درحالیکه جنگ هشتساله سوریه به مرحله جدیدی واردشده است، کشورهای اروپایی بر طبل بازگرداندن پناهجویان سوری به خاک بلازدهی سوریه میکوبند. در این جستار نمیخواهم از چرایی حمله آمریکا و فرانسه و انگلیس سخن بگویم که بهاحتمال بسیارانی به آن خواهند پرداخت. اما به سوریه از منظری دیگر نگاه میکنم؛ به پناهجویان سوری و خطر بازگرداندنشان به سوریه یا هر جای دیگر نگاه خواهم کرد. به زوال و شوربختی کسانی نگاه میکنم که برآمد آتشافروزیهای کشورهای سرمایهداری غرب و شرق هستند.
اما دوست دارم ترجمهی پرسشی که دوست خوبم؛ علی نگهبان به انگلیسی در صفحهی فیسبوک خودش گذاشته را در اینجا مطرح کنم تا روشن شود که مرگ خوب است اگر قربانیان جنگ به دست آمریکا و همپیمانهایش کشته شوند. علی نگهبان میپرسد: “پرسشی از همهی کسانی که در جنگهای گذشته و حالکشتهشدهاند، (کسانی هم که بهاحتمال در روزهای آینده هم در جنگ کشته خواهند شد، میتوانند پاسخ دهند): اکنونکه شما کشتهشده یا کشته خواهید شد، آیا درواقع اهمیت دارد که با سلاحهای مرسوم و سنتی کشته شوید یا سلاح شیمیایی؟”
به ژرفای این پرسش اگر نگاه و بین خطها را بررسی کنیم، به این معنی میرسیم که بگذارید ما بکشیم. ما با سلاحی مردم را میکشیم که با آن آشنا هستند؛ توپ، بمب، گلوله و… چرا آشناییزدایی میکنید در راز و رمز مرگ؟
پس پشت این پرسش، سؤالی دیگر هست؛ آیا کسانی که خود دستشان به خون میلیونها انسان در طول تاریخ معاصر آغشته است، میتوانند مدافع دموکراسی و عدالت باشند؟
به همین بسنده میکنم و به زوال کسانی میپردازم که همین کشورهای مدعی دموکراسی و عدالت و انساندوستی، یکی از همان روز نخست تکیه زدن بر اریکهی قدرت، حکم عدم ورود پناهجویانسوری به آمریکا را صادر کرد. دوتای دیگر هم با توجه به آمار کمیساریای عالی پناهجویان سازمان ملل، هرروز چند خانواده را به ترکیه یا سوریه بازمیگردانند. بدیهی است که این بختبرگشتگان را به آغوش مرگ و نیستی گسیل میدارند و بس. به سرزمینی برگشت داده میشوند که خرابهای بیش نیست و آیندهای هم در چشمانداز ندارد.
صفحهنمایش تلویزیون دختری را نشان میدهد که او را «مونا» نامیدهاند و قرار است به سوریه بازگردانده شود. مونا به همراه خانوادهاش سال پیش در ماه اوت، مرز اردن و سوریه را برای لحظهای آزادی و کف دست نان، پشت سر گذاشت، اما بداقبالی یارشان بود و همراه شصتوشش هزار خانواده دیگر، بازهم به سوریه برگردانده شدند.
گزارشهای رسیده از شش سازمان یاریرسان به پناهجویان، حاکی است که در سال جاری میلادی، قرار است صدها هزار نفر دیگر از اروپا به سوریه بازگردانده شوند. این تصمیم در حالی برای اجرا به پلیس کشورهای اروپایی ابلاغشده که هنوز در سوریه، خشونت، بمباران، موشکباران و کشتارجمعی، ادامه دارد و بازگرداندن پناهجویان برآمدی ندارد مگر تهدید جانشان.
در زیر تلاش میکنم یازده مورد خطر و تهدیدی که مثل سایه پناهجویان برگردانده شده را دنبال میکند، برشمارم که در این جستار با نام «مونا» خلاصه میشوند:
۱ – «مونا» به خانهای بازمیگردد که با خاک یکسان شده و سقفی برای زندگی ندارد.
