شنبه نهم جون ۲۰۱۸ ( ۱۹ خرداد ۱۳۹۷)  از سوی “خانه فرهنگ ایرانیان برگن” در کشور نروژ، برنامه ای با عنوان “آشنایی با کشور فارسی زبان تاجیکستان” برگزار شد که جمع قابل توجهی از ایرانیان و دیگر ملیت ها از آن استقبال کردند.

این برنامه در دو بخش یک ساعته برگزار شد که در بخش نخست علی صدیقی نویسنده و روزنامه نگار ساکن نروژ ابتدا به اختصار درباره تاریخ، جغرافیا و درگیری های خونین داخلی  تاجیکستان پس از استقلال این کشور از شوروی سخن گفت و در ادامه  به استناد مشاهدات خود در سال گذشته از شهرهای دوشنبه و خجند، گزارشی درباره مردم، زبان، هنر و ادبیات کشور تاجیکستان برای حاضران ارائه کرد.

بخش دیگر سخنان او به  شاعران و نویسندگان تاجیک همچون استاد صدرالدین عینی، ابولقاسم لاهوتی، لایق شیرعلی، مومن قناعت، گلرخسار و نیز دیدار او با چهره های هنری، و مراکز فرهنگی آن کشور اختصاص داشت.  صدیقی با بیان این که تاجیکستان برای آن دسته از ایرانی های خارج از کشور که از دیدن ایران محرومند، ایران کوچکی است، افزود آشنایی با تاجیکستان برای آنان لذت بخش خواهد بود.

در بخش دوم برنامه ابتدا “نیکی بشیر” از فعالان فرهنگی و ادبی در میان ایرانیان شهر برگن و از برگزار کنندگان این نشست، سه غزل از فرستاده های  فردوس اعظم، غزلسرای تاجیک را، به برنامه ی آشنایی با کشور فارسی زبان تاجیکستان، قرائت کرد که سروده های این شاعر تاجیک از سوی جمعیت حاضر در برنامه، مورد تشویق قرار گرفت.

در معرفی این شاعر جوان تاجیکستان گفته شد که او از شاعران پرکار امروز تاجیکستان است و اشعار پر احساس او که در قالب غزل گفته شده، دارای زبانی سلیس است و در میان خوانندگان شعر در ایران و افغانستان  مورد توجه می باشد.

پس آن برای شناخت حاضران با موقعیت اجتماعی و طبیعی تاجیکستان و نیز برای آشنایی با موسیقی پاپ و سنتی – شش مقام – تاجیکستان، سه ویدئو پخش شد، و در ادامه بازیگر مطرح تئاتر  کشور تاجیکستان  عبدالمومن شریفی که چند سال پیش برای اجرای یک نمایش به همراه یک گروه تئاتر تاجیک به کشور نروژ سفر کرده بود، در این نشست معرفی شد.

پس از آن پیام تصویری این بازیگر تئاتر که برای این برنامه، برای هم زبانان ایرانی و افغانستانی ارسال شده بود پخش گردید.

عبدالمؤمن شریفی در سخنان خود از پیوندهای تاریخی و فرهنگی ملت های ایران، افغانستان و تاجیکستان یاد کرد و وجود اسطوره های مشترک ادبی و فرهنگی و تاریخی بین سه ملت را پل مقاومی دانست که این سه کشور را بهم متصل می کند. او در پایان از برگزاری چنین برنامه هایی برای معرفی هنر و ادبیات کشور تاجیکستان قدردانی کرد.

در ادامه، شاعر دیگری از تاجیکستان، فرزانه خجندی که در قالب کهن و شعر نو از شاعران مهم کشور تاجیکستان است معرفی شد و دو شعر از این  شاعر شناخته شده خجندی توسط “هدا پارسیان” که خود از مسئولان یک گروه فرهنگی کودکان و نوجوانان ایرانی در شهر برگن است، خوانده شد.

پیش از پایان این برنامه، علی صدیقی در معرفی استاد زائور دخته، فیلمبردار، عکاس و فیلمساز ایرانی تبار مشهور تاجیک، از پیشینه ی خانوادگی و هنری این چهره مطرح تاجیکستان سخن گفت و نیز از دیدار خود با او، و ابراز تمایلش برای ثبت خاطرات این هنرمند در قالب یک کتاب حرف زد و آنگاه  پیام ویدئویی زائور دخته برای برنامه ” آشنایی با کشور تاجیکستان” در برگن – نروژ پخش شد.

