جشن تیرگان در روز تیر از ماه تیر برابر دهم تیر در گاهشماری جلالی و ۱۳ تیر در گاهشماری ایرانی پیشا خیام برگزار می شود. تیرگان از جشن های بزرگ ایران بوده است و امروز تنها در میان زرتشتیان برگزار می شود. آیین های این جشن گونه گون است. از دیر زمان ایرانیان و امروزه زرتشتیان نخی ابریشمی به رنگهای رنگین کمان به نام “تیر و باد” در روز “تیر” بر مچ دست می بستند و ده روز بعد در روز باد (روز بیست و دوم ماه که در گاهشماری امروز ما نوزدهم تیرماه می شود) از دست بیرون می آورند و به باد می سپارند. آیین چنین است که در روز جشن تیرگان همگان بر روی هم آب می پاشند!
باور این است که به یاری ایزد باد در این روز تیر آرش کمانگیر را که از فراز کوه البرز به زه کشیده بود تا آسیای میانه رساند و آنجا بنا به قرار میانِ دو کشور در جنگ یعنی ایران و توران مرز نامیده شد. از تیر روز تا باد روز ده روز است. در روزگار گذشته این جشن جشن بزرگی بود که در فلات بزرگ ایران فرهنگی برگزار می شد و مردم در این ده روز به شادی و پایکوبی می پرداختند.
تیرگان امروزه در جای جای پهنه ی فرهنگی ایران بزرگ مانند ارمنستان برگزار می شود. بنا به باورهایی که ریشه در اسطوره شناسی ایرانی دارد. در این روز ایزد تیشتر بر دیو خشکسالی(اپوش) چیره می شود. در یشتها آمده است: «آنگاه تیشتر رایومند فرهمند در دریای وُروکشه به پیکر اسب سپید زیبایِ زردگوشِ زرین لگام فرود آید. دیو اَپوش، با پیکر اسب سیاه کَل (بی مو) با گوش ها و یال و دم بی مو و دخشِ ترسناک لگام بسوی تیشتر می تازد. تیشتر رایومند فرهمند و دیو اَپوش سه روز و سه شب با هم نبرد کنند. دیو اَپوش بر تیشتر رایومند فرهمند برتری یابد و بر او چیره شود. اپوش تیشتر را به بزرگی یک هاسر (مقایس طول) از دریای وروکَشَه دور راند.»
در کرده ی چهارم نیز گفته می شود:
«تشتر، ستارهی رایومند فرهمند را می ستاییم؛ که شتابان به سوی فراخکرت بتازد چون آن تیر ِدر هوا پَران که آرش تیرانداز – بهترین تیرانداز ایرانی – از کوه «اَیریو خشتوثَ» به سوی کوه «خوانونـَت» بیانداخت … آنگاه آفریدگار اهوره مزدا بدان دمید، پس آنگاه [ایزدان] آب و گیاه، مهر فراخ چراگاه، آن [تیر] را راهی پدید آوردند.» (دوستخواه، ج اول اوستا، ص ۳۳)»
تِشتـَر (تیر، شباهنگ، شِعرای یَمانی) ستاره ی باران آور در باورهای مردمی، و درخشان ترین ستاره ی آسمان که در نیمه ی دوم سال، همزمان با افزایش بارندگی ها، در آسمان دیده می شود. در آیین های آب پاشی (آب ریزان یا آب پاشان)، فال کوزه، دست بند تیر و باد نمود بارز دارد. جشن های آب در منطقه ایران فرهنگی از جشن های محبوب مردم است. ارمنیان نیز در روز سیزدهم ژانویه آیینهایی برگزار میکنند که برگرفته و در ادامه جشن تیرگان است. در برخی مناطق مانند فراهان صدها سال است این جشن به شکل با شکوه در اول تیر برگزار میشود. در مازندران نیز جشن تیرگان با نام تیرماه سیزده شو در شب سیزدهم آبان ماه برگزار میشود.
سنگسریها این جشن باستانی را به نام جشن تیر مُ ای سیزده در تاریخ ۲۲ آبان مقارن با روز سیزدهم ماه اوریا تقویم سنگسری در قالب جشنواره برگزار میکنند. در این جشن آیینی غذای مخصوصی به نام سیزده تامو پخته می شود.
از دیگر جشنهای در پیوند با این جشن، می توان از سیزده بدر (سیزدهم فروردین) و سیزدهم مهرماه (قالیشویان اردهال) نام برد.
آیین های تیرگان
مانند بسیاری از جشنهای ایرانی «فال کوزه» (چکُ دولَه) در این جشن به کار گرفته میشود. روز قبل از جشن، دوشیزهای را برمیگزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او میدهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر میکند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن میاندازد آنگاه «دوله» را نزد همه کسانی میبرد که آرزویی در دل دارند و میخواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله میاندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد میبرد و در آنجا میگذارد. در روز جشن و پس از آیین های آبریزان، کسانی که در دوله جسمی انداختهاند و نیت و آرزویی داشتند گرد هم میآیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع میآورد. در این فالگیری بیشتر بانوان شرکت میکنند و سالخوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی میخوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله میبرد و یکی از چیزها را بیرون میآورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه میشود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بودهاست.
دستبند تیر و باد
در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شدهاست به دست میبندند و در باد روز از تیرماه (۹ روز بعد) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد میسپارند تا آرزوها و خواستههایشان را به عنوان پیامرسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام میشود: تیر برو باد بیا/ غم برو شادی بیا/ محنت برو روزی بیا/ خوشه ی مرواری بیا روایت دیگر تیرگان درباره آرش کمانگیر اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است. ایران و توران سالها در جنگ و ستیز بودند، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی خورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی میداد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در میآیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان) پرتاب کنند هر جا تیر فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هیچیک از دو کشور از آن فراتر نروند. سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بستهاست و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد. او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، ولی میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همهٔ نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همهٔ سربازان ایرانی). هرمز، خدای بزرگ، به فرشتهٔ باد (وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگذشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنهٔ درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست.
آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند.
در کانادا نیز گروه کوچکی از زرتشتیان ایران این جشن را برگزار می کنند. به ویژه که این جشن با روز اول جولای روز کانادا همزمان می شود.
تیرگان و روز کانادای شما خجسته باد!