«مونا» ممکن است با خانه و کاشانه همسایههایی روبرو شود که مخروبهای بیش نیستند. تصویر بالا حکایت هزاران «مونا» ی دیگر است. کودکانی که دسامبر سال پیش به “رقه” برگشتند و با مخروبههای بازمانده از خانهها مواجه شدند. آمار نهادهای بینالمللی نشان میدهد که بهتقریب، یکسوم خانهها و مدرسهها، نیمی از سازمانهای بهداشتی و همهی دستگاههای آبرسانی با خاک یکسان شدهاند. شماری بسیاری از مردم در خانههایی زندگی میکنند که بمبارانشدهاند و خبری از امنیت در آنها نیست. بیش از دوازده میلیون نفر در خانه و مکانهایی زندگی میکنند که از آب و برق خبری در آنها نیست. بانک جهانی اعلام کرده، بازسازی خرابههای بازمانده در سوریه نیاز به صد و هشتاد میلیارد دلار دارد.
۲ – ممکن است «مونا» بهاجبار ناگزیر شود در کپر زندگی کند
احتمال زندگی در کپر، آن هم در سرمای زمستان و گرمای تابستان، بسیار است. پسرک این تصویر که از جنگزدگان سوری است، سرمای سالی که تازه زمستانش به پایان رسیده است را در کپرهای خالی از هر امکانی گذرانده است. شرایط او در انتظار همهی کودکانی است که کشورهای خیرخواه و عدالتجوی اروپایی عزم بازگرداندشان به سوریه را دارند. بنا به گزارش نهادهای کمکرسان، بیش از هفتصد و پنجاههزار جنگزدهی سوری یا در چادرهای خالی از هر امکانی زندگی میکنند یا درخواست اسکان در پناهگاهی سقفدار مانند مدرسه، انبار یا مکانهای عمومی کردهاند.
۳ ـ بیتردید، یکبار دیگر «مونا» به جمع جنگزدگان میپیوندد
بار دیگر «مونا» در صف جنگزدگان خواهد بود و در کنار هزاران خانواده دیگر، همراه خانوادهاش، برای ذرهای رفاه و امنیت و آزادی، راه مرزهای ترکیه را در پیش خواهد گرفت.
گزارش روزنامهنگاران و نهادهای مستقل حاکی است که هر دقیقه دو کودک سوری از ترس و هراس جنگ به ناگزیر تن به فرار میدهد. در نهماهه نخست سال ۲۰۱۷ نزدیک دو میلیون و چهارصد هزار سوری از خانه و کاشانهی خویش راندهشدهاند. این رقم در معنایی دیگر، روزانه هشت هزار نفر را شامل میشود که نیمی از آنها کودک هستند. سازمان ملل پیشبینی کرده که در سال ۲۰۱۸ تعداد یکمیلیون و نیم نفر ناگزیر به ترک خانه و کاشانهشان خواهند شد.
۴ – «مونا» بهناچار وابسته میشود به کمکهای انسانی
«مونا» و خانوادهاش در خطر وابستگی به دریافت کمکهای اندک نهادهای مردمی میشوند تا بتوانند روشنای روز با به تاریکی شب و برعکس برسانند. «مونا» از زمانی که به سوریه برگشته است، هر روز جیره اندک غذایی از نیروهایی که کنترل غوطه شرقی را در اختیاردارند، دریافت میکند.
اکنون بیش از سیزده میلیون از جمعیت سوریه (هفت نفر از ده نفر) نیازمند دریافت کمکهای خیرخواهانه و انساندوستانه جهان هستند. کمتر از نیمی از این تعداد، در شرایط بسیار ناگواری هستند و به کمکهای بسیاری نیاز دارند. سازمان ملل اعلام کرده که از سیزده میلیون نفری که نیاز به کمکهای انسانی دارند، چهل درصدشان کودک هستند. اگرچه میزان کمک باید بسیار زیاد باشد، اما امکان کمکرسانی خیلی کم است. یکمیلیون از کودکان جنگزده در منطقههایی زندگی میکنند که نهادهای کمکرسان امکان دسترسی به آنها ندارند. دویست هزار کودک هنوز در منطقههایی زندگی میکنند که در محاصره نیروهای دولتی است که یا بههیچوجه کمکی دریافت نمیکنند یا مقدار کمک دریافتی چنان اندک است که در شمار گرسنگان هستند.
