روز نو راز نی در دو بخش اجرا می شود: گشت و گذاری در کوچه باغهای موسیقی ایران در “خونه ایرونی”، اثری از امیر رهبر/ و روایت چرخه سرگشتگی و وصل انسان با زبان موسیقی، رقص و فیلم در برداشتی از “نی نوا” شاهکار استاد حسین علیزاده

 

 

هسته ی اولیه تیم برگزارکننده ی جشنواره تیرگان، اولین بار نوروز را در سال ۲۰۰۶ در هاربرفرانت سنتر با عنوان “زیر گنبد کبود” جشن گرفت، اما بعدها جشنواره به تیرگان تغییر نام یافت و از بهار به تابستان منتقل شد. همانطورکه مهرداد آرین نژاد، رئیس جشنواره تیرگان سال گذشته در مصاحبه با شهروند اعلام کرد، آنها می خواهند نوروز را هم هر سال برگزار کنند و امسال دومین سالی ست که تیرگان، جشنواره ی نوروزی اش را در مرکز هنری تورنتو در سه روز برگزار می کند.

مراسم افتتاحیه جشنواره، همیشه از اهمیتی دوچندان برخوردار است. خوشبختانه، تاکنون، برنامه های افتتاحیه همواره برعهده ی هنرمندان همشهری مان گذاشته شده و این نشانگر حرفه ای بودن این هنرمندان و اعتماد برگزارکنندگان به آنها است.

امسال ۹ مارچ ۲۰۱۸، در مرکز هنری تورنتو، کنسرت روز نو راز نی برگزار می شود که “گذار فرهنگی۳۶۰ ”  اجرای آن را برعهده دارد.

امیر رهبر و گلرخ امینیان دو بنیانگذار این شرکت فرهنگی هستند. این دو هنرمند از همان آغاز فعالیت هنری در تورنتو، همیشه در کنار شهروند بوده اند و در جشن ها و برنامه هایی که شهروند برگزار کرده، حضور موثر داشته اند و این گونه نشان داده اند که حمایت شهروند از هنر و هنرمندان را به دیده گرفته اند.

از این دو هنرمند دعوت کردیم تا در دفتر شهروند گفت وگویی داشته باشیم.

 

جلد شهروند ۱۶۸۸

امیر رهبر متولد خرداد ۱۳۳۱، دارای لیسانس بیولوژی، در زمینه ی آهنگسازی و هارمونی در ایران درس خوانده. در سال ۱۹۹۷ با همسر و دو فرزندش به کانادا مهاجرت کرد. در کانادا هومیوپاتی خواند و در این زمینه کار کرد، تا این که از چند سال پیش خود را بازنشسته کرد و تمام وقت به موسیقی و آهنگسازی پرداخت.

گلرخ امینیان متولد آذر ۱۳۵۲ است. در ایران ریاضی محض خوانده و موسیقی را با نواختن ویلن شروع کرده و در گروه کر تالار رودکی می خوانده. در سال ۲۰۰۱ با خانواده به کانادا مهاجرت کرد. در کانادا برای آواز در رویال کانسرواتوری تعلیم دید و با خانم نورما باروس از خوانندگان قدیمی اپرا کار کرد.

 

چگونه با هم آشنا شدید؟

گلرخ امینیان ـ من و آقای رهبر هفت سال پیش در یک برنامه ای قرار بود اجرا داشته باشیم، با هم آشنا شدیم و تمرین کردیم، اما ارتباطمون قطع شد. تا اینکه چندی بعد وقتی گروه آیکات کنسرت داشتند، ما اتفاقی همدیگر رو دیدیم. هر دو ابراز علاقه کردیم که مایل به همکاری با هم هستیم. آن موقع آقای رهبر روی پروژه ای کار می کرد و نیاز به کسی برای کارهای ووکال داشت. دیگه از آن زمان من به ایشان پیوستم. الان شش سال است که با هم کار می کنیم برای من این شش سال بسیار پر بار بود. سلیقه ی موسیقیایی ما خیلی شبیه هم است. ما به اندازه ی سه آلبوم آماده کرده ایم برای ضبط.

