اقلیت ایرانی تبار کانادا در زمان نسبتأ کوتاهی که از عمر آن می گذرد به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کرده است. ما حتی می توانیم به خود ببالیم که در همین مدت کوتاه در
ساختار این کشور نقش داشته ایم. می توان ادعا کرد که این پیشرفت ها مدیون فرهنگ غنی ایرانی و خصوصیت پیشرو بودن مهاجران ایرانی است.
متاسفانه تا همین اواخر این پیشرفت ها حاصل فعالیت های فردی بوده و جامعه کوچک ما با کمبود سازمانهای اجتماعی مناسب روبرو بود. این در حالی ست که ما نشان داده ایم که در میان ما افراد مدیر و مدبر و صالح بسیار است. باید جواب این سئوال را پیدا کرد که چرا ما در کارهای اجتماعی با مشکلات مواجه می شویم؟
وقتی به فعالیت های گروهی ناموفق سالهای گذشته نگاه می کنیم، سایه سنگین عدم اعتماد به غیر و خود بینی کوته نظرانه که میراث قرون متمادی دیکتاتوری ست را در لابلای این شکست ها مشاهده میکنیم.
البته نقش فرهنگ کربلائی که درآن حق مطلق با ماست و دیگری باطل صرف است نیز در این عکس العمل ها بی تأثیر نبوده است. این نوع فرهنگ سبب عدم پذیرش غیر میشود. در چنین فرهنگی باید تا مرحله کشتن و یا کشته شدن علیه غیر من جنگید. این طرز فکر جائی برای قبول اختلاف سلیقه ها باقی نمی گذارد.
چون هیچ چیز و هیچ کس کامل نیست همیشه میتوان دلیلی برای اثبات بطلان شخص مقابل برای راضی کردن خود و دیگران پیدا کرد و با تمام قوا برای حذف او بپا خاست. برچسب زدن، تهمت و اشاعه شایعات حربه های دیگری هستند که معمولأ برای از میدان بدر کردن حریف بکار گرفته میشود.
متاسفانه چنین اعتقاداتی که بنظر میرسد در ما نهادینه شده اند، تا بحال سبب شده است که توان دوستانی که قدم پیش گذاشته و فعالیت اجتماعی را در داخل اقلیت ما شروع کرده اند، بتدریج مستهلک کند. این نوع طرز فکر در بسیاری موارد شکست کامل و یا نسبی سازمان به وجود آمده را نیز بدنبال داشته است.
خوشبختانه در سالهای اخیر شاهد به وجود آمدن سازمانهای نسبتأ موفق هستیم. این نشانه بلوغ نسبی جامعه کوچک ماست. یکی از این سازمانها کنگره ایرانی کانادائی است که بخصوص در یکی دو ساله اخیر موفقیتهای چشمگیری داشته است. هیئت مدیره کنگره ایرانیان در سالهای اخیر در مطرح کردن اقلیت ما درسطح جامعه کانادا و در میان سیاستمداران کانادائی موفقیت های شایان توجهی کسب کرده اند. باید توجه داشت که کنگره با عدم بودجه و فقط با اقدامات داوطلبانه تعداد معدودی از فعالان اجتماعی مشغول فعالیت است. توقع اقدامات همه جانبه و بی نقص که همه نیازهای جامعه ایرانی در کانادا را تامین کند، از این تعداد معدود، معقول نیست.
قدردانی از اقدامات مفید دیگران نه تنها نشانه بلند نظری، بلکه یک وظیفه است. لازم است که از اعضای فعلی هیئت مدیره کنگره به خاطر موفقیت های پی در پی ایشان تشکر کرد. بخصوص به جاست که از فعالیت افراد مشخصی مانند آقایان کاوه شهروز، رضا بنائی و فرخ زندی و سایر دوستانشان به خاطر سازمان دادن و پیش برد اهداف کنگره قدردانی شود. زحمات بنیان گذاران و اعضای سابق هیئت مدیره نیز شایان توجه و سپاسگذاری ست.
باعث تاسف است که در این میان آقای رضا بنائی مورد حمله قرار می گیرد. ایشان شخص مدیر و مدبریست که در ارتقا کنگره ایرانیان نقش اول را داشته است و کنگره به وجود ایشان نیاز دارد. بی سبب نیست که هیئت مدیره انتخابی کنگره، ایشان را به همکاری دعوت کرده و به مدیریت کنگره منصوب نموده اند.
دریغ است اگر این حملات سبب تحلیل رفتن نیروی اعضای هیئت مدیره کنگره و بخصوص آقای رضا بنائی شود. دلسردی هیئت مدیره فعلی به فعالان اجتماعی آینده هم سرایت میکند. ما نیاز به افراد صالح و داوطلب داریم که پیش آمده و در رفع نیازهای جامعه کوچک ما بکوشند.
نیازمندی های جامعه ما بسیارند. زمان آن رسیده است که ایرانیان در کانادا سازمان منسجم و کاربری داشته باشند. بنظر میرسد با تشکیل کنگره و اقدامات بارز هیئت مدیره، شالوده این نطفه ریخته شده است.
در خاتمه، امیدوارم که به جای خودبینی و درگیر شدن در جنگ کورکورانه ، هر کدام از ما در سطح کنگره و یا سازمان های دیگر گرد هم آئیم و توان خود را در جهت رفع نیازهای جامعه بکار گیریم.
نوامبر ۲۰۱۴