۵ ـ بیسوادی و جلوگیری ورود به دبستان، «مونا» را تهدید میکند
خطر دیگری که «مونا» را تهدید میکند، این است که او به جمع بیش ازیکمیلیون کودک بین پنج تا هفده سال اضافه شود که در سوریه راه به مدرسه و درسومشق پیدا نمیکنند. در تصویر بالا که خبرگزاری نروژ منتشر کرده است، کودکان در ادلیب در حیاط مدرسه بمبارانشده بازی میکنند.
صد و هشتاد هزار آموزگار و کارکنان دستگاه آموزشی، فرار را بر قرار ترجیح دادهاند و نیمی از مدرسهها بر اثر عملیات جنگی به مخروبه تبدیل شدهاند. افزون بر این، بسیاری از مدرسهها برای اسکان جنگزدگان استفاده شده است و تبدیل شدهاند به کمپ پناهجویان. یکسوم مدرسههای سوریه به کمپ پناهندگی تغییر شکل دادهاند و شدهاند مدرسه سابق. اگر تصمیم کشورهای دموکراسیخواه و عدالتجوی اروپا و آمریکا به اجرا در بیاید و «مونا» و کودکان دیگر به جمع جنگزدگان و فراریان از جنگ اضافه شوند، امکان اینکه«مونا» و هزاران کودک دیگر بتوانند درس بخوانند و باسواد شوند، بسیار ناچیز است. پژوهش انجامشده در ۱۷۱ کمپ پناهندگی، نشان میدهد که کمتر از یکسوم کودکان ساکن این کمپها امکان رفتن به مدرسه را به دست میآورند.
۶ – فقر در انتظار «مونا» است
فقر و نداری «مونا» را تهدید میکند که نماد میلیونها کودک دیگر است در سوریه. فقر، کودکان را به ناگزیر وادار به کار میکند تا در افزایش درآمد خانواده نقش داشته باشند. در عکس بالا کودکان را میبینید که در ادلیب مشغول فروش بنزین هستند. شرایط بهگونهای است که فقر را گریزی نیست، فقری که برای کف دست نانی، کودک واداشته میشود برای هیچ از طلوع تا غروب را کار کند. آمار صلیب سرخ نشان میدهد که نیمی از کودکان سوری در سوریه یا کشورهای همجوار بدون دستمزد کار میکنند تا شکمشان سیر شود و باری بر دوش خانواده نباشند. همین آمار نشان میدهد که بیش از یکمیلیون از سوریها درآمدی که بتواند کفاف پرداخت اجاره سرپناهی بدهد، ندارند.
۷ – گرسنگی «مونا» را تهدید میکند
برای ادامه حیات، تهدید دیگری که در صف ایستاده است، خطر گرسنگی است و وابسته کردن «مونا» و خانوادهاش به سهمیه غذایی اندکی که در بیشتر اوقات دسترسی به آن ناممکن است. به گزارش روزنامه مبارزه طبقاتی، چاپ نروژ دخترک تصویر بالا، در مرز ترکیه در صف دریافت سهمیه ناچیزی است که شاید بعداز دو روز شکم خود و خانواده را با بوی غذا آشنا کند.
شش میلیون و نیم سوری برای تهیه اندکی مواد غذایی به هر دری میزنند و مدام با دستخالی به کپرهای بیچیزشان برمیگردند. نه خانواده از ده خانواده سوری ساکن کمپها یا کپرها، بیش از نیمی از درآمدشان را برای تهیه اندکی مواد غذایی هزینه میکنند. نیمی از خانوادهها تعداد وعدههای غذایی را کم کردهاند و در همین اندک وعده غذایی هم بزرگترها برای اینکه کودکان بیشتر مواد غذایی بخورند، هرروز فقط یک وعده آنهممقدار بسیار کمی، غذا مصرف میکنند.