اینها همه کارهای اصیل و مال خودتان است؟

گلرخ امینیان ـ همه اوریجینال است. یک سری شعر و آهنگ مال آقای رهبر هست، یک سری شعر مال من است آهنگ از آقای رهبر، یک سری آهنگ از من است.

 

چه پروژه هایی تا به حال با هم داشته اید؟

گلرخ امینیان ـ در سال ۲۰۱۵ ما شرکت گذار فرهنگی ۳۶۰ را تأسیس کردیم.

 

یعنی چی “گذار فرهنگی ۳۶۰″، یعنی ۳۶۰ درجه؟

گلرخ امینیان ـ دقیقاً، منظور در برگیری کامل است. ما می خواستیم پلی باشیم برای گذار به فرهنگ های مختلف. ما نمی خواهیم فعالیت هامون فقط در اجتماع ایرانیان تورنتو باشه، می خواهیم همه را همراه کنیم. اینجا فرهنگ غنی از پرتغالی ها، یونانی ها، ایتالیایی ها و … وجود داره و وقتی روی این فرهنگ ها پل بزنیم کارهای قشنگی میشه انجام داد.

هدف دیگرمون این بود که در یک کنسرت فقط به موسیقی نپردازیم بلکه المان های هنری دیگر را هم دخیل کنیم. مثلا اولین برنامه ی ما که بزرگداشت خانم پری زنگنه بود، در طول کنسرت روی صحنه، هنرمندی تابلوی چهره ی خانم زنگنه را می کشید که در پایان هم در یک حراج، سود حاصل از آن را به یک خیریه دادیم.

یا در برنامه ی بزرگداشت فرهاد از نمایش سایه ها و رقص استفاده کردیم و فقط یک کنسرت موسیقی نیست، بلکه مجموعه ای از هنرهای مختلف است.

همکاران شما در گذار فرهنگی ۳۶۰ چه کسانی هستند؟

گلرخ امینیانـ من و آقای رهبر بنیانگذاران کمپانی هستیم، اما در هیئت مدیره مان افراد دیگری هستند همچون خانم لیزبت هلگسن و کامران امینیان که داوطلبانه در تمام برنامه های ما رسانه های تصویری را برعهده داشته. مدیر روابط عمومی خانم کتی فتاحیان است که دست راست ماست. افرادی هم در کارهای اخیرمان همیشه همراهی مان کرده اند مثل آقای سامان شاهی که رهبری ارکستر را در دو برنامه اخیر برعهده داشته اند.

پروژه هایی که تا به حال اجرا کرده اید؟

امیر رهبر ـ ما شروع کردیم به برگزاری یک سری بزرگداشت کسانی که به نوعی روی موسیقی ایران تأثیر گذاشته اند. اولین بزرگداشت برای خانم پری زنگنه بود. بعد فرهاد بود. بعد پروژه ی واروژان بود که فعلا متوقف شده تا اطلاعاتمان کامل تر بشه. یکی از اهدافی که داریم اینه که آنچه که روی صحنه اتفاق می افته، فقط چند آهنگ نیست که بزنیم و تمام بشه، بلکه مردمی که در این برنامه ها حضور پیدا می کنند، موقع بیرون رفتن از سالن یک چیزی درونشان تغییر کرده.

کار دیگرمون، حافظ بود که در مرکز آقاخان برگزار شد. سخنرانی بود به زبان انگلیسی در مورد حافظ که بخش موسیقی آن را ما انجام دادیم.

همچنین سه آلبوم به نام “هجرانی ها”، “عاشقانه ها” و “عارفانه ها” آماده کردیم و بعد از برنامه ی تیرگان دیگر کاری نخواهیم گرفت تا اینها را به سامان برسانیم و ضبط کنیم.

چقدر طول میکشه؟

امیر رهبر ـ حدود دو سال. چون برای هر یک دقیقه ضبط سه ساعت در استودیو وقت لازم است. و این سه آلبوم حدود ۱۸۰ دقیقه است.

