گفت وگوی روزنامه آلمانی با رئیس فلسطینی بنیاد تحقیقات خاورمیانه در کانادا:

اشاره:

روز ششم دسامبر امسال دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در اقدامی تحریک آمیز اعلام کرد که اورشلیم یا بیت المقدس را به عنوان پایتخت کشور اسراییل به رسمیت می شناسد و در آینده سفارت کشورش را از تل آویو به این شهر منتقل می کند.

اسراییل و تشکیلات خودگردان فلسطین در پیمان های مادرید و اسلو در سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۳ توافق کرده اند که سرنوشت بخش شرقی اورشلیم در روند مذاکرات صلح تعیین شود.  فلسطینی ها بر این باورند که این بخش از اورشلیم باید در آینده به پایتخت کشور مستقل فلسطین تبدیل شود.

با توجه به این پیشینه تاریخی، پس از به رسمیت شناخته شدن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل، هم محمود عباس رهبر تشکیلات خودگردان در کرانه باختری رود اردن و هم اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در باریکه غزه فلسطینی ها را به شرکت در اعتراضات گسترده فرا خواندند، اما این فراخوان این بار با استقبال کمی روبرو شد و اعتراض ها، هرچند در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی بروز کرد و هنوز هم ادامه دارد، در خود فلسطین چندان دامن گستر نبود. چرا؟

این پرسشی است که در هفته های اخیر افکار عمومی جهان را سخت به خود مشغول کرده است.

روزنامه دی سایت آلمان کوشیده است در گفت وگویی با عبدالهادی العجله رئیس بنیاد تحقیقات خاورمیانه در کانادا پاسخ این پرسش مهم را جست و جو کند. آیا همانطور که این پژوهشگر فلسطینی می گوید هم میهنان او به راستی از شرکت در نبردی که آن را بی پایان می پندارند خسته شده اند؟

آیا قدرت اسرائیل در جنگ های خانمانسور گذشته آن ها را پاک ناامید کرده است؟ یا فساد و مال اندوزی رهبران آن ها است که باعث می شود دست از مبارزه بردارند؟

عبدالهادی العجله از تحلیلگران، وبلاگ نویسان و محققان سرشناس فلسطینی است. او که در باریکه غزه به دنیا آمده است، ده سال پیش سرزمین خود را ترک کرد و اکنون در کانادا اقامت دارد و رییس بنیاد تحقیقات خاورمیانه در این کشور است. العجله در عین حال تاکنون با نهادها و بنیادهای بی شماری در خاورمیانه و اروپا همکاری داشته است.

از آنجا که اظهارات العجله به  درک موقعیت فلسطینی ها و دلیل کم رمق شدن مبارزات آن ها یاری می رساند، متن کامل گفت وگوی دی تسایت آلمان با او را برای خوانندگان ارجمند شهروند ترجمه کرده ایم.

ج/ ط (دفتر اروپایی شهروند)

 

تسایت: آقای العجله، تصمیم دونالد ترامپ برای به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل در خاورمیانه اعتراضاتی را برانگیخت. از باریکه غزه موشک هایی به سمت اسرائیل پرتاب شدند. جنگنده های اسرائیل حماس را در آنجا مورد حمله قرار دادند. اصولا آیا باز هم شانس نزدیکی میان دو طرف وجود دارد؟

عبدالهادی العجله: هم برای رئیس تشکیلات خودگردان محمود عباس و هم برای نخست وزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو به لحاظ نظری روند صلح تنها راه است، اما در اینجا باید تفاوتی قائل شد: مسئله هیچکدام از طرفین رسیدن به صلح نیست، بلکه بیش از هرچیز بر سر آن است که روند صلح را حفظ کنند، نه خود صلح را.

 