۸ – «مونا» در خطر نداشتن آب آشامیدنی است
«مونا» و هزاران کودک و بزرگسال برای آشامیدن آب، نیازمند دستگاههای تصفیه هستند که بیشترشان بمبارانشدهاند و آب آشامیدنی پاک بسیار ناچیز است و برای رفع تشنگی باید آبهای آلوده که گاه حتا آغشتهاند به مواد شیمیایی، بنوشند. بیشتر جنگزدگان ساکن کمپها برای یک پیاله آب باید کیلومترها راه بروند و خطر کشته شدن را بهجان بخرند. در تصویر بالا پسرکی را میبینید که برای آوردن آب پاک، مسافت زیادی را طی کرده است.
دستگاههای تصفیه آب، سیستم آبرسانیو فاضلابخرابشدهاند و قادر به کار کردن نیستند. بیش از ده میلیون از سوریها در منطقههایی زندگی میکنند که همهی زیرساختهای بهداشتی نابودشده و امیدی به بازسازیشان هم نمیرود. بسیاری از خانوادهها برای تأمین آب آشامیدنی ناگزیرند بیش از بیست درصد درآمد خود هزینه کنند.
۹ – خطر ازدواج اجباری «مونا» را تهدید میکند
دختران خطر ازدواج زودرس و اجباری در کمینشان نشسته است. «مونا» هم استثنایی بر این قاعده نیست. دختران پیش از سن چهاردهسالگیبهاجبار به خانه شوهر فرستاده میشوند تا هزینه کمتری بر دوش خانواده باشد. در تصویر بالا، دخترک سمت راست، در سن سیزدهسالگیبهاجبار خانواده به ازدواج مرد ترکی در آمده که پدربزرگ او است. (گزارش روزنامه آفتن پوستن نروژ) اکنون بخشی از دختران کنشگر، برای رهایی از چنین ازدواجهایی کمپین جلوگیری از ازدواج زودرس راه انداختهاند و برای آگاهی دختران نوجوان به پشتیبانی نیاز دارند که در اردن، حتا اجازه پخش تراکت هم به آنها داده نشده است.
اکنون به خاطر شرایط دشوار اقتصادی، ازدواج زودرس دخترهای نوجوان متداول شده و بزرگترها معتقدند با این کار، دخترهایشان از حمایت بهتری برخوردار خواهند شد. این دخترکان نوجوان در شرایطی تن به ازدواج ناخواسته میدهند که ده یا یازده سال بیشتر سن ندارند. دخترهایی که هنوز باید عروسک در بغل بگیرند و با آن بازی کنند، به خانه شوهر میروند، بچهدار میشوند و مسئولیت اداره خانواده جدیدی را باید به دوش بکشند. بسیاری از آنها در معرض خشونت خانگی هستند. در برخی موارد دیده شده که دخترها مجبور به رعایت حجاب هستند و در محدودیت برای خروج از خانهاند.
۱۰ – «مونا» و خانوادهاش در خطر زخمی یا کشته شدن هستند
در صورت برگرداندن پناهجویان سوری، بیشتر آنها را خطر کشته یا زخمی شدن به خاطر عملیات جنگی یا انفجار مینهای زمینی تهدید میکند. به گزارش خبرنگار روزنامه داگس آویزن نروژ، در تصویر بالا، دخترکی را میبینید که در بیمارستان شهر عفرین پیش از سقوط توسط ترکیه، گریه میکند. گریه به این خاطر که بیشتر افراد خانوادهاش بر اثر انفجار موشک نیروهای ترک در ژانویه، یا کشتهشدهاند یا زخمی و برای درمان به بیمارستان آورده شدهاند.
بنا به آمار رسمی، بیش از نیم میلیون نفر در سوریه جان دادهاند. دوسوم کودکان سوری، یا یکی از والدین یا یکی از نزدیکانشان را در جنگ از دست دادهاند. بیشتر کودکان پناهجو، خانه و کاشانهشان در بمباران با خاک یکسان شده و جایی برای زندگی ندارند. یکسوم کسانی که به خاطر انفجار مین و بمباران کشتهشدهاند، کودک هستند. زخمهای روحی دامنگیر بیشتر کودکان جنگزده سوری است.
