رشته پرستاری بود هفته ای یک بار در مدرسه علم تشریح، کالبد شناسی، کمک های اولیه بهداشتی و پرستاری را می آموختند که در آن زمان تنها مدرسه ای در سراسر کشور بود که چنین مواردی را آموزش می داد و حتی به دانش آموزان واکسن ضد آبله تلقیح می کردند (به خاطر شیوع بیماری آبله). خانم کپس به آموزش اخلاقیات اهمیت فراوانی می داد و چنان روش و منشی در دانش آموزان بوجود آورد که یکی از بازرسان دولت گفت وقتی که دانش آموزان برای امتحانات جمع می شوند می توانم تشخیص دهم که کدام محصل از مدرسه تربیت است.
خانم کپس ترتیبی داد که محصلین کلاس ششم در پایان سال تحصیلی توسط هیئت آموزش و پرورش امتحان شوند. یکی دیگر از اقدامات ایشان گردهمایی معلمان و مادران در مدرسه بود که تا آن زمان بی سابقه بود ولی خانم کپس قبل از اجرای این برنامه در اثر حصبه در تهران درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. در مراسم تشییع حدود ۵۰۰ نفر زن و مرد با هم شرکت داشتند. با تشویق دکتر مودی یکی از محصلین خانم قدسیه اشرف به آمریکا سفر کرد و پس از گرفتن فوق لیسانس در تعلیم و تربیت از دانشگاه کلمبیا به ایران برگشت و گردهمائی مادران با معلمان را به اجرا گذاشت.
پس از فوت خانم کپس خانم دکتر جنویو کوی Genevieve Coy در سال ۱۹۲۲ وارد ایران شده و به جای خانم کپس مدیر مدرسه شد و پس از ایشان در سال ۱۹۲۹ خانم ادلید شارپ به عنوان آخرین مدیر مدرسه به ایران آمد و تا زمان بسته شدن مدارس بهائی درسال ۱۹۳۴ در این پست خدمت کرد. دکتر کوی از طریق بندر انزلی وارد ایران شد. علاوه بر تهران و قزوین در سال های بعد ۸ مدرسه دیگر که از طرف دولت اعتبار نامه رسمی داشتند در همدان، یزد، کاشان، نجف آباد، آباده و اسکو دایر کردند. در یزد بهائیان سه مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه باز کردند. در ۶ دسامبر ۱۹۳۴ به علت مصادف بودن با سالگرد اعدام حضرت باب با روز تحصیلی مدارس بهائی تعطیل بود و روز دوشنبه ۸ دسامبرکه مدارس باز شد نامه ای از طرف آقای علی اصغر حکمت کفیل وزارت معارف به مدرسه پسرانه تربیت مبنی بر لغو امتیاز مدارس بهائی رسید و دیگر اجازه باز بودن مدارس را نداد. پس از بسته شدن مدارس توسط دولت وقت خانم ادلید شارپ تصمیم گرفت که از ایران خارج نشود و تا آخرین روز زندگی در ایران بود و در سال ۱۹۷۶ در تهران درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
محصلین غیر بهائی که در این مدارس تحصیل کردند عبارت بودند از سه تن از فرزندان رضاشاه دو دختر و یک پسر، ستاره خانم فرمانفرما که به مادر مددکار اجتماعی معروف بود، آقای حشمت سنجری ویولونیست رئیس ارکستر سنفونی تهران، دکتر جهانشاه صالح وزیر بهداری، دکتر قاسم غنی سناتور انتصابی در زمان محمدرضا شاه پهلوی و دکتر پرویز ناتل خانلری و محمود فروغی.
بهائیان با الهام از پیام هایی نظیر آنچه در ذیل از حضرت بهاءالله آمده موفق به برداشت قدم های بزرگی در ایران شدند، می فرمایند:
“… انسان را به مثابه معدن که دارای احجار کریمه (سنگ های گران قیمت) است مشاهده نما به تربیت جواهر آن به عرصه شهود آید و عالم انسانی از آن منتفع گردد…”
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:
پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی: www.reference.bahai.org/fa