آقای رهبر که تمام وقت در کار موسیقی هستند، شما گلرخ چگونه با کارهای متفاوتی که داری، از پس تمرین و کار موسیقی برمی آیی؟

گلرخ امینیان ـ هر کس از من می پرسه من میگم دو تا کار تمام وقت دارم، بخصوص اینکه یک دختر ده ساله هم دارم ـ آریانا ـ که نور چشمامه، و بالانس کردن این دو تا کار و رسیدگی به خانواده خیلی کار مشکلیه. اما وقتی عشق باشه، همه چیز انجام پذیره.

در کانادا من پنج سال که درگیر درس خواندن بودم اصلا به موسیقی نپرداختم، همه چیز به هم گره خورده بود، دور از موسیقی بودن برام خیلی سخت بود.

سبک موسیقی شما چیست؟

امیر رهبر ـ بیشتر درگروه پاپ کلاسیک قرار می گیره، ولی همیشه یک نگاه به موسیقی خودمان داریم، ملودی ها همه رنگ ایرانی دارند. موسیقی ربع پرده ای مقامی ایرانی نیست، ولی بخش هایی هست که دقیقا مثلا در دشتی و اصفهانی اجرا میشه.

 

از برنامه ای که در جشنواره نوروزی تیرگان اجرا می کنید، بگویید.

امیر رهبرـ دو کار اجرا میشه که هر کدام حدود نیم ساعت است. ایده ی هر دو کار برمیگرده به ۲۵، ۳۰ سال پیش که براش کار می کردم. قطعه ی اول که خونه ی ایرونی اسمش هست، یک کار جدیدیه که تا به حال اجرا نشده که از یک پلی از موسیقی پاپ کلاسیک استفاده شده برای معرفی دستگاه های موسیقی ایرانی. با یک سری مودولاسیون آهنگ را میبره به دشتی، بعد به اصفهان، بعد به چهارگاه، بعد به ماهور و به هر کدام از اینها که می رسیم یک سری کارهای خیلی معروف و از المان های نوستالژیک استفاده کردیم برای بیان اینکه موسیقی ما داره مورد بی مهری واقع میشه و جوانانمان تقریبا ارتباطی با موسیقی سنتی ندارند و چیزهایی که داره جایگزین میشه، قشنگ نیست. شاید یک هشدار و زنگ خطری ست برای اینکه بیشتر از اینها محافظت کنیم.

در بروشور کنسرت درباره ی این بخش نوشته شده:

“خونه ی ایرونی”علاوه بر بیدار کردن حسی نوستالژیک خبر از جایگزینی ارزش های هویتی ما می دهد. این کار اگر چه به ظاهر فقط از موسیقی سخن می راند ولی اشاره به همه ی ارزش های فرهنگی ما دارد، ارزش هایی که اگر درست پاسداری نشوند به فراموشی سپرده می شوند و طلای هویت و فرهنگمان با مس بیگانه قلب خواهد شد.

امیر رهبر با نگاهی یگانه ما را با خود به سفری در دستگاه های موسیقی ایرانی می برد. نواهایی آشنا که توسط او برای ارکستر تنظیم شده و در قابی از خاطره به تصویر کشیده می شود.

دریغ از آفتاب زندانی شده پشت جنگل آهن و سیمان، مهتاب خفه شده در دود، صفای حوض کاشی که به عکس یادگاری تبدیل شده و مهربانی گل های شمعدانی که بوی پلاستیک به خود گرفته اند.

رهبر ادامه می دهد:

در قسمت دوم روی کار بسیار زیبای استاد حسین علیزاده ـ نی نوا ـ کار کردیم. ایده ی اولیه این بود که چون نی توی بخش موسیقی عرفانی ما گویای دردها و مصائب انسان است و در حقیقت جای انسان حرف می زند و با آن ترکیب فیزیکی که داره، شش سوراخ، حالت دمیدن، و صدایی که درمیاد و تعبیر اینکه از جدایی ها شکایت میکنه، ما آمدیم نی را برداشتیم و جایش انسان گذاشتیم. وقتی من این را با گلرخ مطرح کردم، ایده ی خیلی زیبایی به ذهن گلرخ آمد و یک داستان زیبا برایش نوشت که این نی نوا الان بسیار دیدنی شده. دلم میخواد خود گلرخ توضیح بده.