۱۱ – کمبود دارو و بیمارستان، «مونا» را بهشدت تهدید میکند
«مونا» نماد هزاران کودک جنگزده که در کمپهای پناهندگی و کپرهای بی امکان زندگی میکنند، اگر بیمار شوند، کمبود دارو و بیمارستان میتواند آنها را به آغوش مرگ بفرستد. کمبود واکسنهای لازم در دوران کودکی، موجب شده که بیماریای، سرخک، فلج اطفال، دیفتری، سیاهسرفه و کزاز، رو به افزایش باشد و غیرقابلکنترل. ده درصد کودکان ساکن سوریه، اکنون به خاطر جنگ در مقابل این بیماریها واکسینه نمیشوند. دخترک تصویر بالا، از خوششانسهایی است که در برابر فلج اطفال داروی لازم را مصرف میکند.
بسیاری از بیمارستانها مورد هجوم نیروهای مسلح دولتی یا غیردولتی بودهاند. افزون بر این، بیشتر دکترها فرار کردهاند و کمبود دکتر مشکل دیگری است که مردم با آن مواجه هستند. خرابی یا نبود دستگاههای مجهز هم قابلمشاهده است که درمان بیماران را دشوار میکند. به گزارش دولت سوریه، تنها نیمی از بیمارستانهای این کشور بهطور کامل در حال کار هستند.
تذکر: همهی عکسهای این جستار از روزنامهها و تلویزیون نروژ برداشتشدهاند که منبع همه آنها هم خبرگزاری نروژ است. NTB Scanpix.
پس نوشت:
ـ سوریه آخرین و جدیدترین میدان زور-آوری و کشتیگیری ِ بازیگران سرمایهداری جهانی است. همهی کشورهای درگیر جنگ سوریه، کشورهای سرمایهداری (در پلههای متفاوت) و تحت فرمان طبقات حاکمهی بورژوای خودی هستند. برای هیچکدام آنها، زندگی مردمان ساکن در آن سرزمین نفرینشده اهمیت ندارد، بلکه هرکدام، از پایگاه منافعی که برای خود تعریف کرده در آن انگشت میکند.
ـ هر از چند سال یا چند دهه، منافع و سیاستهای امپریالیستهای جهانی و منطقهای در کشوری بدبخت امکان تخالف و تعامل پیدا میکنند و داستان، درنهایت، با ویرانی آن کشور و تعادل جدید امپریالیستی پایان میگیرد: یوگسلاوی، ویتنام، افغانستان، کره، سوریه و…
ـ همهی کشورهای درگیر در سوریه، داعیهی دفاع از «چیز» های خوب و مبارزه با «چیز» های بد را دارند، اما همهشان دروغ میگویند. واقعیت (همچون پیش)، از دو حال خارج نیست: یا کشورهایی که احساس کردهاند قویتر از پیش شدهاند، سهمی بیشتر از پیش طلب کردهاند، و کشورهای قدرتمند موجود، راضی به دادن آن سهم نیستند. و یا قدرتمندان موجود احساس ترس از قدرتگیری کشورهای دیگری کردهاند و برای پیشگیری از آن، به ساختارهای موجود هجوم بردهاند تا سنگرهای بیشتری را تصرف کنند.
ـ همهی بهانههایی که این قدرتها میآورند دروغ هستند. همهی آنها فقط و فقط بر اساس منافع «طبقات حاکمهی خود»، با دیگری دوست یا دشمن شدهاست. دارند بازی میکنند، تاس میاندازند، فریب میدهند، جر میزنند و آدم میکشند.
ـ حملهی متجاوزان به سوریه، هیچ ربطی به بمباران شیمیایی ادعایی (که هنوز حتا خود آنها هم مدرکی بر آن نشان ندادهاند) ندارد. پیروزیهای اخیر دولت سوریه در دوما (که حاصل معاملهی کثیف روسیه با ترکیه و واگذاری کانتون سرفراز «عفرین» به ترکیه بود) باعث خشم و ترس ناتوییها گردید. خواستند زهرچشم و ضرب شستی نشان دهند و سوریه (و حامیانش) را از ادامهی فتح بقیهی نقاط اشغالشده باز دارند. باید منتظر «معاملات بعدی» و «بازیهای کثیف» جدید باشیم.
ـ ای دریده پوستین ِ یوسفان
گرگ برخیزی از این خواب گران!