چرا؟

العجله: دولت ااسرائیل از سال ها پیش از وضعیت فعلی راضی است. اسرائیلی ها می توانند شهرک های یهودی نشین خود را در کرانه باختری رود اردن بسازند، به عنوان قدرت بزرگ منطقه ای ظاهر شوند و فلسطینی ها را تحت کنترل داشته باشند. برای رهبران فلسطین هم این وضعیت راحت است. آن ها می توانند از طریق فساد شدید بر ثروت خود بیافزایند و موقعیت خود را تثبیت کنند. در این میان، چیزی که بتوان از آن به عنوان صلح میان اسرائیل و فلسطین نام برد وجود خارجی ندارد. این از سال ها پیش یک واژه تهی از معنا است. دیگر هیچ امیدی نمانده است که یک وقتی  پیمان های صلحی مثل آنچه سال ۱۹۹۱ در مادرید و سال ۱۹۹۳ در اسلو منعقد شد، به مرحله اجرا در بیاید. این پیمان ها عقب نشینی کامل اسرائیل از کرانه باختری رود اردن و باریکه غزه و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در این مناطق را پیش بینی کرده اند. به جای آن، بسیاری از فلسطینی ها رهبران خود را جاسوسان اسراییل می دانند، زیرا آن ها شرایط موجود را پذیرفته اند و خود با خودکامگی حکومت می کنند. تقریبا نیمی از کمک های مالی خارجی برای فلسطینی ها خرج نظامیان، پلیس و نیروهای امنیتی می شود. در حالی که فلسطینی ها به شدت نیازمند پول برای چیزهای دیگر هستند. برای مدرسه و پروژه های آموزشی، برای گسترش زیرساخت ها، برای خدمات درمانی بهتر. این ها مردم را ناامید کرده است.

 

در ماه اکتبر امسال دو سازمان رقیب فلسطینی فتح و حماس بر سر یک پیمان آشتی به توافق رسیدند. آیا حالا این نزدیکی به خطر افتاده است؟

العجله: من فکر نمی کنم تصمیم ترامپ چیزی را عوض کند. فتح و حماس ده سال است در شرایط جنگی به سر می برند. حماس در سال ۲۰۰۷ قدرت را در غزه قبضه کرد و به شکار الفتح پرداخت. از آن زمان حماس باریکه غزه را تحت کنترل دارد و الفتح کرانه باختری را. اما در این اواخر فشار بر حماس افزایش یافته است. زندگی حدود دو میلیون نفر در باریکه غزه در سال های اخیر فاجعه بار شده است. محاصره اسرائیل به ساکنان این منطقه تحمیل و منطقه در جریان سه جنگ ویران شده است. فلسطینی ها در اقامتگاه های اضطراری زندگی می کنند، آب بهداشتی ندارند. برق و خدمات درمانی هم کافی نیست. جوانان فلسطینی به شدت سرخورده شده اند. خیلی ها تحصیلات دانشگاهی خود را پشت سر گذاشته اند، اما کار پیدا نمی کنند. مسئله جوانان سیاست نیست، بلکه زندگی روزمره است. آن ها آب پاکیزه و کار می خواهند و دلشان می خواهد بتوانند سفر کنند.

 

مبارزه قدرت داخلی موقعیت فلسطینی ها را ضعیف تر کرده است. چند ماه پیش حماس یک دولت خودی برای باریکه غزه اعلام کرد. سپس عباس به برنامه های سختی متوسل شد. او از پرداخت هزینه برق انتقالی از اسرائیل خودداری کرد، بسیاری از کارمندان تشکیلات خودگردان را اخراج کرد و از ارسال دارو به غزه کاست. خیلی ها امیدوارند که وحدت الفتح و حماس نخستین قدم برای بهبود اوضاع باشد.

العجله: درست است. اما رسیدن به وحدت یک روند درازمدت است. جنبش الفتح زیر فرمان عباس نزدیکی با حماس را شانسی برای کنار زدن کامل این سازمان و افزایش نفوذ خود می داند. الفتح از همین حالا تبدیل خود به “قدرت بزرگ” را جشن گرفته است. از سوی دیگر حماس هم به راحتی بازوی نظامی خود “گردان قسام” را تسلیم الفتح نخواهد کرد. علاوه بر این، انتقال قدرت به تاخیر می افتد، زیرا همکاران حماس مانع از آن می شوند که ماموران الفتح در محل کارشان در غزه مستقر شوند. در نهایت قرار بود همکاران الفتح پست های خود را در باریکه غزه پس بگیرند. اما حماس انتقاد می کند که تکلیف ۴۰ هزار کارمند خودش روشن نیست. فلسطینی های معمولی علاقه ای به این بازی قدرت رهبران خود ندارند. آن ها در نهایت یک چشم انداز روشن می خواهند.

 

در سال های گذشته همه تلاش های صلح شکست خورده اند. اکنون حماس در هر حال به الفتح پیشنهاد کرده است که اداره باریکه غزه را به عهده بگیرد. آیا بر سر این حرف می ماند؟

العجله:بخش نظامی حماس با ۲۵ هزار جنگجو همچنان کنترل غزه را در اختیار دارد. عباس خواستار آن شده است که حماس علاوه بر جنگجویان، جنگ افزارهای خود را نیز تسلیم الفتح کند. حماس هرگز این شرط را نخواهد پذیرفت.