گلرخ امینیانـ فکر کنم دور و بر دو سال پیش بود که آقای رهبر در مورد نی نوا به من گفتند و اینکه میخوان نی را با خواننده جایگزین کنند و اینکه داستان، داستان شروع مثنوی ست. ما نشستیم و بارها نی نوا را گوش دادیم. بنابه صحبت های خود آقای علیزاده قرار بوده که اول مثنوی آقای ابتهاج بر روی آن بیاید، اما بعد که آقای علیزاده موسیقی را برده پیش آقای ابتهاج، ایشان گفته نکن این کار را، این موسیقی به اندازه کافی قوی هست و حیف است که شعر روش بیاد. به همین ترتیب موسیقی نی نوا با نی و ارکستر بیرون آمد.

حالا ما داستانی روی آن نوشته ایم، داستان از جدایی نی از نیستان بنا به تعبیر انسان در مثنوی شروع میشه و میگه این آدمی که از آن اصل جدا شده اومده کره زمین و برای اولین بار داره ماهیت انسانی خودش رو کشف می کنه، و متوجه میشه که من دیگه جدا نیستم، برای اولین بار “هستن” را تجربه می کنه، اما در پی این تجربه ی بودن و هستن برای بار اول، درگیر خیلی چیزهای دیگه هم میشه، درگیر بخل، تکبر، خودمحوری، حسادت، و تمام صفات غیرانسانی هم سراغش میاد و در اثر این احساسات دچار تضاد با درون و برون خودش می شود و این بلبشویی که در اثر این صفات در او تجلی پیدا می کنه، به بدترین شکل به صورت جنگ بین ملت ها بروز پیدا می کنه.

در بروشور کنسرت در توضیح این بخش آمده:

«نی نوا، قطعه ای نوشته شده برای نی و ارکستر، توسط استاد حسین علیزاده در سال های پر از التهاب و اضطراب انقلاب و جنگ آفریده شد تا همچون روزنگاری قصه بیم و امید و فراز و فرودهای ما را روایت کند.

نی با ظاهری‌ساده بیش از ۴۰۰۰ سال است که نواخته می‌شود و با ۶ منفذ بر بدنه آن، از دم نوازنده خود جان گرفته و به سخن می آید. که این همان داستان کالبد خاکی آدمی است که از نفس جان جانان به رقص آمده است. داستان ما روایت سفرمان از آفرینش تا وصل است که در این اجرا با صدای انسان، تصاویر و رقص، در بستر هارمونی های زیبای حسین علیزاده، بیان می شود.

سرآغاز این روایت برگرفته از مثنوی مولانا است. نی از نیستان بریده  شده و جدا از ذات و اصل خویش برای اولین بار ماهیت فردی خود را درک می کند. این ابتدای مسیر طولانی و پر نشیب و فراز از تضادها، خودمحوری، تکبر و حرص برای اوست که در نهایت به بدترین گونه خود به صورت جنگ درون و برون تجلی می یابد که اندوه و تاثر تنها ثمره آن است.

با این حال از پس هر زمستان بهاری در پیش و از پس هر جنگ صلح و امید تولدی دیگر است. باشد تا آدمی با عشق و ادراک از این چرخه نافرجام هزاران ساله رهایی یابد و به اصل خویش و حقیقت عشق بپیوندد.»

