لاتهای محل چگونه با هم تصفیه حساب میکنند؟ رجز می خوانند؛ عضله به هم نشان می دهند؛ چاقوکشی هایشان را به رخ می کشند، و بالاخره وقتی به جان هم می افتند تمام تلفاتشان میتواند لت و پار کردن همدیگر باشد. داستان لاتهای حاکم بر دنیا اما فرق می کند. سلاح اینها پنجه بوکس و چاقو نیست. موشک است؛ بمب شیمیایی است؛ بمب بشکه ای است؛ کلاهک اتمی است. لات بازی اینها جان و زندگی و امنیت میلیونها انسان بی گناه را به بازی می گیرد. دنیا را باید از دست اینها نجات داد.
دونالد ترامپ، پیش از حمله موشکی به سوریه توئیت کرد: “آماده باشید، موشک ها می آیند”!
پوتین آن را “تجاوز به حکومت مشروع و مستقل سوریه و نقض منشور سازمان ملل متحد خواند”!
خامنه ای مثل همیشه رجز خواند و روحانی حرف پوتین را تکرار کرد: “عدهای به بهانههای واهی به کشوری مستقل که دارای حکومت و مردمی آزاد است، حمله میکنند!”
و بالاخره “موشکها آمدند”، اهدافی را ویران کردند و ترامپ باد در غبغب انداخت که “ماموریت انجام شد.” همان جمله ای که جرج بوش پسر ۱۵ سال پیش، پایان عملیات ویرانگر “شوک و وحشت” در عراق را با آن اعلام کرده بود!
حکومت و مردمی آزاد؟ کشوری مستقل؟ نقض حقوق بین الملل؟ واقعا اینها همه مردم دنیا را ابله حساب می کنند؟
البته جای تعجب نیست که سران حکومت اسلامی یک آدمکش شناخته شده و مردم تحت سرکوبش را “حکومت و مردمی آزاد” خطاب می کنند. اینها قبلا چشم در چشم مردم جهان دوخته اند و گفته اند جمهوری اسلامی آزادترین کشور است!
کشوری مستقل؟ ۱۵ سال پیش امریکا کشوری مستقل به نام عراق را تماما با خاک یکسان کرد. ۴ سال پیش پوتین شبه جزیره کریمه، بخشی از یک کشور مستقل به نام اکرایین را تماما به روسیه منضم کرد. همین حالا ارتش ترکیه، دومین ارتش ناتو در عفرین اشغالی است که بخشی از “کشور مستقل” است. و بالاخره همه این عشاق سینه چاک استقلال جنگ میان خود را به طور نیابتی در کشوری دیگر پیش میبرند. استقلال و تمامیت ارضی زمانی مقدس است که به اهدافی کثیف خدمت کند. وقتی لازم شود همین سینه چاکان استقلال و تمامیت ارضی اولین کسانی هستند که آن را زیرپا می گذارند.
حقوق بین الملل؟ حقوق بین الملل همیشه بازتابی از توازن قوای سیاسی میان دولت هایی است که در چهارچوب این حقوق قرار است با حقوق واقعی مردم بازی کنند.
مساله چیست؟
مساله اما نه استقلال، نه حقوق بین الملل ـ حتی به همان معنای رایج در دیپلماسی بین المللی ـ و نه به طریق اولی حقوق مردم نیست.
مساله بازی قدرت میان قدرتهای جهانی و منطقه ای است. بازی قدرت بر روی ویرانه ای باقیمانده از یک کشور که خودشان ویران کرده اند. این بازیگران کرکس هایی هستند که بر فراز مردمی که قبلا قتل عام کرده اند پرواز می کنند. چه آن که بر سر این مردم بمب بشکه ای و شیمیایی می ریزد و چه آن که برای قربانیان بمبها اشک تمساح می ریزد. فراموش نکرده ایم که آدمخواران داعش از جعبه خونین تولید هیولاهای اسلامی همین قدرتها بیرون آمدند و زندگی میلیونها انسان را در خون و اشک و ماتم غرق کردند.
مساله بسیار ساده است:
پوتین نماینده روسیه ای است که می خواهد عظمت ساقط شده گذشته را بازگرداند و برای آن استراتژی روشنی دارد: حفظ بشار اسد در قدرت و ظاهر شدن در قامت یک قدرت مهم و تعیین کننده منطقه ای.
ترامپ نماینده آمریکایی است که ظاهرا قرار است افول سیاسی و اقتصادی اش با قدرت نظامی جبران شود، اما ترامپ در عین حال نماینده بی افقی این قدرت رو به افول است. نماینده سرگردان هیئت حاکمه ای است که تلو تلو می خورد. هیئت حاکمه ای که استراتژی روشنی ندارد: بشار اسد باید برود، دیگر مهم نیست برود، باید نیروی ۳۰ هزار نفره در شمال سوریه سازمان داد، اصلا باید کل نیروها را بیرون کشید و …. این ها همه بازتابی از بی افقی و فقدان استراتژی کل هیئت حاکمه آمریکا است.
این وسط جمهوری اسلامی چه کاره است؟ جمهوری اسلامی خود روی بمب ساعتی قدرتمندی نشسته است که هر لحظه ممکن است منفجر شود. مردمی که به راستی دهشت بر پیکر این نظام پوسیده انداخته اند. استراتژی جمهوری اسلامی عقب انداختن انفجار این بمب است. با این استراتژی، آرزوی جمهوری اسلامی این است که با تبدیل شدن به قدرت منطقه ای، قدرت متزلزل خود در ایران را حفظ کند. حفظ بشار اسد حلقه ای مهم از این استراتژی برای رسیدن به این آرزو است.
اما مردمی که شعار می دهند: “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” این آرزوی رژیم را با خود جمهوری اسلامی به گور خواهند سپرد!
اگرچه جمهوری اسلامی بقایش را به تبدیل شدن به قدرت منطقه ای به قیمت جان و زندگی میلیونها انسان در سوریه و حفظ بشار اسد گره زده است، اما همه ی شواهد نشان میدهد که مردم ایران دارند این مسیر را برعکس می کنند. عزم کرده اند جمهوری اسلامی را بزیر بکشند؛ به عمر یکی از مخربترین نیروهای حاضر در سوریه پایان دهند؛ خود را رها کنند و مردم سوریه را یک گام مهم به رهایی از جهنم کنونی نزدیک کنند.