دخته در این پیام ضمن معرفی خود گفت از ابتدای نوجوانی، از سال ۱۹۵۰ از ایران (با پدر و مادر و دو برادر و یک خواهرش) به کشور شوروی و از ابتدای مهاجرت به  پایتخت تاجیکستان آمده و در این کشور زندگی می کند. او ضمن اشاره به پیوندهای تاریخی تاجیکستان و ایران این دو کشور را از نظر زبان، تاریخ و فرهنگ شبیه هم دانست که در اساس یک کشور بوده اند. او گفت بین ما دو کشور آن چنان نزدیکی زبانی و فرهنگی وجود دارد که فیلمسازانی از ایران در تاجیکستان فیلم ساخته و می سازند و هنرپیشه هایی از تاجیکستان در فیلم های ایرانی بازی کرده  و می کنند.

او در ادامه ضمن تشکر از برگزار کنندگان برنامه آشنایی با کشور تاجیکستان در برگن، اظهار امیدواری کرد که برنامه هایی مانند آشنایی با تاجیکستان در نروژ – برگن – سبب شود تا ملیت های بیشتری با تاجیکستان آشنا شوند و همچنین ایرانیان بیشتری از اروپا و نقاط دیگر برای بازدید تاجیکستان به کشور ما سفر کنند تا خود از نزدیک شاهد پیوندهای فرهنگی و زبانی و ادبی بین دو ملت ایران و تاجیکستان باشند.

در پایان این برنامه از همکاری سهراب ضیاء گزارشگر بی بی سی فارسی/تاجیک در تاجیکستان توسط علی صدیقی قدردانی شد و با پخش لحظاتی از یک ترانه بازخوانی شده از زنده یاد هایده با  اجرای یک خواننده جوان تاجیک، دیدار “آشنایی با کشور فارسی زبان تاجیکستان” در ساعت ۱۶ به پایان رسید.

از شعرهای شاعر  تاجیک فردوس اعظم برای جلسه آشنایی با کشور  تاجیکستان:

۱

ایوان من تهیست، پرستو بیاورید!

 بیزارم از سکوت ، هیاهو بیاورید!

 اینجا شکوهِ منظره ها بی طراوت است

از کـوچه بـاغِ دهکـده شب بـو بیاورید

 هر سو نگاه می‌کنم این جا غریبه است

 یـک آشنا چـو آینــه یکـرو بیـاوریــد

 یک مشت شعرِ نغز از استاد رودکی

بـویی ز مـولیان و لبِ جــو بیاورید

بی چشم های روشنِ او غرق ظلمتم

خورشید را به خانه ام! این سو بیاورید

ای بادها به میهن من رو کنید و بعد

یک تارِ مـو برای مـن از او بیـاوریـد

۲

دلم گرفت، دلم مُرد از هوای شما

 کجا روم که رها باشم از جفای شما

 به سوی غربت تلخ از دیار کوچ کنم؟

 که “تنگ” می‌کنم این شهر را برای شما!

 منی که در بغلم صد چراغ می‌سوزد

 چرا قدم بگذارم به جایْ پای شما؟!

هنوز ذهن من از اعتراض لبریز است

مگر به خواب روم گم شود صدای شما!

خودم برای خودم یک رفیق می‌مانم

نه آشنای کسانم! نه آشنای شما!

 مرا به خاطر عشق از خدا نترسانید

 نمی‌شوم نفسی بنده ی خدای شما

۳

معشوقه های مستِ غزل! دلبری کنید

امشب برای من کمی افسونگری کنید

در من شکوه جاذبه عشق مرده است

ای صاحبان جاذبه عصیانگری کنید

قلبم شبیه کودک بی‌سرپناه شد

لطفا برای کودک من مادری کنید

د‌یگر نگاه گرم شما دلفریب نیست

دلبر نمی شوید ا‌گر، دل بری کنید

چندیست آسمان دلم بی ستاره است

فکری برای آبی خاکستری کنید