 

حماس بعد از تصمیم ترامپ فلسطینی ها را به اعتراض های خشونت آمیزی فراخواند که برخی فلسطینیها هم آن را دنبال کردند. اما تا به حال از ناآرامی های بزرگ خبری نیست. دلیلش چیست؟

العجله: فلسطینی ها در باریکه غزه نمی توانند به راحتی تظاهرات کنند. این کار فقط در کنار مرز اسراییل ممکن است و آنجا هم خیلی خطرناک است. همچنین پیش شرط یک انتفاضه جدید وحدت رهبری فلسطین و برنامه مشترک آن است، اما در حال حاضر چنین چیزی وجود ندارد. از این گذشته بسیاری از فلسطینی ها از نفس افتاده اند. آن ها دیگر میلی به یک نبرد بی پایان ندارند که در هر حال زندگی شان را بهتر نمی کند، زیرا رهبران فلسطین نه تنها فاسد شده اند، بلکه با واقعیات زندگی فلسطینی های معمولی بسیار فاصله دارند. فرزندان آن ها در خارج تحصیل می کنند، یک دوجین خودرو دارند و در گران ترین رستوران ها غذا می خورند، در شرایطی که بسیاری از فلسطینی های معمولی نمی دانند چگونه باید خانواده هاشان را سرپا نگه دارند. به این دلیل بسیاری از فلسطینی ها اکنون به این فکر می کنند که چگونه خودشان از حقوقشان دفاع کنند. آن ها دیگر نمی خواهند سرنوشتشان را مسئولان تشکیلات خودگردانی تعیین کنند که از قدرت سوء استفاده می کنند تا به زندگی لوکس برسند و موقعیت خودشان را تضمین کنند. در شبکه های اجتماعی متعلق به جوانان فلسطینی این روزها بیش از هر چیز یک جمله به چشم می خورد: “مبارزه ما تنها علیه اشغال اسرائیل نیست، بلکه بر ضد رهبری فلسطین نیز هست”.

 

این باعث می شود که جوانان دوباره به حماس روی بیاورند و تندروتر شوند؟

العجله: نه. بخش بزرگی از نسل جوان از حماس پشتیبانی نمی کند. آن ها بیشتر سکولار و لیبرال هستند. آن ها اسلامگرا نیستند. آن ها این را هم می دانند که حماس تا چه حد خودکامه و فاسد است و حاضر نیستند به این امر تن بدهند.

 

در گذشته اسراییل مذاکرات میان الفتح و حماس را به عنوان پایان روند صلح ارزیابی می کرد. آیا اکنون علاقه ای به وحدت رهبری فلسطین دارد؟

العجله:اسرائیل از شکاف میان فلسطینی ها راضی است، زیرا این شکاف وضعیت موجود را حفظ می کند. حماس برای اسرائیل یک هدیه است. نتانیاهو می تواند حماس را به عنوان یک فاکتور خطر واقعی معرفی کند. به عنوان یک گروه تندرو که حق حیات اسرائیل را تهدید می کند. حالا اگر حماس ناگهان از روش رادیکال خود دست بردارد، اسرائیل را به رسمیت بشناسد و برای راه حل دو کشور مستقل (فلسطین و اسرائیل) موعظه کند، برای نتانیاهو یک فاجعه خواهد بود. در این صورت او مجبور است به فلسطینی ها امتیازاتی بدهد و او این را نمی خواهد.

 

در مقابل ترامپ رییس جمهور آمریکا در نهایت می داند که یک پیمان صلح جدی میان اسرائیل و فلسطین تنها در صورتی می تواند تحقق یابد که دو سازمان رقیب فلسطینی آشتی کرده باشند. او همین حالا هم تاکید می کند که روند صلح باید ادامه یابد. این واقع گرایانه است؟

العجله: ترامپ حالا پیش از هرچیز آشکار کرده که او بزرگترین پشتیبان اسرائیل است. او، با نقض حقوق بین الملل، اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته است. او یک میانجی بی طرف نیست، بلکه می خواهد به صورت فعال واقعیات مورد علاقه خودش را دنبال کند. او به این طریق یک روند صلح ممکن را نابود می کند. روند صلحی که یکی از مهم ترین نکات آن همواره اورشلیم بوده است.یک راه حل صلح آمیز تنها ایجاد یک کشور فلسطینی و ایجاد امکان زندگی برابر حقوق فلسطینی ها و اسرائیلی ها در کنار هم است. آن ها باید سرزمین و منابع آن را بین خود تقسیم کنند و همچنین دارای حقوق و امکانات برابر باشند.