با زخم های تن و جان مان میگوییم « بهاران خجسته باد »
هوا دلپذیر شد، گل از خاک بر دمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
به جوش آمده است خون درون رگ گیاه
بهار خجسته فال، خرامان رسد ز راه
بهار خجسته فال، خرامان رسد ز راه
چگونه میتوان شادی کرد، در حالی که بسیاری از عزیزان ما هماکنون به عزا نشستهاند!؟
چگونه میتوان شادباش گفت، وقتی بهترین فرزندان ما در زندان ها در حال جان دادن اند!؟
چگونه میتوانیم نوروز، این نوید دهنده رویش جوانه ها را پاس بداریم، وقتی شاهدیم که مردم زحمت کش و زخم خورده و آزاده ما در تمامی شهرها و روستاهای ایران و جهان در رنج و عذاب اند!؟
چگونه میتوانیم بیتفاوت، نوروز را خجسته باد بگوییم، در حالی که حکومتی ستمگر، چنگال اش را برگلوی زنان و مردان جویای رهایی ما فشار میدهد تا بیدادگری را ادامه دهد!؟
هرچند، با تمام این بیعدالتیها و زخم های کاری که بر تن و جان ما زدند تا ما را ناتوان و خسته کرده و از شادی های زندگی محروم کنند، ولی ما مردم چه خوب و هنرمندانه میتوانیم راه شاد بودن و شاد زیستن را به دست آوریم و نوروز، این نوید دهنده رویش جوانه ها را بارور کنیم.
نوروزی که خواستههای نو و حرکتهای نو با خود همراه دارد و راههای نوینی را پیش روی ما میگذارد و ما مردم عزم مان را جزم کردهایم تا زردی ها را به آتش دهیم و سرخی ها را از آن بگیریم و پلیدیها را در به در کنیم.
مردم بینظیر و جسوری که با وجود تمامی زخم ها و رنجها و سختیها ایستادهاند و میتوانند در کوه و دشت و خیابان و هر کوی و برزنی بخوانند و برقصند و روزی نو بیافرینند.
از این رو ما نیز شادیم که طراوت بهار و نوروز جلو میآید و نوید دنیای زیباتر و انسانی تری را میدهد و میتوانیم به صدای ترنم بهار گوش جان بسپاریم و نوروز را به تمامی مردم آزاده و مبارز ایران شادباش بگوییم.
نوروزمان پیروز باد!
مادران پارک لاله ایران
۲۹ اسفند ۱۳۹۶