امینیان ادامه می دهد:

ما کل این داستان را با فیلم بر روی پرده و رقص روی صحنه داریم بیان می کنیم. تنها تکه های کلام دار درآمد مثنوی بشنو از نی چون حکایت می کند و تکه ی آخر آن کسی کو دور ماند از اصل خویش.. است. برای نی من و خواننده خوب شهرمان، آقای ابراهیم رهنما، می خونیم. بعد از جنگ، عزاداری و جمع و جور کردن و به خود آمدن، دوران صلح و آرامش است و بعد از زمستان بهار است، که ما آن را به تصویر می کشیم، ولی بعد از بهار باز یک آگاهی و هشداری هست که مواظب باشیم این صلح و آرامش دوباره شکسته نشه. نوید ما در آخر داستان اینه که روزی خواهد رسید که انسان با آگاهی و ادراک خودش موفق میشه این سیکل را بشکنه و به وحدت برسه و این به مدد عشق انجام میشه.

یکی از سخت ترین چالش های ما در این کار این بوده که بتونیم این داستان را با المان تصویر و رقص منتقل کنیم. این کار بسیار سنگین بود. ما فقط حدود ۲۰ ساعت جلسه داشتیم با طراح رقص و طراح فیلم تا مفهوم داستان را منتقل کنیم و مشورت کنیم که چطور می خواهند این مفاهیم را در طراحی هایش نشان بده.

مخاطب غیرفارسی زبان هم پس به خوبی میتونه ارتباط برقرار کنه؟

گلرخ امینیانـ بله، حتما. قسمت اول که همه موسیقی ست، و قسمت دوم هم کار انتقال مفاهیم با تصویر و رقص است.

از نوازندگانی که همراهی تان می کنند بگویید.

امیر رهبر ـ جمعا حدود ۲۲، ۲۳ نفر نوازنده هستند. در قسمت اول همه روی صحنه هستند، در بخش دوم فقط سازهای زهی روی صحنه هستند. بخش زهی ۱۶ نفر هستند که از سازهای ویلن، ویولا، چلو و کنترباس تشکیل شده. در بخش اول همین سازها هستند به اضافه ی تار (رضا منبع چی)،  قیچک (سودابه بدیعی)، سه تار باس(مهدی عابدینی)، دف(زهره شهبازی)، تمبک(بامداد فتوحی)و پرکاشن (سیاوش صدرمهدوی) و …

گلرخ امینیان ـ آقای امیر رهبر پیانو می زنند و سامان شاهی رهبری ارکستر را برعهده دارد. در هر دو بخش کامران امینیان “ویژوال مدیا” رو بر عهده داره و در بخش دوم شونا جکسون طراحی رقص را برعهده داره که ایشان کارهای بسیار جالبی رو انجام داده از جمله دستیار طراح حرکات برای مراسم اختتامیه بازی های پن ام بوده. چهار هنرمند رقصنده داره. مایستر بیژن سپنجی نوازنده ویلن نیز سولیست اصلی هستند.

امیررهبرـ در بخش اول هم یک دکور کوچکی داریم که آقای یوسف کاشفی فر انجام داده اند.

روز نو راز نی، در مراسم افتتاحیه جشنواره نوروزی تیرگان اجرا می شود.

این مراسم که به صورت جشن  همراه با پذیرایی خواهد بود ساعت شش و نیم بعدازظهر جمعه ۹ مارچ ۲۰۱۸ در Toronto Centre for the Arts که مرکزی برای هنرهای نمایشی در قلب نورت یورک است، برگزار می شود.

پس از مراسم افتتاحیه رسمی و خوشامدگویی و پذیرایی، ساعت ۸ شب “روز نو راز نی” اجرا می شود، پس از اجرای کنسرت هم شام و پذیرایی و موسیقی و دی جی خواهد بود.

امیر رهبر و گلرخ امینیان تأکید کردند که مسئولان سالن گفته اند افرادی که دیرتر از زمان مقرر و پس از بسته شدن در سالن برسند، نمی توانند تا نیمه ی بعدی وارد سالن شوند چون کل نیمه ی اول یک برنامه است و امکان قطع و توقف در آن نیست.

بیایید کم کم وقت شناسی را یاد بگیریم و سر ساعت در محل اجرا حاضر باشیم.